فعّالیت‌های مغفول برنامة زمانی، مرتبط با بازنگری‌های نقشه[های] مهندسی

          مجموعه حقوق تطبیقی پیمانکاری     هیأت تحریریه مؤسسه حقوق احداث تحت الگوی استراتژیست حمید حسین‌زاده فعّالیت‌های مغفول برنامة زمانی، مرتبط با بازنگری‌های نقشه[های] مهندسی   یک برنامة زمانی مهندسی، تدارک و احداث باید محدودة کاری کاملِ کار را در بر گیرد. هم‌چنان‌که پروژه در مسیر تکامل به پیش می‌رود […]

 

 

 

 

 

مجموعه حقوق تطبیقی

پیمانکاری

 

 

هیأت تحریریه مؤسسه حقوق احداث

تحت الگوی استراتژیست حمید حسین‌زاده

فعّالیت‌های مغفول برنامة زمانی، مرتبط با بازنگری‌های نقشه[های] مهندسی

 

یک برنامة زمانی مهندسی، تدارک و احداث باید محدودة کاری کاملِ کار را در بر گیرد. هم‌چنان‌که پروژه در مسیر تکامل به پیش می‌رود و محدودة کاری بازنگری‌شده یا از طریق تغییرات، [به آن] افزوده می‌گردد، پیمانکاران نوعاً به‌منظور ثبت و ضبطِ کار بازنگری‌شده، فعّالیت‌های برنامة زمانی را اصلاح، یا [بدان] می‌افزایند.

 

 

 

با این‌حال در تجارب بسیاری، حوزه‌ای که در آن، برنامة زمانی اغلب در بازتابِ واقعیّت ناکام می‌ماند، بازنگری‌های نقشه[های] مهندسی است. در عین حال که حذف بازنگری‌های نقشه[ها]، ممکن است اثر [دامنه‌داری] روی برنامه‌ریزیِ تیم پروژه در طول پروژه نگذارد، شکاف در برنامة زمانی به‌طور قابل ملاحظه‌ای می‌تواند اثری [دامنه‌دار] بر تحلیلات تأخیرِ کارشناس در یک اختلاف بگذارد.

دلایل چندگانه‌ای وجود دارد [مبنی بر اینکه] چرا بازنگری‌های نقشه[ها] در به‌روزرسانی‌های برنامة زمانی ضمیمه نمی‌شوند، امّا اغلب، [این امر] ناشی از [موارد] آتی است:

(۱)       برنامه‌ریز صرفاً فعّالیت‌های خطّ مبنا را به‌روزرسانی می‌کند، لیکن فعّالیت‌هایی ازجمله بازنگری‌های نقشه[ها] ناشی از کار و زمانِ لازم را اضافه نمی‌نماید؛

(۲)       بازنگری‌های نقشه[ها] یا مرورهای چندگانة نقشه[ها]، همواره به‌واسطة دستور تغییرات ثبت و ضبط نمی‌شوند، و لذا به به‌روزرسانی‌های برنامة زمانی اضافه نمی‌شوند؛ و

(۳)       کار، غیربحرانی و/یا غیرمحتمل برای اثرگذاری [دامنه‌دار] بر کار بعدی تلقّی می‌شود.

اغلب، بازنگری‌های نقشه[ها] پس از نسخة صفر، إصدار برای احداث، نسبتاً جزئی بوده و به‌طور اساسی، کار تدارکات و احداث بعدی را متأثّر نمی‌نمایند. بااین‌حال، نگارنده در مگاپروژه‌هایی با پیمانکارانی خبره، [با قابلیّت] پدیدآوری برنامه‌های زمانی متضمّن جزئیّات دخیل بوده که در آن‌ها، برنامه‌های زمانی در بازتابِ هزاران بازنگریِ نقشه[ها]ی إصداری در طول سالیان، ناکام ماندند. در یک اختلاف، اثر [دامنه‌دار] بالقوّة چنین بازنگری‌هایی [در] نقشه[ها]، باید در یک تحلیل تأخیر و یک تحلیل تصدیع در نظر گرفته شود، حتّی هنگامی‌که آن [بازنگری]ها از به‌روزرسانی‌های برنامة زمانی حذف شده باشند.

نمودار میله‌ای زیر، یک مثال نوعی را نشان می‌دهد. پیمانکار ای‌پی‌سی سه فعّالیت را در برنامة زمانی خطّ مبنای خود ضمیمه نمود تا کارِ دخیل در صدور نقشه‌های ایزومتریک لوله‌کشی برای یک سیستم و ناحیة خاصِّ کارگاه، شامل یک دورة زمانی برای یک‌بار بازبینی کارفرما، بازتاب دهد. در به‌روز‌رسانی‌های برنامة زمانی و برنامة زمانیِ واقع، پیمانکار به‌درستی آن سه فعّالیت را [در] به‌روزرسانی [لحاظ] نمود، با نمایشِ پایان‌یافتنِ فعّالیت نهایی، هنگامی‌که ایزومتریک نسخة صفر، صادر شده باشد. بااین‌حال، همانگونه که ذیل [عنوانِ] «۳- کار واقعی» نشان داده شده است، سپس کارفرما ایزومتریک‌های نسخة صفر را بازبینی نمود و پیمانکار، ایزومتریک‌های نسخة یک و نسخة دو را طیّ یک دورة زمانی دو ماهه صادر نمود که هیچ‌یک از آن‌ها در به‌روزرسانی‌های برنامة زمانی یا برنامة زمانیِ واقع ضمیمه نشده بود (در حال حاضر تنها به‌منظور اهداف مقایسه در قالب نمودار میله‌ای نشان داده شده است).

در یک پروژة سایت فرآیندی، مسیر بحرانی اغلب از میان صدور نقشه‌های ایزومتریک لوله‌کشی آغاز شده [و] با ساخت قطعات از پیش آماده‌سازی‌شدة لوله‌ها و سپس نصبِ قطعات از پیش آماده‌سازی‌شدة لوله‌ها ادامه می‌یابد. یک کارشناس برنامه‌ریزی در آماده‌سازی یا ارزشیابی یک ادّعای تأخیر، ممکن است تعیین نماید که فعّالیت‌های صدور نسخة صفرِ ایزومتریک‌های لوله‌کشی در برنامة زمانی بالا، صرفاً نزدیکِ بحرانی بوده، لیکن کارشناس تنها داده‌های صدور نسخة صفر را در برنامة زمانیِ واقع، مورد استفاده قرار داده و صدور نقشه‌های نسخة یک و نسخة دو دیگر را در نظر نگرفته است.

 

تحلیل کارشناس می‌تواند به‌درستی در رابطه با حذف کار واقعی و صحّت نتیجه‌گیری‌ها، مورد سؤال قرار گیرد. برای مثال، اگر صدورات لاحقِ بازنگری‌های نقشه[ها] در تحلیل تأخیر در نظر گرفته می‌شد، [آیا] این ناحیه/سیستم روی مسیر بحرانی قرار می‌گرفت؟ چه تعداد قطعات از پیش‌آماده‌سازی‌شدة لوله‌ها می‌تواند بر اساس ایزومتریک‌های نسخة صفر، در مقابل ایزومتریک‌های نسخة یک و نسخة دو ساخته شود؟ آیا شروع کارِ نصب لوله[ها] به‌سبب [إعمالِ] بازنگری‌های نقشه‌های ایزومتریک لوله‌کشی به تأخیر افتاده بود؟ آیا نصب، به‌عنوان نتیجة [إعمالِ] بازنگری‌های نقشه‌های ایزومتریک لوله‌کشی مصدَّع شده بود؟ این مثال، این واقعیّت را برجسته می‌نماید که یک کارشناس برنامه‌ریزی باید در میان بسیاری از گام‌ها/مراحل دیگرِ [تعیین] خطّ مبنا، به‌روزرسانی و تأیید برنامة زمانی واقع، اطمینان حاصل کند که برنامه‌های زمانی، محدودة کاری کامل پروژه، شامل بازنگری‌های نقشه[ها]ی مهندسی را در بر می‌گیرند.

 

https://cscmlaw.com/msaedr/