حرفهای خودی و بیخودی راستیآزمایی! واقعاً فکر کردید بعد از عمری گدایی، شب جمعه را گُم کردهایم و میخواهیم در رابطه با مسائل سیاسی و مذاکرات ایران و آمریکا و این قسم چیزها صحبت کنیم، حاشا و کلا که ما نه سوادش را داریم و جَنم و عرضهاش را که خودمان را بیندازیم در […]
حرفهای خودی و بیخودی
راستیآزمایی!
واقعاً فکر کردید بعد از عمری گدایی، شب جمعه را گُم کردهایم و میخواهیم در رابطه با مسائل سیاسی و مذاکرات ایران و آمریکا و این قسم چیزها صحبت کنیم، حاشا و کلا که ما نه سوادش را داریم و جَنم و عرضهاش را که خودمان را بیندازیم در دریای خروشان سیاست و امنیت، خصوصاً این فقره مذاکرات که همینجور خودبهخودی، اهل فن هم از کم و کیف و زیر و بم و بالا و پاییناش آنچنانی که باید و شاید، سر در نمیآورند، چه رسد به هوشنگ یکلاقبای سیاست نابلد آهسته برو آهسته بیا!
حرفهایی مثل راستیآزمایی و اعتمادسازی و گام به گام و اول تو اول تو و بدهبستانهای مکتوب و شفاهی و ارهکشیهای گفتاری و تبلیغی با انواع مصرف داخلی و خارجی و… درست است که در عالم مذاکرات سیاسی و اقتصادی بین دُوَل دوست و متخاصم و قهر و جیک تو جیک! خیلی پرتکرار و ایضاً پرطرفدار است ولی به هرحال در جاهای دیگر هم کاربرد دارد، فیالمثل همین راستیآزمایی که ما در آن بالا نوشتیم، منظور نظرمان کیفیت و کمیت و قیمتهای اعلام شده در تبلیغات و گزارشات و ادعاهای کسبه و فروشگاهها و تولیدکننده و سازنده و واردکننده است، نه آن راستیآزمایی بیپایان نخنما که هر دفعه یک انقلتی هم بهش وارد کرده و میشود روز از نو روزی از نو!
خدمت مبارک با سعادتتان عرض کنیم که با توجه به گرانی متریال و مواد اولیه و ایضاً بالا رفتن هزینه واردات و حقوق و دستمزد و کرایه و اجاره و در نهایت هزینههای زندگی از یکطرف و پایین آمدن قدرت خرید مردم و جستجوی همیشگی خلقا… برای خرید کالای ارزان و با قیمت مناسب ولی باکیفیت و بهدردبخور از طرف دیگر، شرایط جور ناجوری شده است که الساعه برایتان عرض میکنم که عزیزان مسئول و متولی و دغدغهمند و دلسوز باید برایش فکری کنند…!
کلی تبلیغات از در و دیوار شهر و ویترین مغازهها و بیلبوردها و صفحه پیامرسان و شبکه اجتماعی گرفته تا فلان وبسایت و بهمان کانال و تلویزیون و رسانههای میلی و ملی و ماهوارهای و کاتالوگ و بروشور، میشود که مردم چه نشستهاید که ما بهترین و برترین و ارزانترین و باکیفیتترین و کلیترین دیگر هستیم.
حالا فرض میکنیم که صدی به نود آنها هم حرف حساب میزنند و در حرف و عمل صادق و روراست بوده و اما و اگری در کارشان نیست ولی از آنجا که هر ارزانی بیعلت نیست و هر گرانی بیحکمت و ما خلقا… هم آنقدر وضعمان خوب نشده که کالای ارزان بخریم، احتمال میرود که همان ۱۰ درصدی که عرض کردیم آنچه تحویل خلقا… میدهند با آنچه در بوق و کرنا میکنند توفیر داشته باشد، آن هم یک ذره و دو ذره، بلکه خیلی ذره!
بنابراین بر عزیزان مسئول و متولی فرض است که بساط راستیآزمایی را برپا کرده و هر مدل و روشی که میدانند و یا اگر نمیدانند بروند از اهل فن بپرسند، بهکار بگیرند تا یک درصد از آن درصد کسبه بچهزرنگ حواسجمع که با زور تبلیغات یا موقعیت مکانی و یا تسهیلات و اقساط و یا حتی اسم و رسم و برند، غش در معامله میکنند، نتوانند قسر در رفته و گوش خلقا… را بریده، جیبشان را خالی کرده و جنس بهدردنخور یا گران و کممقدار و بنجل را تحویل داده و به ریش مردم بینوا بخندند.
ما که اصلاً میگوییم این فقره راستیآزمایی و مچگیری فراگیر به همین جا ختم نشود چون بهترین پایان برای چنین حسابرسی و رسیدگی و بازرسی، نقرهداغ کردن اهل خدعه و دوز و کلک و ناراستی است تا هم خودشان متنبه شوند و هم آینه عبرت و اسباب خیر و سلامت دیگران شوند!
راستش را بخواهید زبانمان مو درآورد از بس که عرض کردیم این ملاحظه و مدارا و مماشات که با گرانفروش و کمفروش میشود حالا به هر دلیلی که هست، نتیجهاش جریتر شدن و تکثیر این قماش شده است.
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.