هرچیز به جای خویش نیکوست!

   حرف‌های خودی و بی‌خودی هرچیز به جای خویش نیکوست! واردات یا صادرات، مسئله این نیست که بودن یا نبودن شکسپیر مسئله ماست! اینکه بهتر است هم و غم خود را بگذاریم بر روی صادر کردن و یا همه همت و هنر خود را صرف واردات کنیم، هر دو گزینه بی‌ربط است، نه بی‌ربط معمولی، […]

   حرف‌های خودی و بی‌خودی

هرچیز به جای خویش نیکوست!

واردات یا صادرات، مسئله این نیست که بودن یا نبودن شکسپیر مسئله ماست! اینکه بهتر است هم و غم خود را بگذاریم بر روی صادر کردن و یا همه همت و هنر خود را صرف واردات کنیم، هر دو گزینه بی‌ربط است، نه بی‌ربط معمولی، از آن بی‌ربط‌های خیلی بزرگ کله‌گنده که بیا و ببین و حالش را ببر.

خاطر مبارکمان می‌آید که در دهه ۶۰ برخی از صاحب‌نظران اقتصادی فرمایش می‌کردند که چرا باید در داخل کشور پیکان بسازیم، بیایید همین کاربراتور که می‌سازیم، برای خودروهای خارجی بسازیم و صادر کنیم هم بیشتر سود می‌کنیم و هم از این صنعت قدیمی خودروسازی نجات پیدا می‌کنیم! بعدتر‌‌ها گفته شد که از اتفاق باید خودمان خودرو بسازیم و خوبش را هم بسازیم تا بشویم یکی از قدرت‌های بزرگ خودروساز دنیا و از همان زمان بود که معلوم نشد کدام پیچ را اشتباه رفتیم و یا نقطه را کم و زیاد گذاشتند که به جای خودروسازی رفتیم سراغ خودروبازی، موتور پیکان را گذاشتیم روی پژو، موتور پژو را گذاشتیم روی پیکان، موتور پراید را تقدیم رنو کردیم، هر روز از ساخت خودروی وطنی و موتور وطنی و پلتفرم وطنی صحبت می‌کردیم و هر چند وقت یکبار هم رونمایی و پرده‌برداری و افتتاح و بازگشایی و قس‌علیهذا را ردیف کردیم، کم‌کم هم رسیدیم به ظاهر و بدنه خودروهایی که به غیر از اینکه مردم و دیگران نمی‌دانند چه چیزی است، خودمان هم نمی‌دانیم چطور شد که این چیز‌‌ها از آب درآمد، حالا هم که ظاهراً خیلی وقت است همه چیز را بوسیده و کنار گذاشته و یا در حال کنار گذاشتن هستیم و خودرو و قطعات و بدنه ساخته شده توسط خواهران و برادران چشم‌بادامی چینی را وارد کرده، دستی به سر و گوشش می‌کشیم و خدا بدهد برکت، با شعار ۳ تا بخر، یکی ببر صف‌های طولانی نوبت‌دهی را راه انداخته و حالش را می‌بریم!

ظاهراً خیلی از اصل مطلب دور شدیم، داشتیم عرض می‌کردیم که نه صادرات مدینه‌فاضله و بهترین انتخاب است و نه واردات نتیجه خردمندی و تدبیر، هر چیزی به جای خویش نیکوست، باید قبل از هر چیز معلوم شود نفع کشور از نظر هزینه و درآمد و محیط‌زیست و منابع و اشتغال و عدم وابستگی و ارزش و قیمت و… در کدام حرکت و اقدام است و فی‌المثل اصل تولید محصولات کشاورزی آب بر در کشور حسابی زیر سؤال است، وای به اینکه بخواهیم افتخار کنیم که آن‌‌ها را صادر هم می‌کنیم، فولاد و مواد معدنی خام و خیلی از چیزهای دیگر هم همین قصه را دارد، واردات ریز و درشت قطعات و لوازم یدکی و محصولات کشاورزی و تجهیزات و ماشین‌آلات اگر کمک‌کننده به صنعت و رشد دانش فنی و ارتقای قدرت رقابت با محصول خارجی را در پی داشته باشد که باز هم با اما و اگر خوب است ولی اگر بخشی از صنعت را به تعطیلی می‌کشد یا سازنده‌ها را به مونتاژکننده تبدیل کرده و فضای ساخت و تولید را به تجارت و بازرگانی تبدیل می‌کند، سم مهلک است که شوربختانه هر روز و دَم به ساعت به بدنه صنعت کشور تزریق می‌شود!

نمونه‌‌اش در همین نمایشگاه‌های بین‌المللی است که چند ۱۰ غرفه شرکت‌های خارجی وجود دارد و تقریباً همه آن‌‌ها قطعه و لوازم‌هایی می‌فروشند که روزی خودمان خیلی از آن‌‌ها را تولید می‌کردیم و یا پتانسیل رسیدن به دانش فنی آن‌‌ها را داشتیم و البته همچنان هم داریم ولی کار راحت و سودآور واردات آنهاست!

در روزگاری نه‌چندان دور اکثر واردات صنعتی حول و حوش مواد اولیه خاص و ماشین‌آلات خط تولید و تجهیزات پیشرفته و برخی اوقات همراه با دانش فنی بود ولی کار به جایی رسیده است که بسیاری از سازندگان داخلی خط تولید و ماشین‌آلات خود را به مرخصی پیش از موعد فرستاده‌اند و با طیب خاطر با مونتاژ چند قطعه و یا ضرب یک پلاک و برند کل وظیفه خطیر خود در حوزه صنعت و تولید را به انجام رسانده و بدون دردسر و در حاشیه امن پول را به جیب مبارک سرازیر می‌کنند!

هوشنگ‌خان