حرفهای خودی و بیخودی دو سر باخت کشاورز! حتماً شما هم مثل ما از وضعیت قیمت برنج بهطور دقیق و کامل آگاه هستید، بالاخره با حفظ فاصله حداقلی با نان، قوت اصلی مردم ایران، همین برنج است و اینکه در عرض سه، چهار ماه قیمتها اینقدر بالا رفته و حتی در برخی از انواع […]
حرفهای خودی و بیخودی
دو سر باخت کشاورز!
حتماً شما هم مثل ما از وضعیت قیمت برنج بهطور دقیق و کامل آگاه هستید، بالاخره با حفظ فاصله حداقلی با نان، قوت اصلی مردم ایران، همین برنج است و اینکه در عرض سه، چهار ماه قیمتها اینقدر بالا رفته و حتی در برخی از انواع تا دو برابر و بلکه بیشتر هم رشد کرده است، هم جای تعجب دارد و هم جای تأمل و نگرانی و گله و شکایت و غُرولند و دندانقروچه و حرص مضاعف و مقادیر قابلتوجهای دعای سخت به مسببین!
در خبر است که مسئولین امر، واردات برنج خارجی را که در فصل برداشت برنج داخلی و برای حمایت از کشاورز وطنی، ممنوع میشد را آزاد کردهاند تا با حضور تمامقد دانهبلندهای هندی و پاکستانی، بخشی از تقاضای برنج داخلی به سمت آنها رفته و هم قیمت خارجیها ارزان شود و هم قیمت داخلیها کمی تا قسمتی تعدیل گردیده و این تورم بیحساب و کتاب، تلطیف شود، که البته در رابطه با برنج داخلی آنقدرها اثری ندارد، هرچند قصه پُرغصه ما روایت دیگری دارد که عرض میکنیم!
وقتی نظارت و کنترل و مهار بازار و خصوصاً برخورد با دلال و واسطه و سفتهباز سوءاستفادهکننده و ایضاً فروشندگان اینترنتی و برخی کسبه فرصتطلب، بهخاطر مشغلههای مهمتر متولیان گرانقدر، کمرنگ و شاید هم بیرنگ میشود و برنج وطنی فرصت پیدا میکند جهشهای تاریخی و قلهنوردیهای بینظیر از خود به یادگار بگذارد و پول سرشار و یهویی در جیب اندک بچهزرنگهای حاضر در زنجیره تولید و انتقال و توزیع و فروش برود و وقتی هم که عرصه بر خلقا… تنگ شد و قیمتهای سرسامآور، روح و روان مردم را خراش دادند، عزیزان مسئول به جای آنکه نظارت و کنترل و حسابکشی از گرانفروش و کمفروش و محتکر و موجسوار و شایعهپراکن و موجساز را در دستور کار قرار بدهند، به سراغ آزادسازی واردات میروند که البته این کار هم بخشی از راهحل است، داستان دو سر باخت کشاورز و شالیکار کامل میشود، آن هم جوری که شاید بخشی از آنها سال دیگر عطای تولید و کشت و کار را به لقایش ببخشند و یا لااقل بهسراغ کشت دیگری بروند!
در فقره قیمتهای فعلی برنج داخلی، کمترین استفاده و سود نصیب عزیزان کشاورز میشود که یک سال به پای محصول زحمت کشیده و عرقریخته و هزینه کردهاند و پُرمسلم است که سود اصلی جیبهای گشاد آن دسته واسطه و دلالی که با هماهنگی و همآوایی و همبستگی بینظیر با همقطاران خود، از یک طرف قیمتهای خرید را به کف و زیر کف میآورند و از طرف دیگر با جوسازی و احتکار و تزریق قطرهچکانی همان برنج ارزان خریده شده را با بالاترین قیمت ممکن به فروشنده و توزیعکننده میسپارند تا ایشان هم به دست خلقا… بینوا برسانند. را پُر میکند. (حالا این وسط برخی از توزیعکننده و عمده فروش و خرده فروشها که از آب گل آلود ماهی میگیرند را هم به داستان اضافه کنید) چنین بساط نامیمون ناجوری برپا میشود و اینجور که پیداست، آنقدرها هم سمبه نظارت و بازرسی و نقرهداغ کردن، زور و قوه نداشته است که ورق را به نفع کشاورز و مردم برگرداند و همچنان چربیها یکطرف جمع میشود و برای همین است که جناب دولت، جواز آزادسازی واردات را صادر میکند تا حداقل بخشی از جامعه بهخصوص قشر ضعیف و متوسط، بهطور کل با برنج و پلو و چلو و کته، خداحافظی نکنند!
به هرحال قبول داریم که اقدامات فوری و ضربتی لازم و ضروری است تا بیش از این بازاری به محاق نرفته و سکته ناقصش کار را به احتضار نکشاند ولی تا آنجا که به خاطر مبارکمان میآید این بساط سوءاستفاده برخی از حاضرین و یا طفیلیهای زنجیره تأمین و تولید و توزیع و فروش همیشه برقرار بوده و هر موقع بو کشیده و یا احساس کردهاند فضا مناسب و آب هست، نشان دادهاند که چه شناگرهای قابلی هستند، بنابراین پیشگیری بهتر از درمان است!
هوشنگخان
،
دیدگاه بسته شده است.