جای خالی معماری ایرانی در ساخت‌وسازهای بی‌محتوای شهری

محمد قره‌داغلی -یکی از مهم‌‌ترین وظیفه‌های معماران، ارتقاء بخشیدن کیفیت زندگی انسان‌هاست. در واقع معماری بر سبک و کیفیت زندگی شهری انسان‌ها اثر‌گذار است. طراحی مناسب ساختمان‌‌ها و فضای عمومی علاوه بر اینکه می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی، تقویت ارتباطات اجتماعی و حفظ محیط‌زیست شود، می‌تواند آرامش و امنیت را برای افراد جامعه به ارمغان […]

محمد قره‌داغلی -یکی از مهم‌‌ترین وظیفه‌های معماران، ارتقاء بخشیدن کیفیت زندگی انسان‌هاست. در واقع معماری بر سبک و کیفیت زندگی شهری انسان‌ها اثر‌گذار است. طراحی مناسب ساختمان‌‌ها و فضای عمومی علاوه بر اینکه می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی، تقویت ارتباطات اجتماعی و حفظ محیط‌زیست شود، می‌تواند آرامش و امنیت را برای افراد جامعه به ارمغان بیاورد. به گزارش مناقصه‌مزایده، معماری نه‌تنها به زیبایی‌شناسی و هویت شهری می‌پردازد، بلکه به ایجاد فضاهای راحت و کارآمد برای ساکنان کمک می‌کند. برای مثال، طراحی مناسب در فضاهای عمومی می‌تواند امکانات اجتماعی را تقویت کند و باعث افزایش حس تعلق افراد به جامعه شود. معماری در سال‌های اخیر به دلیل تغییرات گسترده­ای در حوزه‌های مختلف، مانند: اقتصاد، اجتماع و فرهنگ در ایران به شدت کمرنگ شده است. تغییرات فرهنگی و تأثیرات غربی باعث شده است که معماری معاصر ایران بیشتر به سمت معاصرسازی و طراحی جهانی حرکت کند و از جنبه‌های بومی و معماری تاریخی ایرانی کاهش یابد. این روند نه‌تنها در نماهای خارجی ساختمان‌‌ها، بلکه در نحوه طراحی فضای داخلی نیز مشهود است. علی دارابی؛ قائم مقام وزیر و معاون میراث فرهنگی، گفت: امروزه خانه‌ ایرانی که زمانی باعث ایجاد آسایش و خلق آرامش بود، جای خود را به آپارتمان‌هایی داده که تنها به ایجاد آسایش اکتفا و به تمنای معماری غربی، بر تمامی سنت‌های این سرزمین پشت کرده است. امروز نیازهای روز را با نگاه به الگوهای غربی پاسخ داده‌ایم و هر زمان و مکانی که در مواجهه با طبیعت به موضوعی برخوردیم، به جای احترام، به صورت یک‌طرفه مترصد تقابل و از میان برداشتن آن شده‌ایم. وی افزود: معماری در ایران به دلیل عواملی همچون ساختار حکمرانی حوزه معماری و شهرسازی، نظام آموزش و تربیت معمار و شهرساز، الگوهای توسعه شهری، در نظر نگرفتن مردم در مدیریت شهری، کمبود پروژه‌های شاخص و موفق معاصر در سطح کشور، نحوه بهره‌مندی مدیریت شهری از موضوع میراث‌ فرهنگی، ارتقای سواد میراثی در جامعه و اعمالی از مسیر خود منحرف شده و این را آشفتگی که مدیران شهری، جامعه دانشگاهی و مردم به آن اذعان دارند باید سامان بخشد. مریم اسلامی؛ معمار و استاد تمام دانشگاه، معتقد است معماری معاصر ایران نیازمند بازنگری جدی در نسبت خود با جامعه و ارزش‌های انسانی است. او معماری را بیش و پیش از آن‌که عرصه‌ای برای فرم‌پردازی بداند، میدان اندیشه، مسئولیت و ترجمان فضاییِ دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی زیست‌محیطی می‌داند. از نظر او، معمار باید صدای انسان‌‌ها در فضا باشد، نه صدای سرمایه در فرم. اسلامی؛ معتقد است که فقدان توجه به مسائل اجتماعی و انسانی در آموزش معماری یکی از دلایل اساسی بی‌هویتی معماری امروز است و اظهار داشت: دانشجوی معماری، سال‌‌ها طراحی می‌آموزد بی‌‌آنکه یاد بگیرد چگونه یک فضا می‌تواند رفتار اجتماعی را شکل دهد یا حس تعلق را افزایش دهد. این خلأ آموزشی، نتیجه‌اش در شهری هویداست که در آن، هیچ بنایی روایتگر فرهنگ و دغدغه‌های مردم نیست. این مدرس دانشگاه، همچنین از چالش‌هایی که معماران دغدغه‌مند در فضای اجرایی با آن روبه‌رو هستند سخن می‌گوید؛ چالش‌هایی نظیر نبود سفارش‌دهنده آگاه، نداشتن دسترسی به پروژه‌های عمومی، محدودیت‌های قانونی و فقدان حمایت صنفی. اسلامی؛ بر این باور است که تا زمانی که سازوکار واگذاری پروژه‌ها به شکل رقابتی و حرفه‌ای تعریف نشود، بسیاری از معماران توانمند، یا خانه‌نشین می‌شوند یا مجبورند از اصول حرفه‌ای خود عقب‌نشینی کنند. اسلامی؛ در پایان با تأکید بر اینکه برای احیای نقش اجتماعی معمار، باید معمار را به بخشی از گفتگوی عمومی در رسانه، آموزش، مدیریت شهری و سیاست‌گذاری فرهنگی بدل کرد.گفت: معماری اگر در انحصار سرمایه بماند، از مردم جدا می‌شود؛ و معمار، اگر نتواند صدای بی‌صدا‌ها باشد، به تدریج خودش هم بی‌صدا خواهد شد. همچنین فرهاد صبوری؛ یک معمار ه با تجربه، گفت: معماری معاصر ایران در حال‌گذار از «معماری با معنا» به سمت «ساخت‌وساز بی‌محتوا» است؛ روندی که در آن، سود سرمایه‌گذار و سرعت اجرای پروژه، مهم‌تر از کیفیت فضایی و هویت معماری تلقی می‌شود. صبوری تصریح کرد: در گذشته، معماران در کنار مدیران شهری و کارشناسان اجتماعی، بخشی از تیم سیاست‌گذار شهری در طراحی فضای‌های شهری بودند اما امروز حضور معمار در بیشتر پروژه‌ها، تنها به مرحله طراحی صوری و رفع مسئولیت قانونی محدود شده است. وی همچنین بر این باور است که تعدد مراجع تصمیم‌گیر در حوزه معماری و شهرسازی، موجب شده تا دیدگاه واحدی بر پروژه‌ها حاکم نباشد و نقش معمار میان شهرداری، سرمایه‌گذار، ناظر، و طراح گم شود. به گفته صبوری، معمار امروزی در ایران بیش از آن‌که طراح باشد، باید مذاکره‌گر، توجیه‌گر و سازش‌کار باشد؛ و این خود یکی از عوامل تضعیف کیفیت معماری و فرسایش سرمایه حرفه‌ای معماران است. این معمار با سابقه، بر لزوم بازگشت به معماری اندیشیده و مردم‌محور تأکید می‌کند؛ معماری‌ای که نه برای جذب مشتری، بلکه برای ارتقای زیست شهری خلق می‌شود. او معتقد است: این بازگشت تنها زمانی ممکن است که نهادهای حرفه‌ای و سیاست‌گذاران حوزه شهری، معمار را به‌عنوان شریک راهبردی در ساخت شهر به رسمیت بشناسند، نه صرفاً پیمانکاری برای اجرای طرحی از پیش تعیین‌شده.