هزینه کار نابلدی!

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی هزینه کار نابلدی! در خبر است که برخی از خودروسازان به‌خاطر آنکه برای واردات برخی قطعات خودروی وطنی، دلار لازم داشته‌اند، در اقدامی خلاقانه و ظاهراً به دور از چشم کارشناسان و مجربین مربوطه، به تجارت پسته و صادرات آن به کشورهای شرق و غرب عالم پرداخته‌اند و تجربه‌ای گرانبها […]

                   حرف‌های خودی و بی‌خودی

هزینه کار نابلدی!

در خبر است که برخی از خودروسازان به‌خاطر آنکه برای واردات برخی قطعات خودروی وطنی، دلار لازم داشته‌اند، در اقدامی خلاقانه و ظاهراً به دور از چشم کارشناسان و مجربین مربوطه، به تجارت پسته و صادرات آن به کشورهای شرق و غرب عالم پرداخته‌اند و تجربه‌ای گرانبها به دست آورده و اثراتی چشمگیر برجا گذاشته‌اند که به اندازه فهم و درک هوشنگ‌خانی خود (که آنقدر‌‌ها هم قابل اعتبار و اعتناء نیست) آن را سیاهه کرده‌ایم که در ادامه عرض می‌کنیم.

این اقدام شایسته بایسته و به‌موقع، در قدم اول ثابت نمود که مهم نیست اهل فن و ساخت‌وساز باشی یا کشت‌وکار و یا هر شغل و حرفه دیگر، به‌محض اینکه اراده کنی درهای صادرات به رویت باز می‌باشد و تخصص و تجربه و سابقه و قاعده و حساب و کتاب، همگی همان پولی است که داری و اراده و اعتماد به‌نفسی است که زیادی هم از آن بهره‌مند هستی و فرمایش حضرت سعدی که حتی بردن بوریاباف به کارگاه حریر را هم اشتباه و نادرست می‌داند، خودش اشتباه و نادرست است.

اینکه شخصی یا جمعی در هنر و صناعتی که سال‌‌ها به آن مشغول هستند، آنقدری به کاردانی و زبردستی رسیده‌اند که شهره آفاق شده‌اند، دلیل و برهانی نیست که همان‌‌ها در کار و حرفه و فن دیگری بتوانند خوب و درجه یک باشند، چه رسد که در همان چیزی که مدعی هستند نیز، آنچنان مطلوب و مورد تأیید و پسند نباشند و کارشان کمی لنگ بزند و تک‌ماده چاره نمره قبولی‌شان باشد!

افراد و حتی مجموعه‌ها استعدادهای مختلفی دارند و دلیلی ندارد وقتی در عرصه‌ای ضعیف و نه‌چندان دلچسب هستند در دیگر عرصه‌ها هم کار چنین باشد، می‌توان در خودروسازی خوب نبود ولی در صادرات آن هم صادرات پسته صاحب استعداد و توان بالایی بود و همه را شیفته و مجذوب و حیران کرد. هرچند می‌توان استعداد گم‌شده‌ات به این سادگی‌‌ها پیدا نشود و سعی و خطا هم کار به جایی نبرد!

این یک امر بدیهی و خیلی عادی است که همزمان هم صادرات داشته باشی، هم مرجوعی کالا، هم اعتبار و بازار بیرون ضربه بخورد و هم کم و کسری، باعث گرانی و تورم داخلی شود و همزمان دعای این‌طرف و آن‌طرف آب، بدرقه راهت بشود و با یک تیر آنقدری نشان بزنی که از حساب خارج باشد.

البته شاید این‌‌ها که عرض کردیم کمی تا قسمتی پیاز و سیرداغش زیاد بوده ولی آنچه عجالتاً در کف بازار می‌بینیم، افزایش قیمت آجیل است که حداقل چند ۱۰ درصدی نسبت به سال قبل گرانتر شده است، البته از آنجا که جناب پسته پیشاهنگ و جلودار سپاه آجیل‌جات می‌باشد، افزایش تقریباً چهل تا پنجاه درصدی قیمت این کیمیای خوردنی! راه بقیه مغز و تخمه‌ها را هموار کرده است که آن‌‌ها نیز رشدهای جهشی خوبی را تجربه کنند و در کنار بقیه دوستان خوشمزه‌شان، کام مشتری بینوا را تلخ نمایند!

به هرحال اینکه همه تقصیرات را به گردن برخی خودرویی‌های پسته صادرکن بیندازیم، بدفرم جانب انصافش لنگ می‌زند، وقتی در ملکی هستیم که حدود ۶۰ درصد فقط در طی یک سال ارزش پول ملی‌‌اش به فنا می‌رود و تورم همه اقلام از چند ۱۰ درصد تا نزدیکی‌های صددرصد و در برخی چیز‌‌ها کمی بیشتر وجود دارد، بیشتر شبیه آدرس غلط دادن به مردم است که یحتمل می‌تواند نتایج مثبتی مثل مخفی شدن پشت سر خودروساز و جوابگو نبودن برای گرانی‌‌ها داشته باشد، برای همین بیش از حد و غلو شده به اثر صادرات پسته توسط خودروساز بر قیمت پسته داخلی می‌پردازند!

اگرچه باید به جنابان خودروساز بابت داشتن مشاورین و تصمیم‌سازانی که فکر و تصمیم صادر کردن پسته و یا کلاً کالاهای تخصصی و خوراکی که هزار و یک استاندارد و حساسیت و ملاحظه دارد، را به سر مسئولین و تصمیم‌گیران انداختند، تبریک گفت و ایضاً به‌خاطر نتیجه حاصله در رابطه با اعتبار پسته ایران در بازارهای جهانی و بازگشت پسته‌های سفر کرده به مام‌میهن از ایشان کمال تشکر و امتنان را داشته باشیم.

خدا کند کسی در این ملک مورد حسادت قرار نگیرد و چشم نخورد…!

 

هوشنگ‌خان