حرفهای خودی و بیخودی تولید خیلی داخل! نمیدانم چرا حساسیتمان به عبارت «تولید داخل» عود کرده است! یعنی قبلترها به داخلی بودن آن حساس بودیم و به کم و بیش دلایل و نشانههایی هم میدیدیم که برخی کالاها همچین که گفته میشود، در داخل کشور تولید نمیشوند و خیلی هنر کنند، تولیدات با روش […]
حرفهای خودی و بیخودی
تولید خیلی داخل!
نمیدانم چرا حساسیتمان به عبارت «تولید داخل» عود کرده است! یعنی قبلترها به داخلی بودن آن حساس بودیم و به کم و بیش دلایل و نشانههایی هم میدیدیم که برخی کالاها همچین که گفته میشود، در داخل کشور تولید نمیشوند و خیلی هنر کنند، تولیدات با روش ckd یعنی وارد کردن قطعات و سرهم کردن آنها در کشور انجام میشود و برخی دیگر هم به روش skd یعنی وارد کردن مجموعههای جدا از هم و سرهم کردن آنها در داخل کشور که خب یک چیزی بین واردات کالای آماده و سیکِیدی هست تولید میشود! که البته در این روش تلاش میشود از یکسو بار و فشار مضاعفی بر روی سازنده و صنعتگر داخلی نیامده و روشهای جذاب بازرگانی و تجارت جایگزین کار سخت کارآفرینی شود و از طرف دیگر رنج و زحمت ریختهگری و برش و جوش و پرسکاری و ماشینکاری و قسعلیهذا از روی دوش کارگر و تکنسین داخلی برداشته شده و پیچ و مهره و سرهمبندی کردن و خانه پرش چهار تا ضربه و پرچ و اتصال و جا انداختن و دیگر هیچ، جایگزین آن میشود. البته در این سالهای اخیر، آن معدود بودن تولیدهای مونتاژی به انگشت شمار بودن ساخت داخلیهای واقعی رسیده است.
جالبانگیز هولناک، این است که اخیراً به تولیدی بودن هم بدفرم مشکوک شدهایم، البته اینجور که ما فهمیدهایم این موضوع بستگی زیادی به زاویه نگاه افراد دارد، اگر تولید را همان ساخت و صنعتگری بدانیم که کماکان تردید سفت و محکم سرجایش خواهد بود، ولی اگر فهممان از تولید همان میانبر زدن مسیر و انجام قسمت آخر فرآیند یا همان مونتاژ است که خب، خیلی هم تولیدات زیاد و فوقالعادهای داریم که شاید باعث رشک و حسرت جهانیان شده است! و اگر نگوییم قریب بهاتفاق حاضر در عرصه صنعت و تولید، اهتمام ویژهای در پیمودن این راه دارند، لااقل یک خط در میان، همین قصه پر غصه را دنبال میکنند که باید بگویم که همین هم آنقدرها بَدَک نیست!
در سه، چهار سال اخیر که هر ساله به نمایشگاه لوازم خانگی و ایضاً تجهیزات پزشکی تشریففرما میشویم، اوایل این سؤال را از غرفهدارها میکردیم که محصول شما تولید داخل است یا وارداتی که خب اکثراً جواب میدادند بخش بیشتر قطعات ساخت داخل و بخشی هم وارداتی است ولی به مرور به لحاظ عوض شدن شرایط و البته واکنشها به سؤالی که عرض میکردیم، سؤالمان اینگونه تغییر کرد که محصولات شما مونتاژی است یا برند (تولید بدون کارخانه) هستید، که خب از هر سه، چهار غرفهدار یک نفر مونتاژکار بود و بقیه فقط برند خودشان را روی کالای وارداتی مونتاژ داخل میکوبیدند!!
حالا ما میگوییم این هم خیلی بد نیست، همینکه یک شَبَه و سایهای از صنعت باقی مانده که چهار تا شغل ایجاد کرده باشد و به ظاهر هم که شده پویانمایی صنعت برقرار است و لااقل دلخوشیمان برقرار باشد خوب است. البته این را هم بگوییم که حواسمان هست که همچنان بخشی از صنعت و تولید کشور واقعاً فنی و اجرایی هستند و به ساخت داخل مشغول و در برخی از کالاها در حوزه طراحی هم حرفهای زیادی برای گفتن داریم که جای شکرش باقی است.
از همین تریبون عرض میکنیم که، «تولید داخل» و «ساخت ایران» و این قسم کلمات و عبارات، خیلیخیلی ارزش و مقام و حرمت و جایگاه دارد چه کنیم که عجالتاً چنین اجحافی در حق آنها میشود و اینجور که پیداست به کم و بیش اکثراً آن را پذیرفته و یا علیالحساب با آن مشکلی نداشته و بهقدر کفایت آش شور و دوغ و دوشاب قاطیپاتی شده است و فعلاً همینه که هست!
قبلترها اهل نظر در حوزه اقتصاد و صنعت فرمایش میکردند که با افزایش نرخ ارز، واردات بهصرفه نخواهد بود و رشد و پیشرفت صنعت داخلی را به نظاره خواهیم نشست، اما با شیفت از تحقیق و توسعه و طراحی و ساخت داخل به خرید اقلام و قطعات آماده و مونتاژکاری برندی! تنها برکت و ارزش افزایش نرخ ارز هم به مصیبت مضاعف و باری سنگین بر دوش مردم تبدیل شد، به همین راحتی و خوشمزگی!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.