از نمد تا کلاه، از صندوق تا ردا … !

از نمد تا کلاه، از صندوق تا ردا … !     این‌گونه که به‌نظر می‌رسد دو مرتبه موقع انتخابات شد و کلی آدم ریز و درشت و مسؤول و شبه مسؤول، احساس وظیفه و تکلیف به سراغشان آمده و خواب شیرین را از چشمانشان ربوده است و با نگرانی عمیق از وضعیت حال و آینده […]

از نمد تا کلاه، از صندوق تا ردا … !

    اینگونه که به‌نظر می‌رسد دو مرتبه موقع انتخابات شد و کلی آدم ریز و درشت و مسؤول و شبه مسؤول، احساس وظیفه و تکلیف به سراغشان آمده و خواب شیرین را از چشمانشان ربوده است و با نگرانی عمیق از وضعیت حال و آینده کشور و با کوله‌باری از طرح و برنامه و روش، قرار است خود را فقط و فقط برای خدمت به خلق و رضای خالق به وسط معرکه انتخابات و انتخاب شدن بیندازند و در این میان هیچ کسی هم نمی‌تواند جلو آنها را بگیرد! البته باید معروض دارم فقط عده‌ای بسیار معدود (موکداً تأکید می‌کنم عده‌ای بسیار معدود! ) هستند که فیلشان یاد هندوستان کرده است و دلشان برای کلاه و ردای ریاست، بی‌تاب شده است و شنیده‌اند که در خانه قاضی، گردو بسیار است!

    حالا چرا این وسط این هوشنگ‌خان چشمش فقط آن عده را گرفته و سر و صدا و ریخت و پاش‌های ایشان را می‌بیند، نمی‌دانم ! با آن‌که خودمان مستحضر هستیم که این ۴ نفری که بوی کباب به دماغ مبارکشان رسیده است در همان فیلتر اول از دور خارج می‌گردند و کار به آنجا‌ها نمی‌کشد که ایشان عرض اندام بیش‌تری بکنند ولی از آنجا که همیشه استثنائاتی هم وجود داشته و ممکن است برخی از رجال محترم و محترمه آنقدر‌ها هم که نشان می‌دهند، هوای خدمت و تلاش و کسب رضای خالق و مخلوق برایشان اوجب واجبات نباشد و دلشان یک دل سیر قدرت و ثروت می‌خواهد ولی علی‌الحساب خود را به کوچه چپ زده‌اند تا رد گم کنند.

    البته این‌که این لقمه گلوگیر است و هر کسی نمی‌تواند برای خود و یا دیگران و یا به اسم دیگران و برای خود از این لقمه‌ها بگیرد، آنقدر‌ها برای این شمشیرهای دو لبه محلی از اعراب ندارد و ظاهراً ملکه ذهن ایشان شده است که سنگ مفت و گنجشک هم مفت، می‌زنیم شد شد، نشد هم نشد، ولی اگر بشود چه می‌شود، خودمان که هیچ رفقا و دوستان و هفت پشت‌مان را هم می‌بندیم …!

 فعلاً که کمی اوضاع شیر تو شیر است و به جز همان عده معدود، تشخیص سره از ناسره آنقدر‌ها هم کار راحتی نیست اما یک چیز را می‌توان فهمید که کسی به این موضوع که در کشورمان همه رییس‌جمهور‌ها دو دوره‌ای بوده‌اند توجه‌ای نکرده است و خیلی‌ها آمده‌اند که همه زورشان را بزنند، البته همان بعضی‌ها از همین الان در حال زور زدن هستند و پیش پیش معاونت و وزارت بذل و بخشش می‌کنند و چرب کردن سبیل‌ها را شروع کرده‌اند و ردای ریاست را سفارش داده‌اند و انگار فقط و فقط دعوایشان بر سر لحاف ملاست !

     ناگهان سفره در انداخته‌ای یعنی چه                     مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه

    دست در دست کسان گوش به فرمان حریف             این چنین با همه در ساخته‌ای یعنی چه

     هرکه از مهره خود نقش صنمی می‌خواهد               عاقبت ، با همه کج باخته‌ای یعنی چه

 

 

                                                                   هوشنگ خان ۲۴/۱/۹۶