حرفهای خودی و بیخودی متورمکنندگان! (۲) در یادداشت قبلی عرض کردیم که جنابان قانون ممنوعیت ورود خودرو و تعرفه گمرکی و ایضاً دوقلوهای افسانهای خودروساز، بازیگران درجه یک تورم قیمت خودرو در کشور هستند که البته هر کدام به وقت مناسب وارد گود شده و نقش خود را به خوبی به اجرا درمیآورند و […]
حرفهای خودی و بیخودی
متورمکنندگان! (۲)
در یادداشت قبلی عرض کردیم که جنابان قانون ممنوعیت ورود خودرو و تعرفه گمرکی و ایضاً دوقلوهای افسانهای خودروساز، بازیگران درجه یک تورم قیمت خودرو در کشور هستند که البته هر کدام به وقت مناسب وارد گود شده و نقش خود را به خوبی به اجرا درمیآورند و در این چند سال اخیر با همتی مثالزدنی توانستهاند رشد دایمی نرخ تورم در این بازار را حفظ کرده و برای خودشان رزومه درخور و قابلتوجهای درست نمایند!
در مورد وضعیت قیمتها و جناب تورم در حوزه مسکن، یکی، دو سالی است که عجالتاً در یک حالت غریبی بهسر میبریم، یعنی از یک طرف ساختوساز بهخاطر افزایش قیمت مصالح روبه قهقرا گذاشته است و از طرف دیگر بهواسطه افزایش هزینههای زندگی و مخارج معیشتی، افراد دست بهنقد برای خرید خانه کم و کمتر شده و پسانداز هم در حال منقرض شدن است و در نتیجه رکود سنگینی بر بازار حاکم است که ظاهراً حالا حالاها هم قصد تغییر ریل و رونق و گرمی و داغی ندارد، ولی با همه این احوال قیمت برخی نقاط همواره روبه تزاید و افزایش است و بهطور کلی وقتی خلقا… عامی جماعت قصد خرید دارند قیمتها فیلشان یاد صعود و قلهنوردی میکند و وقتی قصد فروش دارند، نزول و سقوط آزاد، یار غار قیمت مسکن میشود!
به هر حال این وضعیت مسکن، آنچنان که باید و شاید برای جناب تورم، چنگی به دل نمیزند و دل خوشی از این اوضاع ندارند، ولی از آنجا که در موضوعات دیگر مثل مواد غذایی و قطعات و مصالح و خودرو و میوههای تابستانی و لوازم خانگی و پوشاک و خیلی از چیزهای دیگر شرایط بر وفق مراد بوده، همچنان میتوان رضایت خاطر و لبخند ملیح را در چهره مبارک ایشان رؤیت کرد که واقعاً جای شکرش باقیست وگرنه نمیدانستیم غم و اندوه و خدایناکرده افسردگی ایشان را کجای دلمان بگذاریم!
بین جماعت متورمکننده قیمت در بازار خودرو و مسکن، یک وجه اشتراک مهم و اساسی وجود دارد که در هر دو بازار با هنرمندی مثالزدنی در حال فعالیت هستند و شاید بتوان گفت که در نبود این دوستان، کُمیت کار، بدجور لنگ میزد و بارش بار نمیشد، و آن نقطه وصل و اشتراک، حضور عزیزان بورسی در این دو بازار است یعنی همان عزیزانی که پول و سرمایه خود را برای خرید و فروش به این بازارها آوردهاند و همواره در کمین شکار بوده و صدی به نود شکارچیان قابلی هم هستند که در تکمیل عملیات شکار خود دو وظیفه مهم و تاریخی برعهده دارند که آنها را به خوبی به انجام میرسانند، اولین وظیفه ایشان این است که ملک و خودرویی که یک شهروند معمولی بینوا میخواهد بفروشد را تا جایی که میتوانند، توی سرش میزنند و ارزان میخرند، جوری که به خوبی میتوان گفت که بُز را هم اینگونه نمیخرند، وظیفه دوم این بچهزرنگهای درجه یک این است که همان ملک یا خودرو را به شهروند معمولی دیگری، با هزار و یک چرب زبانی و بَزَک و فیلم و نمایش تا آنجا که بتوانند گران میفروشند و به کمتر از بالاترین قیمت ممکن، رضایت نمیدهند! و با انجام درست و دقیق همین دو وظیفه، همیشه آتش رشد تورم خودرو را فراهم و آتش زیر خاکستر بازار مسکن را به خوبی حفاظت میکنند.
عجالتاً بحث در مورد متورمکنندگان گرانسنگ بازار مسکن و خودرو را در همین جا به پایان میبریم زیرا تا آنجا که میدانیم انواع و اقسام قواعد و روشها و اقدامات و افراد و دسته و گروههای متورمساز در حوزههای مختلف و بازارهای متعدد، در انتظار نشستهاند که ایشان را هم بارعام داده و در وصف هنرمندی و ظرایف اقدام و عملشان، شرحی داده و بدین وسیله خستگی را از تنشان به درآورده تا با انگیزه مضاعف به تلاش و همافزایی و همقطاری خود با دیگر دستاندرکاران خستگیناپذیر عرصه تورمزایی ادامه داده و هر روز افتخاری جدید را با خلاقیتی بدیع به نمایش بگذارند!
هوشنگخان
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه