حرفهای خودی و بیخودی شایعهسازان زحمتکش! نمیدانم در همه دنیا اوضاع به همین شکل است و یا این از محاسن اختصاصی این مرز و بوم است که اینقدر موضوع برای شایعهسازی زیاد و بازار شایعه هم داغ و جذاب است، البته اگر در برخی دیگر از کشورها مثل ما تنوع و تکثر موضوعات […]
حرفهای خودی و بیخودی
شایعهسازان زحمتکش!
نمیدانم در همه دنیا اوضاع به همین شکل است و یا این از محاسن اختصاصی این مرز و بوم است که اینقدر موضوع برای شایعهسازی زیاد و بازار شایعه هم داغ و جذاب است، البته اگر در برخی دیگر از کشورها مثل ما تنوع و تکثر موضوعات بالا و تعداد افراد فعال در حوزه شایعهسازی هم قابلتوجه باشد، ولی قطع بهیقین اینقدر که در این ملک موضوعات مهم و بعضاً اساسی بهخاطر حضور پررنگ و دایمی و حال و هوای نوسانی خود، مستعد شایعهسازی و شایعهپروری هستند، در هیچ جای دنیا کار به این حساسیت نیست!
عجالتاً ما که نقش و اثری در بروز یا عدم وجود موضوعات مختلف و حساس و خاص نداریم و در این باره کاری از دستمان بر نمیآید. بنابراین، این بخش را به امان خدا رها میکنیم و فقط آرزو میکنیم روزی برسد که تراکم و تعدد این مسائل کلیدی و حیاتی آنقدر کم شود که لااقل هر روز و دَم بهساعت با آنها روبهرو نبوده و گرفتار حرف و حدیث و پیچ و خم و شایعه و نوسان از جانب ایشان نشویم!
اما یادداشت امروز خودی و بیخودی ما حواسش را جمع آن دسته از بچهزرنگهای حواسجمع کرده است که در امر خطیر و تخصصی شایعهسازی و شایعهپراکنی، نقش فعال داشته و بهطور خستگیناپذیری به این کار و وظیفه، متعهد هستند!
طبق فهم هوشنگخانی ما صدی به نود این جنابان پرکار، از باب احساس وظیفه برای جیب مبارک و یا دلسوزی و نگرانی در جهت منافع عمومی! (عموم منتفعین از شایعه ساخته و پرداخته شده) پیوسته و لحظه به لحظه اخبار و شرایط و اتفاقات را دنبال میکنند تا با اولین نشانهها از یک اتفاق خاص یا نوسان در وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و هر قصهای که بتواند با آن داستانی جذاب برای کسب سود و منفعتطلبی ساخته و پرداخته کنند، به فوریت وارد عمل شده، با همقطاران کارکشته خود شور و مشورت کرده و با خلاقیتهای بدیع، اخبار و گزارش و تحلیل و آمار فیک و مهندسی شده را روانه گوش و چشم و روح و روان خلقا… میکنند تا با ایجاد موج و یا سواری بر موج ایجاد شده به اهداف خود برسند!
اینکه چنین کسب و کاری چه عواقب و دردسر و مصیبتهایی برای عموم مردم درست میکند و چه پولهای چرک و آلودهای را روانه جیب گشاد برخیها میکند، مثل روز روشن است ولی اینکه آدم دو پا به جایی میرسد که همه چیز را فدای سود و پول میکند از آن حرفهایی است که به زبان آوردنش هم کمی تا قسمتی سخت و دردناک است چه رسد به اینکه کسی خودش عامل و مجری و ذینفع چنین رفتار و کرداری باشد!
این میان نمیدانیم افراد سادهدل و یا نگران و مضطرب و یا احساسی و ذوقزده و هیجانی را کجای دلمان بگذاریم که بدون آنکه منبع خبر و با اصالت گزارش و تحلیل و حتی فیک یا واقعی و مربوط یا نامربوط بودن عکس و تصویری را سنجیده و چک نماید، بعد از آنکه خودشان بعد از شنیدن و یا خواندن و دیدن خبر، آن را فیالفور باور کرده و روح و روانشان را درگیر میکنند، به سرعت انگشت مبارکشان بر روی باز ارسال و فوروارد میرود و آن را به اقصینقاط فضای مجازی و هرچه دوست و آشنا و گروه و پیج است میفرستند تا دیگران هم از شنیدن خبر بکر و داغِ داغ و دست اول ایشان استفاده وافر ببرند و لابد ایشان را میهمان بهبه و چهچهی بابت خبرهای ناب و نو، نمایند!
ما که فکر میکنیم آن بچهزرنگهایی که بهخاطر سود و منفعت خود دست به هر کاری میزنند را که نمیشود به راه راست و طریق درست، هدایت نمود، اما خلقا… عجول برای اطلاعرسانی دیگران، بهتر است بیخیال لذت خبررسانی شده و فقط خودشان بخوانند و ببینند و نشر و توزیع را فراموش کنند، باور کنید خودبهخود تیر حواسجمعهای سودجو به سنگ خورده و لااقل از این راه کسی را نیش نزده و فضا را سمی نمیکنند!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.