حرفهای خودی و بیخودی ادغام و تفکیک بیپایان! بهنظر میرسد وقت آن رسیده که عزیزان قانونگذار، یک وزارتخانه و یا لااقل یک سازمان به وزارتخانهها و سازمانهای کشور اضافه کنند، مجموعهای که هدف از ایجادش مدیریت و برنامهریزی ادغام وزارتخانهها و سازمانها و یا تفکیک آنها باشد، به هرحال اشتهای سیریناپذیر تفکیک و […]
حرفهای خودی و بیخودی
ادغام و تفکیک بیپایان!
بهنظر میرسد وقت آن رسیده که عزیزان قانونگذار، یک وزارتخانه و یا لااقل یک سازمان به وزارتخانهها و سازمانهای کشور اضافه کنند، مجموعهای که هدف از ایجادش مدیریت و برنامهریزی ادغام وزارتخانهها و سازمانها و یا تفکیک آنها باشد، به هرحال اشتهای سیریناپذیر تفکیک و ادغامها، باید یک هماهنگکننده و تنظیمکننده داشته باشد تا خدایناخواسته تنوع و تکثر این ادغام و تفکیکها باعث بینظمی و بههم ریختگی نشود!
راستش را بخواهید این پیشنهاد بدین خاطر خدمت مبارک باسعادتتان عرض شد که بالاخره باید یک شرط و شروط و مقرراتی برای این تغییر و تحولات وجود داشته باشد چون با این دستفرمانی که هر چند سال یکبار یک وزارتخانه تفکیک یا با وزارتخانه دیگری ادغام میشود و سازمانی از دل دستگاهی بیرون آمده و در سایه مجموعهای دیگر آرام میگیرد و یا بخشی از یک وزارتخانه با بخشی از وزارتخانه دیگر ترکیب میشود و… معلوم است که این قصه سر دراز دارد و بدون قاعده و مقررات کار پیش نخواهد رفت.
عجالتاً برحسب وظیفه هوشنگخانی که در این زمینه احساس میکنیم، چند مقررات پیشنهادی عرض میکنیم که قطع بهیقین مورد استقبال عزیزان متولی و مسئول قرار خواهد گرفت!
اولاً تعداد ادغام و تفکیکها باید محدود باشد و یک وزارتخانه بیشتر از یک یا نهایتاً دوبار طعم تفکیک و ادغام را نچشد وگرنه این سرد و گرم شدن و انبساط و انقباضهای مکرر باعث فرسودگی و ترکخوردگی و خسارت خواهد شد. ثانیاً یک زمان مشخصی بعد از هر فعل و انفعالی گذاشته شود و بعد از آن عزیزان تصمیمساز و تصمیمگیر به فکر تغییرات جدید بیفتند و اینجور نباشد که هنوز جوهر مصوبه ادغام خشک نشده، فیل دوستان یاد هندوستان تفکیک بیفتد، ثالثاً بالاغیرتاً در زمان تفکیک و ادغام یک نگاه درستدرمان و خریدارانه به رسالت و اهداف تشکیل وزارتخانه و سازمان مدنظر داشته باشند و حواسشان باشد که خروجی تغییرات با اصل اهداف در مغایرت و یا ناهمخوان نباشد. رابعاً افراد و مجموعههایی که پیشنهاددهنده و پیگیر یک تفکیک یا ادغام هستند، نتوانند بعد از به ثمر رسیدن تلاشهایشان، چند سال بعد ساز را برعکس کوک کرده و برگشت به تنظیمات اولیه را پیشنهاد داده و استارت بزنند. خامساً مثل قصه طلاق و ازدواج که چند خان ریز و درشت جلوی پای زوجها و یا خواستگارها گذاشته میشود تا حسابی وقت داشته باشند فکر کنند، همه چیز را بالا و پایین کرده و از احساس و عجله و لجبازی و… کوتاه بیایند و منطقی و معقول به جدایی یا پیوند فکر کنند، برای تفکیک و ادغام هم راه و بیراهههای مختلفی گذاشته شود که علاقهمندان و افراد و مجموعههایی که پیگیر و پیشنهاددهنده آن تغییر هستند، کمی تا قسمتی هم از مسیر لذت ببرد و خیلی فوتی فوری به سر منزل مقصود نرسند و کار همچین ساده و دَمدستی نباشد و حتی اگر بشود سختی راه ایشان را از صرافت تغییر، بیندازد که چه بهتر!
نمیدانم که باز هم میتوان قواعد دیگری هم برای این موضوع تعیین و تعریف کرد و یا همینقدر کافی است ولی اگر میشد که یک التزام و ضمانتنامه سفت و سخت از کسانی که هزار و یک دلیل و برهان برای جدایی و تفکیک و یا ادغام و ترکیب میآورند، گرفته میشد که اگر پس از تغییرات، کار وزارتخانه جدید و یا تغییریافته به خنس میخورد، امکان حسابکشی و به اجرا گذاشتن تضامین ایشان وجود داشت، خیلی خوب بود و یحتمل، حجم و تنوع پیشنهادات به عدد صفر نزدیک میشد.
به هرحال نظر هوشنگخانی ما این است که آنقدری که گفته میشد در خیلی از این تفکیک و ادغامها، خیر و خوبی و نتیجهبخشی مؤثر و خارقالعادهای هست، چیزی دیده و یا شنیده نشد، بنابراین فهم ما میگوید که تغییرات شکلی و ظاهری همچین آش دهانسوزی هم نیست و کار از مسیر تحول در محتوا و ساختار و تفکر و رویهها به سامان میشود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.