«میخوام دنیا نباشه اگه روزی سعیدم نباشه. نمیذارم آب تو دل سجادم تکون بخوره و باید فقط حواسش به درسش باشه تا واسه خودش کسی بشه». اینها حرفهای مادریست که چندسالی میشود برای مادر پیرش و پسرانش، مادری میکند. ۴۰ ساله است اما ردپای سختیهای زندگی بر چروکهای صورتش خودنمایی میکند. از سالهایی میگوید […]
«میخوام دنیا نباشه اگه روزی سعیدم نباشه. نمیذارم آب تو دل سجادم تکون بخوره و باید فقط حواسش به درسش باشه تا واسه خودش کسی بشه». اینها حرفهای مادریست که چندسالی میشود برای مادر پیرش و پسرانش، مادری میکند.
۴۰ ساله است اما ردپای سختیهای زندگی بر چروکهای صورتش خودنمایی میکند.
از سالهایی میگوید که خانهشان یک اتاق کوچکی نموری بوده؛ تعریف میکند که چه طور تمام آن سالها در سرمای زمستان و گرمای طاقتفرسای بندرعباس، سعید را برای حمام کردن بر دوش میکشیده و به حیاط میبرده است.
این روزها علاوه بر مادر پیرش که چند وقتی میشود سکته کرده و زمینگیر شده و سعیدش که از همان بدو تولد فلج و نابینا بوده، خودش هم با بیماری قلبی دست و پنجه نرم میکند و باید هرچه زودتر عمل شود، اما امان از «دست خالی» و «نداری».
خانهشان در محله «نخل پیرمرد» بندر عباس، یکی از مناطق حاشیهای این شهر قرار گرفته و با کمک خیرین بازسازی شده است.
۹ سالی میشود که مددجوی کمیته امداد هستند و علاوه بر مستمری، هزینههای درمانی سعید هم از جانب کمیته امداد و خیرین تأمین میشود، اما از عدم حمایت سازمان بهزیستی گلایه میکند و میگوید: سعید معلول ذهنی-حرکتی و نابیناست اما سهم ما از خدمات بهزیستی به معلولان فقط یک دفترچه خدمات درمانی است.
محله چاهستانیها یکی دیگر از مناطق حاشیهنشین و مهاجرپذیر شهر بندرعباس در کنار محلاتی چون نخل پیرمرد، دوهزار، شهرک توحید، تپه ا…اکبر و… است.
در آنجا مهمان خانه «شایسته» زن ۲۷ سالهای بودیم که همسر جوانش دوسال پیش بر اثر تصادف فوت کرده بود و امروز به همراه دخترانش شکوفه و شراره یکی از ۳۲ هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد استان هرمزگان هستند که از طریق خیاطی امرار معاش میکند.
تعریف میکرد که پدرش نابینا و مادرش فلج بوده و هر دو تحت پوشش کمیته امداد هستند و خود و فرزندانش هم پس از فوت همسرش تحت حمایت این نهاد قرار گرفتهاند.
خانهشان کوچک اما مرتب بود و وقتی راجع به وضعیت مسکنشان پرسیدم گفت پس از آن که از روستا به شهر میآیند در یک خانه ۶ متری در بندرعباس زندگی میکردند اما امروز تمام این خانه حدود ۴۰ متری با تمامی اسباب و لوازمش را خیرین برایشان تهیه کردهاند.
به فرش و یخچال نو خانهاش اشاره میکند و میگوید: تمام اینها را خیرین برایمان تهیه کردهاند و هزینه اجاره خانه را نیز آنها پرداخت میکنند.
این درحالیست که مددکار کمیته امداد از تلاش این نهاد برای تهیه مسکن مهر استان هرمزگان برای این خانواده خبر داد و گفت: برای ثبتنام در مسکن مهر استان ۳۰ میلیون تومان نیاز است که کمیته امداد میتواند ۲۰ میلیون تومان آن را بهطور بلاعوض به خانواده پرداخت کند و در تلاش هستیم با حمایت خیرین برای تأمین مسکن این خانواده اقدام کنیم.
محل کسب درآمد شایسته، دوخت شلوارهای سنتی زنان بندر است و وی در این باره میگوید: از کمیته امداد درخواست چرخ خیاطی کردم تا بتوانم محل درآمدی داشته باشم و امروز با همان چرخ خیاطی شلوار سنتی زنان و دختران بندرعباسی را میدوزم و ماهیانه حدود ۲۰۰ هزارتومان از این راه کسب درآمد میکنم.
با شراره ۵ ساله و شکوفه ۸ ساله که یکی از ۷۵۰۵ یتیم زیر ۱۸ سال تحت پوشش کمیته امداد استان هستند، حرف میزدیم از خرابی تلویزیون خانهشان غمگین بودند و دلشان میخواست مثل همه بچههای دیگر تلویزیون داشته باشند.
گفتنی است که تهیه تلویزیون و همچنین کولر برای این خانواده در دستورکار مسؤولان کمیته امداد استان هرمزگان قرار گرفت و قول تهیه آن به خانواده داده شد.
قشم یکی دیگر از مقاصد این سفر خبری بود؛ جزیرهای که عنوان بزرگترین جزیره خلیجفارس را به خود اختصاص داده و حدود ۲۰ کیلومتر با بندرعباس فاصله دارد اما به لحاظ توسعه دارای وضعیت نامتناسبی است بهطوری که در کنار توسعه روزافزون و ثروت منطقه آزاد تجاری قشم، بخشهایی از آن همچنان توسعه نیافته و به شدت محروم بوده و مردم ساکن آن با فقر دست و پنجه نرم میکنند.
در قشم مهمان خانهای بودیم که سرپرست آن پسری بود که در نگاه اول و با جثه کوچکش کودکی بیش به نظر نمیرسید اما ۲۱ ساله بود.
۷ سالی میشود که پدر «مجتبی» فوت کرده و ۳ خواهر و برادر دارد که هرکدام دو حامی خیر دارند.
از کوچه پس کوچههای خاکی جزیره که عبور کردیم به خانهای قدیمی با قدمت بیش از ۴۰ سال رسیدیم. از درب آهنی کوچک خانه که وارد حیاط شدیم فضای نسبتاً بزرگ خاکی درمقابلمان بود و گوشهای از آن خانهای محقر با مساحتی کمتر از ۲۰ متر و دیوارهای رنگ و رو رفته و دوده گرفتهاش، خانه و آشیانه مجتبی و خواهر و برادرهایش به همراه مادر و ناپدریش بود.
خانهای در نزدیکی قلعه پرتغالیهای جزیره قشم مقصد بعدیمان بود؛ خانهای که مأمن امن پدری دیالیزی، پسری نابینا و مادری مبتلا به سرطان است. در بدو ورود به خانهشان بیش از هرچیز دیگری پسری با جثهای نسبتاً کوچک که به دیوار چسبیده و سرش را پایین گرفته بود نظرم را به خود جلب کرد؛ مادرش تعریف کرد که نابیناست و ۶ سال دیالیز میشد و الان هم چند وقتی است، پیوند کلیه شده است.
عادل پدر خانواده هم ساکت و بدون حرف در کنار پسرش نشسته بود؛ همسرش تعریف میکند که او هم چندسالی است دیالیز میشود و خودش هم مبتلا به سرطان است؛ هر ۳ عضو این خانه مبتلا به بیماریهای صعب العلاج هستند.
صیادی، معاون حمایت و سلامت کمیته امداد جزیره قشم میگوید: هر ۳ عضو خانواده به علت بیماری قادر به اشتغال نیستند، این درحالیست که حدود ۶۵۰ نفر از مددجویان استان هرمزگان دارای بیماری صعب العلاج بوده و ۲۲ نفر مددجوی مبتلا به بیماریهای خاص و ۶۲ نفر مددجو مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج در جزیره قشم ساکن هستند.
مقصد بعدیمان بازدید از رستوران سنتی «آفتاب» در روستای سوز جزیره بود. مردی ۳۵ ساله به نام محمد حسینی، ساکن روستای رمکان، چندسالی است که رستورانش را در روستای سوز به راه انداخته است. تعریف میکند که سال ۸۳ پدرش فوت کرد و تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتند و بعد از آن چند سالی به دنبال کاری آبرومند میگردد اما نمیتواند راه به جایی ببرد تا اینکه با مراجعه به امداد، به آن مشاوره میدهند که به بخش گردشگری ورود کند.
او هنوز هم بهترین کمک و خدمت کمیته امداد به خود را مشاورههای این نهاد میداند و میگوید: اینجا کاملاً بیابان بود اما با مشاورههای کمیته امداد و رایزنیهای آنان توانستیم این زمین را تهیه کنیم. سال ۹۰، ۱۸ میلیون تومان تسهیلات از کمیته امداد گرفتم و تاکنون ۱۰ میلیون تومان آن را پرداخت کردهام.
باید بدانیم با وجود تمام کمکهای نهادهای حمایتی چون کمیته امداد به مناطق محروم و مردم نیازمند کشور هنوز هم این اقدامات کافی نبوده و هرمزگان و شهرستانهای توابع آن نمونه کوچک از مقیاس کشوری محرومیت هستند بهطوری که بسیاری از زنان، مردان و کودکان سرزمینمان حال خوبی ندارند و در شرایط نامساعدی به سر میبرند و نیاز است مسؤولان با برنامهریزیهای دقیق و اصولی فکری اساسی برای رفع مشکلات محرومان داشته باشند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.