حرفهای خودی و بیخودی سکوت سنگین ارزی! خریدهای ارزی شب عید برای مسافرت خیلی وقت است که تمام شده است، عجالتاً روزهای کمتنشی هم در عرصه بینالمللی در حال گذر هستند و چشماندازها خیلی بهتر از چند هفته و یا حتی چند روز گذشته است، آن سکه پرطمطراق فضانورد و ایضاً جناب طلای مسابقات […]
حرفهای خودی و بیخودی
سکوت سنگین ارزی!
خریدهای ارزی شب عید برای مسافرت خیلی وقت است که تمام شده است، عجالتاً روزهای کمتنشی هم در عرصه بینالمللی در حال گذر هستند و چشماندازها خیلی بهتر از چند هفته و یا حتی چند روز گذشته است، آن سکه پرطمطراق فضانورد و ایضاً جناب طلای مسابقات دوی سرعت هم که در بازارهای جهانی دچار ریزش شدهاند، دلاری که اهل فن میفرمایند علاقهمندی وافری به بوی باروت دارد و کمترین احتمالی که به بلند شدن بوی باروت بدهد، خیلی زود خود را به سقف قیمتی خود میچسباند و این روزها که دائماً در حال ریزش است یعنی آنچنان خبری نیست و امیدش به استشمام بوی باروت رنگ باخته است، وزیر اقتصاد را هم که برخی میگفتند نتوانسته جلوی رشد ارزش دلار (یا همان کاهش ارزش ریال مادرمرده) را بگیرد و برخی دیگر، بههمریزی بازار را نتایج برنامهها و اقدام ایشان میدانستند، خیلی وقت است تشریف برده و بار مسئولیت از دوشش برداشته شده است!
با همه این احوال اینکه هنوز دلار و یورو و دیگر ارزهای بزرگوار در آن بالابالاها در حال پیشروی خزنده و سانتیمتر به سانتیمتر هستند و هیچ توجهی به همه آنچه در بالا گفته شد، نشان نمیدهند و با زبان بیزبانی میگویند هرآنچه فهم و درک ما از بازار و رفتار نرخها و تهدید و فرصتهاست، دو ریال نمیارزد و چیزی در مایه کشک است، البته این را هم بگویم با این دستفرمانی که اقتصاد این ملک به جلو میرود و همه چیزش دستوری و دولتی و غیرمتعارف و مبهم و نامعلوم است، استاد معظم جناب اقتصاد هم مثل چیز در گِل مانده است که این دیگر چه بساطی است و همین روزهاست که از شدت استیصال و افسردگی از بر باد رفتن نتایج صدها سال تلاش و خدمت صادقانه و بدتر از آن عدم درک و فهم چگونه و چطورها و بیجواب ماندن چراها، با یک هاراگیری سامورایی به کار خود پایان داده و زحمت را کم کند!
راستش را بخواهید اینکه چرا قیمت ارزها همچنان روبه بالا حرکت میکند با آنکه خیلی تلخ، گزنده، غمانگیز و هولناک است، درد و رنجش به مراتب کمتر از این است که نمیدانیم و نمیفهمیم که این وضعیت و بازار مکاره زیر سر چیست، یا کیست و کدام اصل مالی و قاعده اقتصادی و یا چه گروه و دسته و حساب و کتابی باعث و بانی آن است!
همینکه نمیدانیم باید برای این آب شدن دَمبهساعت ارزش پول ملی و بخار شدن داراییهای خلقا… ایرانی جماعت، یقه چه کسی را بگیریم و از چه چیزی عارض شویم از هر دردی، دردناکتر است و اینکه برای نجات از شرایط پیشآمده و این بلبشوی پرهیاهو باید به چه سازمان و نهاد و قاعده و قراری پناه ببریم و رسماً دیگر معلوم نیست که چه کسی در کدام طرف ایستاده است و آیا رشد قیمتها به نفع یا ضرر اوست، در تلاش برای توقف آن است یا خود آتشبیار معرکه است، ضرب خورده و زخم خورده و نگران است یا میانداری و میدانداری در ید باکفایت خود است، از آن درد، دردناکتر است!
با این همه داستان و قصه پُرغصه و بیدار شدن غول تورم کالا و خدمات و سختی و ناراحتی و زجه مویه زدن خلقا…، انگار کسی به کسی نیست و برای رضای خدا و حتی به جهت حفظ ظاهر و یا برای جلوگیری از دست رفتن امید مردم، یک نفر از عزیزان مسئول و مربوط، سخنی، حرفی و برنامهای و طرحی، حتی همدلی و دغدغهمندی به زبان نمیآورند و لب از لب و قدم از قدم برنداشته و اینجور که پیداست قرار از وعده و شعار و حرفدرمانی به بیتفاوتی و بیخیالی و شاید هم سکوتدرمانی، تغییر یافته و ما مردم در جریان نیستیم، شاید هم برخی در حال پاسخگویی به غرولند کسانی هستند که سکه بالای ۱۰۰ میلیون عیدی گرفتند و حالا ارزش آن افت کرده و خاطر مبارکشان مخدوش شده است…!
این دیگر چه مدل مدیریت و نظارت و مسئولیت و حساسیت و تعهد است؟!!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.