حرفهای خودی و بیخودی نمره قبولی تکذیبیه! راستش را بخواهید، خیلی دلمان میخواست در مذمت برخی از تکذیبیههای صادر شده در این چند سال اخیر، ما هم کمی لفاظی کنیم، ببینیم چه حالی میدهد ولی از آنجا که رگههایی از خلاقیت و نوآوری و ایضاً نتایج پُربار برخی از این تکذیبیهها بر همگان آشکار […]
حرفهای خودی و بیخودی
نمره قبولی تکذیبیه!
راستش را بخواهید، خیلی دلمان میخواست در مذمت برخی از تکذیبیههای صادر شده در این چند سال اخیر، ما هم کمی لفاظی کنیم، ببینیم چه حالی میدهد ولی از آنجا که رگههایی از خلاقیت و نوآوری و ایضاً نتایج پُربار برخی از این تکذیبیهها بر همگان آشکار شده است و هیچ کسی نمیتواند آن را زیر سؤال ببرد، تصمیم گرفتیم در مدح و ستایش تکذیبیهها قلمفرسایی کرده و این دستاورد را به عاملین و باعثین آنها تبریک عرض نماییم!
اینکه در بسیاری از مجموعهها از دولتی و خصوصی و سمنها و ورزشی و فرهنگی و حتی اشخاص حقیقی و مردم کوچهبازار و حتی برخی خانوادهها! رسم صدور تکذیبیه در حال جا افتادن است، به خوبی نشان میدهد که این اقدام محیرالعقول به چه میزان نتیجهبخش و دارای ارزش بوده است که اپیدمی آن در حال تبدیل شدن به پاندمی است و کافی است خبری، موضوعی، قصهای، داستانی و یا حتی شایعه و حرف بیسند و مدرکی در مورد شخص و شرکت و یا سازمان و دَم و دستگاهی توسط رسانه یا افرادی اعلام و تا حدی هم برای چهار نفر جذاب بوده و کمی تا قسمتی هم در سطح جامعه منتشر شود، آن وقت است که برخلاف روال معمولی که اکثریت مجموعهها دارند و اگر خبر راست و دقیق باشد، آن را تأیید و اطلاعات کاملتری ارائه میکنند و اگر خبر ناراست و ساختگی باشد، دقیق و درست و واقعی آن را به اطلاع خلقا… میرسانند، برخی از مجموعه و اشخاص حقیقی و حقوقی، اگر آن گفته و روایت در تأیید اقدامات و نظرات و در مدح و ثنای شرکت و مجموعه خودشان باشد که خیلی هم استقبال کرده و اگر جا داشته باشد، پیازداغ اضافی را هم کنارش سرو میکنند، ولی اگر خدایناخواسته ضعف و مشکل و کمکاری و اشتباهی از لایههای درونی به بیرون آمده باشد، فیالفور و قبل از هر کاری، تکذیبیه بلندبالا و سفت و سختی صادر میکنند و بعد از آن به صرافت میافتند که کمی بررسی و صحتسنجی انجام دهند تا میزان راستی و یا ناراستی آن موضوع، برایشان معلوم شود!
البته برخی اوقات از ابتدا هم میدانند اصل قصه چیست و آن چیزهای درز شده آنقدرها هم بیراه نیست و شاید هم واو به واو با واقعیت همراه است، ولی این موضوع اثری در انتشار تکذیبیه ندارد، به هرحال اول باید تکذیبیه صادر کرد تا دیگران بفهمند اینجور هم نیست که در مورد هر چیزی صحبت کنند، بماند که دیر یا زود، سِره از ناسره معلوم و حتی جزئیاتش، مشخص شده و کمکم زبانها نرمتر و بیانیه و اعلانها متعادلتر و متواضعتر میشود!
به هرحال این برخیها که عرض کردیم، آنقدری نیستند که حساسیت خلقا… نسبت به تکذیبیهها بهطور کل کمرنگ شود و وقتی مجموعه یا افرادی بیانیه و تکذیبیه صادر میکنند برای ایشان علیالسویه باشد و یا حتی برعکس به صحت خبر و موضوع منتشر شده بیشتر واقف شوند و کار به خنس بخورد، ولی به هرحال طبق فهم هوشنگخانی ما هرچه تکذیبیههای بعداً تأیید شده، بیشتر شود، طبق قاعده تصاعد حسابی (شاید هم هندسی) در قدم اول اعتبار و اطمینان مردم نسبت به بیانیه و اعلانهای آن باشگاه و فدراسیون و شرکت و شخصیت حقیقی و سازمان و نهاد و سمن و دَم و دستگاه کم و کمتر میشود و در قدم بعد به مرور زیر بار قبول هیچ اعلان و اخبار و تأییدیه و تکذیبیه و گزارش و توضیح و تفسیر نمیروند و سنگ روی سنگ بند نمیشود و مردم آن چیزی را باور میکنند که دوست دارند و میپسندند و کاری هم به منبع و ماخذ هم ندارند و آن موقع است که هر کسی با هر سابقه و اعتبار و تجربهای که رسانهای در اختیار دارد (تقریباً یک در میان خلقا… که یا صفحه و پیج شخصی دارند، یا گروه و کانال و وبسایت و پایگاه خبری و جریده و روزنامه قلیل و کثیر الانتشار و…) وارد میدان اطلاعرسانی و انتشار و تحلیل و تفسیر میشوند آن وقت است که باید گفت، چه شود…!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.