افزایش ۳۰ هزار مگاواتی تجدیدپذیر‌ها وعده‌ای ناممکن!

در سال‌های اخیر، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران همواره با شعارهای بزرگ همراه بوده است. یکی از این برنامه‌های توسعه‌ای افزایش ظرفیت تولید برق خورشیدی ۳۰هزار مگاوات تا پایان دولت است، وعده‌ای که به نظر کارشناسان این حوزه به دور از ذهن و ناممکن حداقل در این بازه‌زمانی است، چراکه بررسی‌‌‌‌ها نشان می‌دهد ناترازی ۲۵‌‌‌هزار مگاواتی برق […]

در سال‌های اخیر، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر در ایران همواره با شعارهای بزرگ همراه بوده است. یکی از این برنامه‌های توسعه‌ای افزایش ظرفیت تولید برق خورشیدی ۳۰هزار مگاوات تا پایان دولت است، وعده‌ای که به نظر کارشناسان این حوزه به دور از ذهن و ناممکن حداقل در این بازه‌زمانی است، چراکه بررسی‌‌‌‌ها نشان می‌دهد ناترازی ۲۵‌‌‌هزار مگاواتی برق در کشور، نیازمند تأمین مالی حدود ۳۰میلیارد دلاری است. از طرف دیگر تولید هر هزار مگاوات برق خورشیدی به ۵۰۰میلیون یورو سرمایه نیاز دارد. بنابراین برای تولید ۳۰‌هزار مگاوات برق تجدیدپذیر، حداقل ۱۵میلیارد یورو سرمایه لازم است. همچنین هزینه خرید تجهیزات و پیمانکاری برای ایجاد این میزان ظرفیت تولید انرژی تجدیدپذیر بین ۱۲ تا ۱۵میلیارد دلار خواهد بود. حال با توجه به تورم اقتصادی، سایه سنگین تحریم‌ها و… آیا این وعده می‌تواند به سرانجام برسد. به گزارش مناقصه‌مزایده، در این‌باره هاشم اورعی؛ رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی انرژی ایران، گفت: استراتژی و برنامه‌ریزی، دو اصل ضروری و اجتناب‌ناپذیر برای موفقیت در هر حوزه‌ای به‌شمار می‌روند، با این حال، این اصول زمانی می‌توانند به موفقیت منتهی شوند که در بستر واقعیات اقتصادی و اجرایی کشور طراحی و اجرا شوند و بررسی تجربیات گذشته در حوزه برنامه‌های توسعه‌ای کشور (از برنامه پنجم تا هفتم توسعه) نشان می‌دهد که هرچند اهداف بزرگی از جمله افزایش ۱۰ تا ۳۰ هزار مگاواتی ظرفیت برق کشور، به‌ویژه در بخش تجدیدپذیر، اعلام شده است، اما در عمل این وعده‌ها تحقق نیافته‌اند. وی می‌افزاید: در سال ۱۴۰۳ و در پنج ماه ابتدایی که دولت سیزدهم در قدرت بود، تنها ۴۰ مگاوات در ماه به ظرفیت تجدیدپذیر کشور اضافه شد، این رقم در هفت ماه آخر سال تحت دولت چهاردهم، به‌طور متوسط به ۵۷ مگاوات در ماه رسید؛ در حالی که وعده‌ها بر افزایش ظرفیت سالیانه به ۳۵۰۰ مگاوات یا حتی ۱۰ هزار مگاوات تأکید داشتند، شواهد آماری و روند فعلی نشان می‌دهد که این اهداف بیشتر جنبه شعاری داشته و از ابتدا قابلیت اجرایی نداشته‌اند. رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی انرژی ایران، تصریح می‌کند: دلایل این ناکامی متعدد هستند، نخستین مانع، مسئله سرمایه‌گذاری است و اجرای پروژه‌های کلان در حوزه انرژی نیازمند سرمایه‌های کلان و تأمین مالی پایدار است؛ در حالی که دولت نه منابع مالی کافی دارد و نه از اختیارات لازم برای جذب سرمایه بخش‌خصوصی برخوردار است. اورعی؛ ادامه می‌دهد: بروکراسی پیچیده دولتی و نبود تضمین‌های حقوقی کافی برای بازپرداخت سرمایه نیز از دیگر موانع پیش‌روی توسعه تجدیدپذیر‌ها هستند، نمونه‌ای از این وضعیت را می‌توان در سخنان رئیس هیئت عامل صندوق توسعه ملی که اعلام کرد بالغ بر ۴۰۰ میلیون دلار به پروژه‌های تجدیدپذیر تخصیص یافته اما سرمایه‌گذاران به دلیل پرداخت نشدن مطالبات خود از سوی دولت، دچار مشکل شده‌اند. وی بیان می‌کند: واقعیت این است که وزارت نیرو به‌عنوان خریدار اصلی برق تولیدی از انرژی‌های تجدیدپذیر، یکی از بزرگ‌‌ترین بدهکاران کشور است و بخش‌خصوصی به‌درستی تمایل خود را برای ورود به چنین تعاملی که خریدار توان پرداخت ندارد، از دست داده است، این در حالی است که مدل اقتصادی حاکم، کنترل کامل پروژه‌ها را در اختیار دولت قرار داده و سرمایه‌گذار نه در تصمیم‌گیری، نه در مجوزگیری، و نه در تعیین شرایط فروش برق نقش مؤثری ندارد. رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی انرژی ایران، تأکید کرد: ادعای دولت مبنی بر اینکه می‌تواند خود بهتر، سریع‌تر و ارزان‌تر از بخش‌خصوصی پروژه‌ها را اجرا کند، در هیچ جای دنیا پذیرفته نیست و بازتابی از تفکر دولتی و انحصارطلبانه نسبت به صنعت برق است. اورعی؛ ادامه می‌دهد: در صورت تأمین سرمایه، نبود برنامه‌ریزی مناسب، کمبود تجهیزات، ضعف تولید داخلی در حوزه پنل‌های خورشیدی و وابستگی به واردات، روند اجرای پروژه‌ها را مختل می‌کند، این صنعت نیازمند زیرساخت‌های اجرایی، نیروی انسانی متخصص، و آمادگی نهادی است که طی سال‌‌ها و با برنامه‌ریزی دقیق شکل می‌گیرد، نه به‌صورت ضربتی و در بازه‌زمانی کوتاه. همچنین یونس نوراللهی؛ استاد دانشکده مهندسی انرژی دانشگاه تهران، بیان می‌کند: برنامه پنجم توسعه سهم یک‌درصدی برای انرژی‌های تجدیدپذیر در نظر گرفته بود که هرگز محقق نشد، همین سهم در برنامه ششم نیز تکرار و باز هم اجرا نشد و حال در برنامه هفتم نیز همان عدد یک درصد با ظرفیت ۱۲ هزار مگاوات دیده شده است، اما به‌یکباره و بدون پشتوانه مطالعاتی، این عدد از سوی رئیس‌جمهور به ۳۰ هزار مگاوات افزایش پیدا کرد، این در حالی است که ۱۲ هزار مگاوات مورد تصویب، براساس مطالعه دقیق دولت و مجلس بوده است. ذات تصمیم برای افزایش ظرفیت تجدیدپذیر، مثبت است؛ اما تصمیم بدون پشتوانه کارشناسی می‌تواند تبعات سنگینی به همراه داشته باشد. وی ادامه داد: آیا تحقق این عدد ممکن است؟ آیا از نظر فنی، اقتصادی، ظرفیت نیروی انسانی، زیرساخت‌های پیمانکاری و بودجه، آمادگی تحقق این هدف وجود دارد؟ این سؤالات همچنان بی‌پاسخ مانده‌اند. انرژی‌های تجدیدپذیر همچون باد و خورشید، ناپایدار و متغیر هستند. حضور آن‌‌ها در ساعات مختلف روز متفاوت است و این مسئله، شبکه برق کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین، مطالعات دقیق برای ارزیابی توان شبکه در پذیرش این ظرفیت ضرورت دارد. در فصل تابستان که کمبود برق داریم، پنل‌های خورشیدی می‌توانند کمک مؤثری باشند، اما در زمستان، نه تابش خورشید کافی است و نه نیاز اصلی ما برق است؛ بلکه گاز است. استاد دانشکده مهندسی انرژی دانشگاه تهران، عنوان می‌کند: جالب است بدانیم ایران حدود ۹۴ تا ۹۵ هزار مگاوات ظرفیت نصب‌شده نیروگاهی دارد که حدود ۸۰ هزار مگاوات آن مربوط به نیروگاه‌های حرارتی با سوخت گاز است، اما در فصل زمستان که به ۵۰ هزار مگاوات برق نیاز داریم، نمی‌توانیم از ظرفیت کامل نیروگاه‌ها استفاده کنیم، چون گاز برای آن‌‌ها فراهم نیست، بنابراین، لازم است بخشی از سرمایه‌گذاری‌‌ها به بهینه‌سازی مصرف گاز در بخش خانگی و صنایع اختصاص یابد تا گاز بیشتری برای نیروگاه‌ها فراهم شود. نوراللهی؛ می‌افزاید: الزام صنایع بزرگ و سازمان‌های اجرایی به تأمین درصدی از برق مصرفی خود از منابع تجدیدپذیر، گامی در مسیر درست است، اما اگر این الزام بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و زیرساختی تحمیل شود، می‌تواند آسیب‌زا باشد. برای مثال برنامه تأمین ۳۰ هزار مگاوات اگرچه در ظاهر جاه‌طلبانه است، اما آیا توان اجرایی، واردات و تولید داخلی پنل، گارانتی و کنترل کیفیت آن‌‌ها پیش‌بینی شده است؟ تولید داخلی پنل‌های خورشیدی کمتر از هزار مگاوات در سال است؛ پس بخش عمده آن باید وارد شود، و ما هنوز آزمایشگاه کنترل کیفی در مبادی ورودی کشور نداریم.