«سازمان ملی هوش‌مصنوعی» بماند یا منحل شود؟!

با وجود تأسیس سازمان ملی هوش‌مصنوعی در ایران، فعالیت این نهاد در دولت چهاردهم با چالش‌های جدی مواجه شده است. تجربه کشورهای موفق در ساختار حکمرانی این حوزه می‌تواند راهکارهای مؤثری برای حل این چالش‌‌ها ارائه دهد. سازمان ملی هوش‌مصنوعی در دولت سیزدهم با هدف راهبری این حوزه زیر نظر رئیس‌جمهور تأسیس شد اما در […]

با وجود تأسیس سازمان ملی هوش‌مصنوعی در ایران، فعالیت این نهاد در دولت چهاردهم با چالش‌های جدی مواجه شده است. تجربه کشورهای موفق در ساختار حکمرانی این حوزه می‌تواند راهکارهای مؤثری برای حل این چالش‌‌ها ارائه دهد. سازمان ملی هوش‌مصنوعی در دولت سیزدهم با هدف راهبری این حوزه زیر نظر رئیس‌جمهور تأسیس شد اما در دولت چهاردهم عملکرد آن به‌دلیل اختلاف‌نظر‌ها کُند یا متوقف شد. برای بررسی انواع مدل‌های حکمرانی و انتخاب شیوه مناسب برای کشورمان با مدیر مرکز نوآوری و استعداد هوش‌مصنوعی سجاد فلاحتکار، گفتگو کرده‌ایم. مدیر مرکز نوآوری و استعداد هوش‌مصنوعی، سجاد فلاحتکار؛ در گفتگو با فارس، با اشاره به اینکه فناوری هوش‌مصنوعی آینده جهان را شکل می‌دهد، عنوان کرد: از یکسو همه کشور‌ها به دنبال روشی کارآمد برای توسعه فناوری‌‌ها و به‌کارگیری ابزارهای هوشمند هستند و از طرف دیگر برخی چالش‌های ناشی از این فناوری‌‌ها و همچنین سرعت بالای تحولات، این حوزه را به یک مسئله مهم در حکمرانی کشور‌ها تبدیل کرده است. یکی از مهم‌ترین پرسش‌‌ها در راهبری کلان این حوزه فناوری، ساختار حکمرانی مربوط به آن است. بدین‌صورت که متولی و راهبر توسعه هوش‌مصنوعی در کشور کدام نهاد یا سازمان است؟ فلاحتکار؛ با اشاره به سازمان ملی هوش‌مصنوعی که در دولت سیزدهم تأسیس شد، عنوان کرد: قرار بود این سازمان مستقیماً زیر نظر رئیس‌جمهور متولی این امر در کشور باشد اما در دولت چهاردهم، عملکرد این سازمان به دلیل بروز برخی اختلاف‌نظر‌ها دچار کُندی یا توقف شد. معاونت علمی ریاست جمهوری مدعی شده است که هوش‌مصنوعی یک حوزه نوین از فناوری‌های پیشرفته است و مانند سایر فناوری‌های مشابه، سازمان ملی هوش‌مصنوعی نیز باید زیر نظر این معاونت فعالیت کند. وی در ادامه، گفت: از طرف دیگر وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز خدمات هوش‌مصنوعی را ذیل شبکه ملی اطلاعات می‌شمارد و به نوعی به دنبال در دست گرفتن افسار این راهور پرسرعت و تحول‌آفرین است. با توجه به اولویت یافتن این حوزه و گردش مالی قابل توجهی که قرار است در زمینه توسعه و حکمرانی هوش‌مصنوعی در کشور در نظر گرفته شود، بحث تعیین متولی و نوع راهبری این حوزه تبدیل به چالش شده است. طبیعتاً هرچه این ماجرا به درازا بکشد، کشور در اتخاذ راهبردهای مناسب و حرکت کارامد در زمینه هوش‌مصنوعی و انتفاع از ثمرات آن با مشکل مواجه خواهد بود.کشورهای مختلف از آمریکا و چین گرفته تا امارات و کره‌جنوبی، با توجه به ساختار سیاسی و اولویت‌های ملی خود، مدل‌های متفاوتی برای مدیریت این فناوری انتخاب کرده‌اند. این کارشناس حوزه هوش‌مصنوعی، معتقد است که وقتی از حکمرانی در دنیای هوش‌مصنوعی صحبت می‌کنیم، با سه مدل کلی متمرکز، نیمه‌متمرکز و غیرمتمرکز مواجه هستیم. هر کدام از این مدل‌‌ها منطق خاص خود را دارند و بسته به ساختار سیاسی، ظرفیت فناورانه، تجربه توسعه و… انتخاب می‌شوند. به گفته فلاحتکار؛ مدل متمرکز آنجاست که یک نهاد در بالا‌ترین سطح سیاسی، سکان حکمرانی هوش‌مصنوعی را به‌دست می‌گیرد. آمریکا با «شورای ملی هوش‌مصنوعی» ذیل کمیته SELECT کاخ سفید، چین با دفتر ویژه‌ای که زیر نظر کمیته مرکزی رهبری این کشور فعالیت می‌کند و روسیه با مدیریت مستقیم دولت فدرال، از نمونه‌های بارز این الگو هستند. وی در ادامه گفت: در این مدل سازمان متولی هوش‌مصنوعی، فراوزارتخانه‌ای است و طبیعتاً در چنین شرایطی، تصمیم‌گیری‌‌ها سریع است، سیاست‌‌ها با منافع کلان امنیت ملی همسو می‌شوند و تخصیص منابع نیز با دقت و تمرکز بیشتری انجام می‌گیرد. اما این مدل بدون چالش نیست؛ تمرکز بیش از حد قدرت، می‌تواند جلوی نوآوری بخش‌خصوصی را بگیرد و کارآمدی آن، تا حد زیادی به شایستگی و دوراندیشی نهاد مرکزی بستگی دارد. مدیر مرکز نوآوری و استعداد هوش‌مصنوعی، در ادامه عنوان کرد: در مقابل، مدل نیمه‌متمرکز حالتی است که در آن یک نهاد ملی مثل وزارتخانه یا سازمان مستقل ذیل یک معاونت یا وزارتخانه از دولت نقش هماهنگ‌کننده را ایفا می‌کند. فلاحتکار؛ به تجربه کشورهایی مثل امارات با «وزارت هوش‌مصنوعی»، بریتانیا با «اداره هوش‌مصنوعی» و کره‌جنوبی با «کمیته ملی هوش‌مصنوعی» اشاره می‌کند و می‌گوید: مزیت این مدل در ایجاد تعادل است؛ از یک‌سو تمرکز لازم برای سیاست‌گذاری وجود دارد، و از سوی دیگر، به بازیگران مختلف هم اجازه داده می‌شود وارد میدان شوند. شفافیت در پاسخگویی و تعیین یک نهاد مسئول، کمک می‌کند که سردرگمی در تقسیم وظایف به حداقل برسد. فلاحتکار؛ همچنین عنوان کرد: مدل غیرمتمرکز، حکمرانی را بین نهادهای مختلف پخش می‌کند. این یعنی هر وزارتخانه یا بخش دولتی، متناسب با نیاز خود، مسئول توسعه سیاست‌های هوش‌مصنوعی‌اش است. کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، کانادا و ژاپن چنین مدلی را انتخاب کرده‌اند. در اینجا تخصص‌گرایی به اوج می‌رسد، چون هر نهاد می‌داند دقیقاً با چه مسائلی طرف است و سیاست‌گذاری‌اش را با همان نیاز‌ها تنظیم می‌کند اما این رویکرد هم با چالش‌هایی مثل نبود یک مرکز فرماندهی مواجه است که می‌تواند باعث پراکندگی، کُندی در تصمیم‌گیری و ضعف در هماهنگی‌های بین‌دستگاهی شود. وی اظهار کرد: در ایران در صورتی که سازمان ملی هوش‌مصنوعی، مستقیماً زیر نظر رئیس‌جمهور اداره شود طبیعتاً مطابق مدل اول است. اگر اداره آن به معاونت علمی یا یک وزارتخانه واگذار شود، عملاً مدل دوم حکمرانی اتخاذ شده است. فلاحتکار؛ معتقد است که ساختار حکمرانی کشور ما و تجربه توسعه در برخی حوزه‌های خاص فناوری نشان داده است که توسعه کارامد در ایران نیاز به تمرکز و راهبری از بالا است. با توجه به شرایط خاص ایران-چه از نظر محدودیت‌های بین‌المللی، چه از منظر نیاز به توسعه سریع فناوری-الگوی متمرکز برای حکمرانی هوش‌مصنوعی مناسب‌تر به نظر می‌رسد. وی در ادامه با پیشنهاد اینکه فعالیت نهادی مانند سازمان ملی هوش‌مصنوعی زیر نظر مستقیم رئیس‌جمهور می‌تواند راه‌گشا باشد، اظهار کرد: نهادی که مسئول تدوین استراتژی ملی، نظارت بر اجرا و ایجاد هماهنگی بین دستگاه‌ها باشد. این مدل نه‌تنها سرعت تصمیم‌گیری را بالا می‌برد، بلکه در حوزه‌هایی مثل تأمین سخت‌افزارهای هوش‌مصنوعی، امنیت سایبری و…، کارامدی و نظارت را به سطح قابل‌قبولی می‌رساند. در شرایطی که کشور با تهدیدات خارجی و فشار تحریم‌ها مواجه است، تمرکز در حکمرانی می‌تواند از هدررفت منابع جلوگیری کند و اولویت‌‌ها را شفاف‌تر پیش ببد. فلاحتکار؛ خاطرنشان کرد: برای موفقیت در این مسیر، فقط تأسیس یک نهاد کافی نیست. این نهاد باید اختیارات واقعی داشته باشد، بتواند به‌ترین متخصصان را جذب کند و مسیر همکاری‌های بین‌المللی با کشورهای همسو را هموار کند. چرا که در رقابت جهانی هوش‌مصنوعی، آن‌هایی جلو می‌افتند که نه‌تنها استراتژی دارند، بلکه قدرت اجرای سریع و هماهنگ را هم در اختیار دارند.