حرفهای خودی و بیخودی مرغ یک پای برخیها! واقعاً برخیها خیلی در کار و مسیری که میروند استوار و پابرجا هستند، یعنی مصداق همان ضربالمثل گربه است که هر طور که پرتابش کنی باز چهار دست و پا روی زمین میآید، باور بفرمایید اینکه برخی از ما ملت مدعی که همیشه به عالم و […]
حرفهای خودی و بیخودی
مرغ یک پای برخیها!
واقعاً برخیها خیلی در کار و مسیری که میروند استوار و پابرجا هستند، یعنی مصداق همان ضربالمثل گربه است که هر طور که پرتابش کنی باز چهار دست و پا روی زمین میآید، باور بفرمایید اینکه برخی از ما ملت مدعی که همیشه به عالم و آدم غُر میزنیم و در حرف و سخنمان از رواداری و انصاف و ملاحظه، قصیدههای بیانتها فرمایش میکنیم و اگر ببینیم در جایی اجحاف و گرانی و کمفروشی و بدفروشی اتفاق افتاده، سینه سپر کرده و طلبکارانه طرف مقابل را به روز پسین و عاقبت ظلم، هشدار و انذار میدهیم و به مهر و محبت به همنوع و عدالت و جوانمردی دعوت میکنیم، نوبت خودمان که میشود، بهطور کل ورق برمیگردد و هر طور که میل مبارکمان میکشد رفتار میکنیم، قیمتگذاری میکنیم، میفروشیم و خدمات میدهیم و برای هر زیادهروی و بیانصافی و گرانی و نامردمی هم هزار و یک دلیل میآوریم که بهجز خودمان هیچ خریداری ندارد و یک نفر هم آن ادله ریز و درشت و آسمان ریسمانبافیها را قبول ندارد، از خدا که پنهان نیست، خودمان هم باوری به ادعاهای خود نداریم، فقط درآمد و سود و انتفاع مهم است که حاصل شده و فقط توجیهی جور میکنیم که دلمان خوش باشد!
در طی یک ماه گذشته جناب دلار به قاعده ۱۵ تا ۲۰ درصد رشد کرد و چنان اوجی گرفته بود که کمکم باورمان شده بود قرار نیست حتی سکون و ثبات و صبر و استراحتی در کار باشد و این ضرب آهنگ تند و نامبارک کوتاهبیا نیست، خب طبق معمول برخی عزیزان کاسب و تاجر و تولیدکننده و فروشنده و توزیعکننده، حتی عزیزان ارائهکنندگان خدمات که کار و کسب خیلیهایشان هیچ خط و ربطی به قیمت دلار و طلا نداشت، خداخواسته فرصت را در هوا شکار کرده! قیمت مواد اولیه و کالا و محصول و خدمات هر چیزی که شما به فکر مبارکتان برسد را همپای نرخ رشد دلار و در برخی اوقات یک هوا تند و تیزتر، بالا برده و پول روی پول گذاشتند و وقتی عارض میشدی چنان نگاه عاقل اندر سفیهی میکردند که مثل یخ آب میشدی، بماند که آغاز سال نو و تعطیلیها و افزایش مصرف و خرید و ایضاً بالا رفتن حقوق کارگری و این قسم چیزها هم مشوق و یاریرسان و همراه و همکار شده بودند و انصافاً کمکاری هم نکردند!
به هرحال سیب تا به زمین برسد صد چرخ میخوره و داستان مذاکرات پیش آمد و دلار و طلا کمی بیشتر از آنچه در یک ماه اخیر پا برداشته و رشید و بزرگ شده بودند، یکدفعه و در عرض دو، سه روز سقوط آزاد فرموده و اینجور که پیداست عجالتاً تا مدتی در همین حدودی که رسیدهاند با نوسانات دو، سه درصدی بالا و پایین میشوند و با ادامه مذاکرات خیلی هنر کنند بتوانند خودشان را کمی جمع و جور کرده تا بیشتر دچار تنزل و سقوط نشوند، بنابراین لااقل برای چند هفته آینده افق آنقدری روشن هست که برخی از خلقا… طلا و دلار جاگیر شده در گنجه و گاوصندوق و بالشت را برای فروش عرضه کنند!
اما این وسط قصه عزیزان بچهزرنگ و کاسب و بخشی از همین هموطنان ارزشمند نگران عدالت و راستی و انصاف و مرام و رواداری، حسابی جذاب و شنیدنی است، با طلوع آفتاب روز اول پس از مذاکرات، بهجای آنکه قیمتها را کاهشی کنند، یا سفت و محکم برجای خود ایستادند و همان بازی خرید قبل و در هنگام گرانی دلار را پیش کشیدند و یا هنرمندی و خلاقیت از خود نشان داده و قیمتها را بالا هم بردند و برخی از کالاها که تا دیروز بند بند وجودشان به دلار و نرخ طلا و سکه وابسته بود، یکدفعه بهطور کل منکر هر رابطه سببی و نسبی و یهویی و شانسکی با این چیزها شدند و مسیر گرانی را با افتخار و با متانت خاصی ادامه داده و هیچ چیزی که مایه شرم و خجالت بشود را به روی مبارک نیاوردند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.