تصویر شفاف از نبرد خیر و شر در آستانه الکلاسیکوی امشب الکلاسیکو: شب خوکزده با فیگو حمیدرضا صدر به بازنگری الکلاسیکوی پرتب و تاب ۲۰۰۲ پرداخته، به استقبال تلخ طرفداران بارسا از فیگو در جامه سپید رئال… به گزارش «ورزش سه»، داور در سوتش به نشانه قراردادن توپ روی نقطه کرنر دمیده بود. ولی کسی […]
تصویر شفاف از نبرد خیر و شر در آستانه الکلاسیکوی امشب
الکلاسیکو: شب خوکزده با فیگو
حمیدرضا صدر به بازنگری الکلاسیکوی پرتب و تاب ۲۰۰۲ پرداخته، به استقبال تلخ طرفداران بارسا از فیگو در جامه سپید رئال…
به گزارش «ورزش سه»، داور در سوتش به نشانه قراردادن توپ روی نقطه کرنر دمیده بود. ولی کسی نمیخواست به سوی آن نقطه جهنمی برود. به سوی باتلاقی در یکی از گوشههای نوکمپ. کسی نمیخواست جز لوییس فیگو. جز او که آرام به سوی نقطه کرنر رفت. رفت تا آن ضربه جهنمی را بنوازد. مرد شماره ۱۰ رئال به جبهه خصم نزدیک شد. نزدیک و نزدیکتر. به جایی که طرفداران بارسلونا انتظارش را میکشیدند. فیگو به نقطه کرنر رسید و بارانی از بطری و سکه و آشغال روانهاش شدند. فیگو خونسرد، فیگو توپ را استادانه با پا مهار کرد و با خونسردی بالا آورد. فیگو توپ را در دست گرفت و بطری آبی را از برابرش برداشت و بیرون انداخت. همه اینها باران آشغالها به سوی فیگو را بیشتر کردند. میان همه چیزهایی که به سویش پرتاب شده بودند چیزی جلب نظر میکرد که یگانه بود، سر یک خوک…
فیگو دو سال پیش در سال ۲۰۰۰ راهی مادرید شده بود. زمانی که مهاجم دوست داشتنی بارسلونا بود.۱۷۲ بار با پیراهن آبی اناری در لیگ به میدان رفته بود. ۳۰ بار دروازهها را گشوده بود. دو بار قهرمان لیگ شده بود. هم جام حذفی را برده بود و هم جام در جام اروپا را. بازیکنان بارسا در ستایش از فیگو گفته بودند «… برنامه ما ساده است: توپ را بده به فیگو و خیالت راحت باشد». به فیگو که خود را در میدان پنهان نمیکرد، که توپ را از دست نمیداد. که طرح نویی میریخت… فیگو در نوکمپ راضی به نظر میرسید و حمایتش از جداییخواهان کاتالونیا را هم اعلام کرده بود… ولی فلورنتینو پرس جلو آمده بود، یکی از نامزدهای رهبری رئال مادرید. پرس در سخنرانیهای انتخاباتیاش گفته بود، قرارداد اولیهای را با مدیر برنامههای فیگو امضا کرده. پرس پیشنهادی کرده بود رد نکردنی. پیشنهاد ۱۰ بیلیون پستایی (۶۰ میلیون دلاری). فیگو آن پیشنهاد را پذیرفته بود. او نوکمپ را به مقصد سانتیاگو برنابئو ترک کرده بود. فیگو سپیدپوش شده بود. طعنهآمیز اینکه او کمی پس از رئالی شدنش توپ طلا اروپا را گرفت، آن هم برای بازیهایی که برای بارسا انجام داده بود!
خوانگاسپارت، رییس باشگاه بارسلونا آن انتقال را غیراخلاقی خوانده بود، غیرحرفهای. گفته بود «…هرگز این را فراموش نخواهیم کرد. آنها قیمتش را خواهند پرداخت» و سپس افزوده بود «… فیگو تصور میکند پول همه چیز است، فقط پول». کمی بعد که پرس سکان رئال را در دست گرفت، فیگو سپیدپوش شده بود. مادریدی شده بود. اولین پازل حل شده کهکشانیها. برگ برنده فلورنتینو در فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ فیگو بود، در فصل ۲۰۰۲-۲۰۰۱ زیدان، در فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۲ رونالدو (برزیلی) و در فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ دیوید بکام… فیگو برای عصر طلایی رئال آغاز کننده بهشمار میرفت.
فیگو در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۰ برای اولین بار با پیراهن رئال در نوکمپ به میدان رفت. کنار گوتی، رائول و مونیتیس برابر کوکو، پویول، لوییز انریکه و ژاوی… همه انتظارش را میکشیدند. بنرها بالا میرفتند: خائن، خودفروش، پولپرست، یهودا، مزدور… او در آن دیدار از نواختن ضربههای کرنر پرهیز کرد. تلاش کرد آرام بماند و آرام هم ماند. رئال دو گل از انریکه و سیمائو خورد و گلی هم نزد. فیگو در پایان با مردان بارسا دست داد. با کوکو، با لوییز انریکه، با دی بوئر، با دلاپنا، با ریوالدو، با پویول. ولی پویول پس از بازی گفت «… فقط یک هدف داشتم، فقط یکی: متوقف کردن فیگو».
فیگو برای دومین بار در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۲ به نوکمپ بازگشت. دو سال از مادریدی شدنش سپری شده بود، ولی لشگر کاتالانها برای به صلیب کشیدن فیگو صف کشیده بودند. در هر نقطهای از سکوها. در هر گوشهای. نفرت آنها ذرهای کم نشده بود. ۱۰ هزار اسکناس قلابی با تصویر چاپ شده فیگو روی آن در دستان طرفداران بالا رفته بودند. همین طور یک عروسک باد شده برهنه که رویش نوشته بودند «فیگو»…
بازی جلو رفت و فیگو تمایلی به نواختن ضربههای کرنر نشان نداد. یکی دو ضربه اول را میشل سالگادو زد. ولی طرفداران بارسا انتظار فیگو را میکشیدند. اواسط نیمه دوم ضربه کرنری دیگری نصیب رئال شد و سالگادو این بار از نواختنش خودداری کرد. خودداری کرد و توپ را به فیگو سپرد. سالگادو بعدها گفت «… دومین و سومین ضربه کرنر که اعلام شد رو به فیگو گفتم: فراموش کن رفیق. کار خودته. ضربههای کرنر کوتاه را فیگو مینواخت و ضربههای بلند را من. در آن لحظات بارانی از اشیای مختلف به سوی آن نقطه زمین میآمد: سکهها، چاقو، یک بطری ویسکی… زمانش رسیده بود کنار بکشم. گفتم: ضربه کرنر کوتاه؟ ممنون. خودت بزن لوییس».
فیگو به طرف گوشه زمین رفت تا ضربه کرنر را بنوازد… میان همه چیزهایی که به سوی فیگو پرتاب شده بودند سر بریدهشدهای جلب نظر میکرد، سر یک خوک… شعلههای خشم و نفرت شعلهور شده بودند. پویول تماشاگران را به آرامش فرامیخواند و داور نمیدانست چگونه بازی را ادامه دهد. خوان گاسپارت، فیگو را با آن راه رفتن و توپ برداشتنش که آمیخته به هنر روپاییاش بود، طرفداران بارسا را تحریک کرد… بازی با تأخیر ادامه پیدا کرد و بازی بدون گل پایان یافت، ولی حکایت سر خوک طبخ شده در سیاهه نبردهای دو باشگاه حک شد. سر خوک طبخ شده. سر خوک سرخ شده. غذای « Cochnillo ». مدیران بارسا پرتاب سر خوک را توطئه مادریدیها برای مظلوم نشان دادنشان خواندند و اصرار کرد این غذا در سفره کاتالانها هرگز جایی نداشته. روزنامه آس زیر تصویر بزرگ سر خوک سرخ شده نوشت «نفرت انگیز» و روزنامه مارکا روی همان عکس نوشت «چه بامزه». در حالی که آشپزهای حرفههای شهر سگوویا که این غذا یکی از خوراکهای معروفش است، این عمل را توهینی به خوکها خواند.
آن شب سپری شد. رئال لیگ را با ۲۲ امتیاز بیشتر از بارسا قرار گرفته در رتبه ششم فتح کرد و کاتالانها فصل بعد را با خانه تکانی بزرگ – ورود ریکارد و رونالدینیو – آغاز کردند. فیگو ۳ سال بعد رئال را به مقصد اینتر ترک کرد و خیلی بعدها در آوریل ۲۰۱۰ که در گروه همراهان اینتر در نیمه نهایی لیگ قهرمانان راهی نوکمپ شد باز هم با عتاب کاتالانها روبهرو شد. با ناسزاهایشان. آنها فیگو را نبخشیده بودند. نبخشیده بودند و آن سر بریده خوک را به یادش میآوردند. سر یک خوک را کنار نمادها و نشانههای دشمنی و رقابت دو باشگاه قرارداده بودند. سر آن خوک بازتابنده خشم و نفرت الکلاسیکو شده بود.
حمیدرضا صدر
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.