سودای سیمرغ و سناریوی افتتاحیه ها! سمیه مهدوی سودای سیمرغ به تازگی از دنیای هنر پر کشیده و بر روی شانههای قدرتطلبان و سیاستمداران جا خوش کرده است؛ این سیمرغ از نظر طرفداران حق و عدالت که بعضاً به خیال خود با عینک واقعبینی مو را از ماست بیرون میکشند، فقط یک پا دارد! وقتی […]
سودای سیمرغ و سناریوی افتتاحیه ها!
سمیه مهدوی
سودای سیمرغ به تازگی از دنیای هنر پر کشیده و بر روی شانههای قدرتطلبان و سیاستمداران جا خوش کرده است؛ این سیمرغ از نظر طرفداران حق و عدالت که بعضاً به خیال خود با عینک واقعبینی مو را از ماست بیرون میکشند، فقط یک پا دارد!
وقتی سخن از سیمرغ و فستیوال به میان میآید، بهدنبال خود بحث قضاوت و ناداوریها را نیز یدک میکشد. امثال این ناداوریها و بیعدالتیها را در امور مختلف شاهد بودهایم. نگرفتن یک پنالتی مسلم در چند قدمی دروازه در حوزه ورزشی، نامزد نشدن یک فیلم فاخر در جشنواره فیلم فجر در بخش هنری گرفته و تفاوتهای نجومی در ارقام فیشهای حقوقی در بخش اقتصادی؛ همگی مصداق عینی «مشت نمونه خروار» بیعدالتیهای رایج امروز است.
حال این امر در فاز جدیدتر خود یعنی در فستیوال بهرهبرداری و رونمایی از پروژههای ملی و صنعتی نمود پیدا کرده است؛ افرادی خود را در مقام قضاوت و داوری دیدهاند و بدون حتی یکبار تحقیق و مطالعه ،بر حسب فضای انتخاباتی یک تراژدی اقتصادی را به تصویر کشیدهاند.
پس از افتتاح ۵ فاز پارسجنوبی و ۴ طرح پتروشیمی آتش تخریبها شعلهورتر شد. گویی عدهای در کمین کوچکترین حرکت دولت و کابینههای متبوعش هستند تا آماج حملات غیرکارشناسانه و بعضاً دروغین خود را روانه کنند.
هفته گذشته پروژههای ملی کشور در دوفاز گاز و پتروشیمی در معرض رونمایی قرار گرفت و انعکاس آن نه تنها در داخل کشور بلکه خروجی آن برروی رسانههای خارجی نیز بهصورتی چشمگیر هویدا شد.
درحال حاضر این سیمرغ به اسم مدیران نفتی و به کام سیاستمداران به پرواز درآمده است. تاکنون پروژههای زیادی در صنعت نفت هر چند با تأخیر به بهرهبرداری رسیده اما آنچه در این میان از قلم افتاده است، توجه به اهرم اصلی حرکت این پروسه یعنی نیروهای انسانی و عوامل اجرایی متخصص است که در این گیرودار اتهامات تبلیغاتی، سرشان بیکلاه مانده است. نیروهایی که در بخشهای متعدد به دلیل مشخص نبودن وضعیت قراردادها، تأخیر در دریافت حقوق و مبهم بودن اوضاع بیمه شان به حاشیه رفتهاند. با این تفاسیر آیا تاکنون قدمی برای بهبود شرایط کاری این قشر برداشته شده و اعتماد از دست رفتهشان جلب شده است؟ اگر این نارضایتیها سیر صعودی داشته باشد، بازهم میتوان توقع پیشرفت در صنایع کلیدی کشور را داشت؟
از همین روست که باید گفت برای به ثمر نشستن پروژههای مذکور، پیمانکاران و سازندگان ایرانی، کاری کردند کارستان. این امر نه قابل اغماض است و نه قابل کتمان، حال اینکه برخی سعی دارند آب را گل آلود کنند تا ماهی غولپیکری برای خود صید کنند؛ بحث دیگری است که به واسطه آن، پای سیاهنمایی و سیاسی بازیها را به میان میکشند.
قدرت و شهرت طلبی؛ یا همان سودای سیمرغ داشتن؛ عاملی است که میتواند باعث آبادی و در عین حال باعث تخریب و ویرانی شود. وقتی این دو مقوله دستاویز انسانی شود، ممکن است در تشخیص سره از ناسره، عینک رصد واقعیات را کدر و تیره کند.
حال این امر شده حکایت اوضاع فعلی کشور. چند دستگی و چندقطبی بودن منجر شده تا زحمات شرکتهای داخلی و پیمانکاران و نیروهای انسانی و بومی نادیده گرفته شود.
از سوی دیگر بهرهبرداری از طرحهای توسعهای فازهای پارسجنوبی و مجمتعهای پتروشیمی چهره ایران را در محافل بزرگ بینالمللی اعتبار خاصی بخشید این امر بر روی اعتبار ایران مهر تأیید زد تا در امر جذب سرمایهگذاران؛ خارجیها با خیالی راحت تر و آسوده تر وارد گود سرمایهگذاری شوند.
حال اینکه عدهای داعیهدار این شدهاند که پروژههای مذکور طی چند سال گذشته توسط دولت قبل افتتاح شده و دولت فعلی صرفاً به قصد نمایش انتخاباتی و به صورت نمادین عکس یادگاری با طرحهای تازه افتتاح شده انداخته!! نمیتواند مسألهای عینی و واقعی باشد.
متخصصان، مهندسان و کارگران هم حکم موسیقی متن سناریوی پروژههای گازی و پتروشیمی را دارند که از قضا از سوی همین داوران به خوبی نه دیده و نه شنیده شدند.
فارغ از اینکه اسم کدام دولت و یا کدام شخص در صدر این افتتاحیهها قرار بگیرد، باید گفت مهمترین نکته مغفول نماندن سکانداران اصلی این جریان است. باعث و بانی اصلی این جریان در امور اجرایی مهندسان، متخصصان، پیمانکاران، سازندگان و در یک کلام نیروی انسانی یعنی همان عاملان اجرایی پروژهها هستند.
اما ذکر یک نکته ضروری به نظر میرسد؛ برای اثبات اینکه افتتاحیهها نمایشی نبوده، باید اقتباسی ازسخن وزیر نفت در زمان افتتاحیهها انجام داد. سخنان وی حاکی از این بوده که مضاف بر ۵ فاز پارسجنوبی و ۴ طرح پتروشیمی دو طرح دیگر (پردیس. متانول کاوه) در حوزه پتروشیمی با سختگیری روحانی پشت این افتتاحیهها متوقف شد. در صورت نمایشی بودن باید این دو طرح علیرغم تکمیل نبودن در جمع پروژههای دیگر قرار میگرفت تا آب و تاب بیشتری به این شوی به اصطلاح تبلیغاتی میداد.
متأسفانه ما عادت کردهایم برای تخریب و یا تطمیع از همه چیز استفاده ابزاری کنیم. اما این آتش که به اسم انتقاد ولی در واقع برای تخریبهای انتخاباتی علم شده است، بیش از هرچیزی دودش را به چشم ملت روانه میکند. این امر به هیچوجه برازنده چهره بینالمللی ایران نیست.
آن هم زمانی که صنعت برای فراهم کردن هزینههای جاری و تأمین منابع مالی برنامهریزی کرده است طرف حساب خارجی با دیدن این بههمریختگی اوضاع داخلی آیا اعتماد میکند تا یک امتیاز اقتصادی اعم از یوزانس و فاینانس و بیمه و… برای پروژهها قائل شود. کشوری که حتی در قبول موفقیتهای اقتصادی و صنعتی خود با یکدیگر به تفاهم نمیرسند!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.