خواستن و توانستن!

                                     حرف‌های خودی و بی‌خودی خواستن و توانستن! کلاً برخی اوقات نمی‌خواهیم، برخی اوقات نمی‌توانیم و در مواقعی هم همتش را نداریم، حتی دیده شده است که نمی‌دانیم می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم، یا هنوز برایمان معلوم نشده که توانش را داریم یا همتش را…، عرض‌مان این است، وقتی یک اتفاقی نمی‌افتد و یا اقدامی انجام نمی‌شود، […]

                                     حرف‌های خودی و بی‌خودی

خواستن و توانستن!

کلاً برخی اوقات نمی‌خواهیم، برخی اوقات نمی‌توانیم و در مواقعی هم همتش را نداریم، حتی دیده شده است که نمی‌دانیم می‌خواهیم یا نمی‌خواهیم، یا هنوز برایمان معلوم نشده که توانش را داریم یا همتش را…، عرض‌مان این است، وقتی یک اتفاقی نمی‌افتد و یا اقدامی انجام نمی‌شود، کاری به پیش نمی‌رود، هرچه زور می‌زنیم نتیجه نمی‌گیریم و یا هنر و تدبیر و همت‌مان پای کار نمی‌آیند، در نتیجه فرقی ندارد، کاری انجام نمی‌گیرد و قدمی به پیش نمی‌رود!

البته اینکه بدانیم که اولاً با خودمان چندچند هستیم و این نشدن‌ها به‌خاطر ناتوانی است یا نخواستن و یا عدم تلاش و پشتکار و ثانیاً آیا قرار است طرحی نو دراندازیم و فکری به حالش بکنیم یا خیر، آنقدری مهم و حیاتی است که از ما می‌شنوید، بیشتر از نصف راه است برای انجام شدن‌ها و برداشتن قدم‌ها، اما اگر کلاً دنده معکوس بکشیم و به جای فهمیدن نتوانستن و نخواستن، همه اشکال و ایراد و نرسیدن و خراب شدن و موفق نشدن و به پیش نرفتن و درجا و حتی قهقرا رفتن را به گردن دیگران و یا شانس و اقبال و اتفاق بیندازیم و در بهترین حالت، باز پا در مسیر قبل بگذاریم و یا کلاً بی‌خیال تلاش و ممارست و اصلاح و رشد و بهبود و توسعه بشویم، همه چیز دست خودمان است و هیچ کسی این وسط کاره‌ای نیست، یعنی نه اینکه نباشد، ولی ما از همه مهمتریم!

یحتمل شما هم در مورد تئوری بحران بالقوه چیزهایی شنیده‌اید، در این تئوری گفته می‌شود، شرکت‌ها و ایضاً سازمان‌ها باید همیشه یک پلان موازی در حرکت سازمانی خود داشته باشند و آن، قریب‌الوقوع بودن آوار شدن بحران است و برای آن موقع آمادگی داشته باشند، یعنی اینکه انواع بحران‌های احتمالی را در نظر گرفته و با برنامه‌ریزی و تلاش بی‌وقفه به‌طور معمول و به‌صورت روتین به این نقطه برسند که بهترین عملکرد سازمانی خود را با فرض اینکه در شرایط بحرانی خاصی قرار دارند به انجام برسانند. در این صورت است که آن مجموعه، بالا‌ترین بهره‌وری و مؤثر‌‌ترین نحوه مدیریت مالی، اقتصادی، نیروی انسانی، فروش و… را تجربه می‌کند و هم اینکه در زمان بحران‌های احتمالی، کاملاً چابک و مؤثر و بهتر از بسیاری دیگر از همکاران و سازمان و شرکت‌های دیگر می‌تواند به مدیریت بحران بپردازد و گلیم خود را از گرداب حوادث، به سلامت بیرون بکشد!

به هرحال اینکه آمادگی داشته باشیم که وقتی مشکل و مصیبت و بحرانی از راه می‌رسد، از پس آن برآییم و یا حداقل مقابله خوب و مؤثری داشته باشیم خیلی خوب است و بهتر از آن وقتی است که واقعاً درگیر یک شرایط خاص و حاد می‌شویم و واکنش و اقدامات‌مان آنقدری درست‌درمان است که حتی نتایج و رکوردهای بهتری از شرایط ثبات و آرامش برجا می‌گذاریم، اما کار وقتی ناجور و بی‌معنی و عجیب و غریب می‌شود که به محض آنکه بحران برطرف می‌شود و یا حس می‌کنیم در حال برطرف شدن است، فوری و فوتی به تنظیمات کارخانه برگشته و همان شرایط قبلی و حتی بدتر آن را به ثبت می‌رسانیم که نشان دهیم که اتفاق خاصی نیفتاده و بهتر است دیگران هنرنمایی ما در شرایط بحران را یک تک مضراب و سیگنال غیرمعمول و زودگذر ارزیابی کرده و انتظارشان بی‌خود و بی‌جهت افزایش پیدا نکند!

در خبر است که در برخی امور از جمله تأمین کالاهای اساسی، نظارت بر بازار‌ها و ترخیص کالا و احتمالاً موارد دیگر، در دوران جنگ ۱۲ روزه رکوردهای خوب و درجه یکی توسط متولیان و مجریان و ناظران و بازرسان گرانقدر به ثبت رسیده است که این رکورد‌ها در پیش از این دوره کمتر سابقه داشته است، با عنایت به علاقه وافری که به ریست شدن و برگشت به تنظیمات کارخانه وجود دارد، خواهشمندیم در این فقره، ریست شدن را در ادامه آپدیت و به‌روز شدن اجرا کنید نه چیز دیگری، چون باور بفرمایید به خوبی نشان داده شده است که می‌توانیم، فقط همت و سختکوشی می‌خواهد تا از مرز نمی‌خواهیم عبور کرده باشیم!

هوشنگ‌خان