پرداخت وام به کارمندان بانک و تأیید و همدلی نیمبند با آن توسط مسئولین و متولیان اقتصادی و بانکی و رویهای که سالها برقرار و مستدام است و البته بهنظر میرسد از نظر میزان و تعداد و تنوع، هر ساله رکوردهای جدید و شگرفی را شکسته، تا جایی که بانکها در حدود یکصدهزار میلیار تومان […]
پرداخت وام به کارمندان بانک و تأیید و همدلی نیمبند با آن توسط مسئولین و متولیان اقتصادی و بانکی و رویهای که سالها برقرار و مستدام است و البته بهنظر میرسد از نظر میزان و تعداد و تنوع، هر ساله رکوردهای جدید و شگرفی را شکسته، تا جایی که بانکها در حدود یکصدهزار میلیار تومان فقط در یک سال وام به کارکنان خود دادهاند، تسهیلاتی که بهطور متوسط برای هر کارمند بیش از ۴۰۰ میلیون تومان بوده و در تعدادی از بانکها از مرز یک میلیارد تومان هم عبور کرده است که البته در عین حالی که در نوع خودش بینظیر است، نشان از دست و دلبازی بانکیهای ارجمند در تخصیص تسهیلات احتمالاً کمبهره و شاید با تدابیری که در نظر گرفته میشود، بدون بهره است، که به هرحال نشانه خوبی از سخاوت و خاصه خرجی از جیب دیگری است که بهنظر میرسد خیلی هم شیرین بوده و عزیزان دور هم حظوافر میبرند!
نمیدانم همچین چیزی صحت دارد یا خیر، ولی چندین سال پیش شنیدهام که برخی بانکها وامهای جالبی به پرسنل خود میدهند، به اینصورت که اولاً سود وام پایین و اقساط طولانی است و ثانیاً بخشی از وام به عنوان سپرده با نرخ سود ویژه نزد بانک نگه داشته میشود و از محل همان سود ویژه اقساط کل وام پرداخت میگردد و بعد از پایان اقساط، آن مبلغ بلوکه شده هم به کارمند داده میشود. یعنی بهطور مثال در یک وام ۲۰۰ میلیونی، ۱۵۰ میلیون همینطور و بدون هیچ بازپرداختی به کارمند داده میشود و بعد از مثلاً ۸ یا ۱۰ سال آن ۵۰ میلیون هم به ۱۵۰ میلیون میپیوندد به همین راحتی و خوشمزگی، البته دروغ و راست و شبهراست و نیمه دروغش با راوی است، ما فقط نقل قول کردیم شاید اگر عزیزان بانکی این کار را انجام نمیدهند، منبعد یاد بگیرند این شیوه دلچسب و گوارا را هم تقدیم خودیها نمایند!
راستش را بخواهید، خیلی هم نباید از چنین اتفاقات و ایضاً تأیید و موافقتهای مسئولین بالادست، جا خورد و شوکه شد، اگر قرار است یک شیوه و رسم نامطلوب و رانتی و اشتباه، درست شده و به راه راست هدایت شود، عزیزان بازرسی و نظارت و ایضاً تصمیمساز و تصمیمگیر و قانون و برنامهنویس، باید حواسشان را جمع همه دستگاهها و شرکتها و مجموعههای عمومی و اجرایی و نهادی نمایند، چون اینجوریا هم نیست که بتوانیم همه کاسه کوزههای این مدل رانت کارمندی و خودی و غیرخودی و شاید هم بیخودی کردنها را بر سر بانکها آوار کرد، بلکه در خیلی از جاها این رویهها به کم و بیش هست که عجالتاً برای آنکه خدایناخواسته مجموعه و سازمانی از قلم نیفتد و باعث دلخوری ایشان شود، از ذکر اسامی معذور هستیم!
از قدیم گفتهاند آسمان هر کجا که بروی همین رنگ است و همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید، برای همین سیبل کردن یک مجموعه در اتفاق و رخدادی که تا دلتان بخواهد ساری و جاری است، بیشتر شبیه دادن آدرس غلط و شیر تو شیر و گم کردن سرنخ است، برای همین نظر هوشنگخانی ما این است که از اتفاق بهتر است گر شرط شود که رانت گیرند، در شهر و دیار و این دستگاه و آن مجموعه، هر آنچه هست گیرند وگرنه هیچوقت هیچ چیزی با برخورد و اصلاح مقطعی و موضعی و مُسکنی، حل و فصل نشده!
صاحبنظران و اهل فن میفرمایند که برای حل یک مسئله باید اولاً قبول کنیم که مسئله وجود دارد و تا وقتی متولیان مربوطه اصل قصه پرغصه را اساساً مسئله نمیدانند، کاری به پیش نمیرود، ثانیاً باید مسئله درست و دقیق شناسایی و تعریف شود و در فهم مسئله دچار اشتباه و کم و زیاد نشویم و در مرحله آخر است که رفتن به سراغ حل مسئله نتیجه خواهد داد و کاری به سامان میشود که البته همان حل کردن هم باید به دست متخصص و کارشناسان مجرب و با دانش سپرده شود تا خدایناخواسته به جای ابرو، چشم به مصیبت گرفتار نشود و یا قوز روی قوز نیاید!
دیدگاه بسته شده است.