فرسودگی زیرساخت‌های تولید و انتقال تهدیدی بالفعل آینده انرژی کشور

گروه انرژی -ناترازی انرژی در ایران را می‌توان به دلایل مختلفی همچون افزایش تقاضای انرژی، ساختار نامناسب تأمین، فرسودگی سیستم توزیع انرژی، تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی، مدیریت و سیاست‌گذاری ضعیف، نوسانات در تولید انرژی و… اشاره کرد. به گزارش مناقصه‌مزایده، مصرف زیاد و هدررفت انرژی به دلیل سیستم‌های فرسوده، شبکه‌های توزیع و تأسیسات قدیمی باعث می‌شود بخش زیادی […]

گروه انرژی -ناترازی انرژی در ایران را می‌توان به دلایل مختلفی همچون افزایش تقاضای انرژی، ساختار نامناسب تأمین، فرسودگی سیستم توزیع انرژی، تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی، مدیریت و سیاست‌گذاری ضعیف، نوسانات در تولید انرژی و… اشاره کرد. به گزارش مناقصه‌مزایده، مصرف زیاد و هدررفت انرژی به دلیل سیستم‌های فرسوده، شبکه‌های توزیع و تأسیسات قدیمی باعث می‌شود بخش زیادی از انرژی تولیدی به هدر برود. این مسئله تأثیر مهمی در شکل‌گیری ناترازی دارد. بخش مهمی از نیروگاه‌های ایران عمری بیش از ۲۰ سال دارند و راندمان بسیاری از آن‌ها زیر ۳۴ درصد است. بسیاری از خطوط انتقال برق و شبکه گاز نیز فرسوده‌اند و تلفات شبکه برق بین ۱۰ تا ۱۵ درصد برآورد می‌شود. فرسودگی زیرساخت‌های تولید و انتقال انرژی، علاوه بر اتلاف گسترده انرژی که هزینه‌های بسیار سنگیی به کشور وارد می‌کند، تهدیدی خاموش اما بالفعل برای آینده ایران است؛ تهدیدی که آثارش تنها اقتصادی یا فنی نیست، بلکه با جان، رفاه، محیط‌زیست و آینده ایرانیان گره خورده است. تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که با یکپارچگی، عزم ملی، بازنگری ساختار‌ها و سرمایه‌گذاری هوشمند، می‌توان ظرف یک دهه بسیاری از این مشکلات را کاهش داد. در این باره فرزاد آذری؛ استاد دانشگاه و کارشناس بهینه‌سازی انرژی، تصریح می‌کند: اتلاف بی‌رویه انرژی تنها یک بحث انتزاعی یا تئوری نیست. برآورد‌ها نشان می‌دهد کشور سالانه معادل ده‌ها میلیارد دلار انرژی را بدون هیچ بازده اقتصادی، زیست‌محیطی یا اجتماعی از دست می‌دهد. این رقم معادل بودجه سالانه برخی وزارتخانه‌های کلیدی یا حتی درآمد نفتی سالیانه کشور است. وی خاطرنشان می‌کند: از سویی دیگر، همین اتلاف خالص، به بار تورمی در بازار کالا‌ها و خدمات دامن می‌زند. وقتی صنایع با هزینه بالا و راندمان پایین تولید می‌کنند، بخشی از این زیان ناگزیر در قیمت نهایی کالا‌ها منعکس می‌شود. همچنین اتلاف انرژی، هزینه خدمات دولتی هر سال را بالاتر برده و وابستگی به ارز و واردات سوخت را افزایش داده است. به گفته آذری؛ اما شاید فاجعه‌آمیز‌ترین پیامد اتلاف انرژی، تأثیرات زیست‌محیطی آن باشد؛ مصرف بی‌رویه سوخت‌های فسیلی و برق، به تولید آلاینده‌های عظیم منجر می‌شود؛ بحران ریزگرد‌ها و کاهش کیفیت هوای کلانشهر‌ها تنها یک جلوه از این پیامدهای سو است. از سوی دیگر، هدررفت آب در نیروگاه‌های بخاری که راندمان پایینی دارند، تهدید جدی برای منابع آبی کشور است. همچنین مهدی رضازاده؛ استاد انرژی و مشاور طرح‌های نوسازی صنعت برق و گاز، درباره علت فرسودگی زیرساخت‌های انرژی کشور، گفت: مشکل اصلی به عقب‌ماندگی سرمایه‌گذاری در بخش نوسازی و نگهداری بازمی‌گردد. تا دهه ۱۳۸۰، توسعه زیرساخت‌‌ها بیشتر تابع سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌مدت و رقابت‌های سیاسی بود تا دیپلماسی انرژی و آینده‌نگری. بعد از آن، تحریم‌ها ورود تجهیزات و فناوری روز را کُند کرد و باعث شد همین امکانات موجود هم مستهلک شود بی‌آنکه تعویض یا به‌روز شود. وی ادامه می‌دهد: متأسفانه ساختار مدیریت پروژه در ایران دچار پراکندگی و موازی‌کاری است. تصمیمات چون غالباً به صورت واکنشی و مقطعی اتخاذ می‌شود، پروژه‌های اساسی بازسازی قربانی بودجه‌های سیاست‌زده یا طرح‌های نمایشی می‌شوند. از نظر فنی هم عقب‌ماندگی در به‌روزرسانی استانداردها، نبود مراکز تست پیشرفته، و انتقال محدود فناوری، اجازه ارتقاء به نیروگاه‌ها و شبکه انتقال کشور را نداده است. به گفته رضازاده؛ مهم‌‌ترین خطر در این بخش این است که کوچک‌‌ترین شوک مصرفی یا آب‌وهوایی، می‌تواند شبکه برق و گاز را در نقطه بحرانی قرار دهد. به‌طور مثال، شکست یک ترانسفورماتور کلیدی در تهران، می‌تواند پایداری شبکه کل کشور را مختل کند. همچنین هر چقدر زیرساخت قدیمی‌تر باشد، میزان تلفات و افزایش هزینه‌ها بیشتر است و طبیعتاً صنایع راهبردی مانند فولاد، سیمان و حتی کشاورزی متضرر می‌شوند. از سوی دیگر، با این زیرساخت‌ها، تحقق عدالت انرژی و توسعه روستایی هم گرفتار خواهد شد. رضازاده؛ خاطرنشان کرد: بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته مانند آلمان و ژاپن، حتی پس از جنگ جهانی دوم سعی کردند با برنامه‌ریزی صحیح و قوانین حمایت‌گر، هر سال سهمی از بودجه انرژی را به نوسازی اختصاص دهند و همزمان با دانش‌بنیان ‌کردن شبکه‌ها، فناوری بومی را ارتقاء دهند. حتی برخی کشورهای منطقه مثل ترکیه با جذب سرمایه خارجی و تضمین بازگشت سرمایه، شبکه خود را جوان و کارآمد کردند. ایران اگر بخواهد، این مسیر‌ها باز است اما به عزم و شفافیت سیاستی نیاز دارد. این کارشناس انرژی، با اشاره به اقدامات عاجلی که باید در این زمینه صورت پذیرد، گفت: اول باید یک برنامه ملی احیا و بازسازی تجهیزات کلیدی تدوین کرد؛ آن هم بالاتر از جدال‌های جناحی. دوم، باید بخش‌خصوصی و شرکت‌های دانش‌بنیان را وارد فرآیند کرد و بازگشت سرمایه و تسهیلات را تضمین نمود تا انگیزه کافی ایجاد شود. سوم، استانداردهای جهانی را برای ساخت، تست و تعمیرات تجهیزات لازم‌الاجرا کرد و البته تأمین منابع مالی خارجی (در حد امکان) را در دستور کار قرار داد. وی تصریح کرد: متأسفانه نگهداری پیشگیرانه هنوز در شبکه برق و حتی خطوط گاز چندان جدی گرفته نمی‌شود. سیستم مانیتورینگ پیشرفته و عیب‌یاب لحظه‌ای، ناکافی و فرسوده است. بخشی از خاموشی‌‌ها و وقوع حوادث عمده ناشی از همین کمبود تجهیزات هوشمند در بهره‌برداری است. نقش آموزش کارکنان و به‌روزرسانی دانش فنی نیز مغفول مانده است و باید مورد توجه فوری قرار گیرد. رضازاده؛ در پایان خاطرنشان کرد: اگر همین روند تدریجی و فرساینده ادامه یابد، نه فقط واردات تجهیزات غیرممکن‌تر و هزینه‌ها سنگین‌تر خواهد شد، بلکه ایران ممکن است فرصت تبدیل‌شدن به هاب انرژی منطقه را هم برای همیشه از دست بدهد. برعکس، اگر با یک جهش سرمایه‌گذاری و بازنگری سیاستی پیش برویم، پنج تا ۱۰ سال آینده می‌توانیم شبکه‌ای نوین، کارآمد و حتی هوشمند ایجاد کنیم.‌