حرفهای خودی و بیخودی پیشگوهای فرازمینی! فیالحال به اینکه برخیها دائم و بهطور پیوسته دیگران را قضاوت میکنند، با سلیقه و نظر شخصی و شاید اندک تجربه خود، اتفاقات و شرایط را تحلیل و تفسیر کرده و برایش نسخه میپیچند، هیچ کاری ندارم، به هرحال هر کسی حق دارد که با علم و تجربه […]
حرفهای خودی و بیخودی
پیشگوهای فرازمینی!
فیالحال به اینکه برخیها دائم و بهطور پیوسته دیگران را قضاوت میکنند، با سلیقه و نظر شخصی و شاید اندک تجربه خود، اتفاقات و شرایط را تحلیل و تفسیر کرده و برایش نسخه میپیچند، هیچ کاری ندارم، به هرحال هر کسی حق دارد که با علم و تجربه یا تخیل و شاید هم توهم خودش یک چیزهایی بفهمد و بگوید و ببافد و به ما هیچ ربطی ندارد!
از آنجا که جناب اینترنت و فضای مجازی و هنر بیبدیل آن یعنی در اختیار گذاشتن یک تریبون و رسانه به هریک از آحاد خلقا… (ایرانی و آفریقایی و یانکی و چشمبادامی و بلوند جماعتش، فرقی نمیکند) کاری کرده است که به غیر از آنکه بزرگوارانی که بهصورت خودخوانده خود را در کرسی تحلیل و تفسیر و قضاوت و تجویز قرار میدهند، امکان آن را داشته باشند که عدهای دیگر را هم با نظریات بدیع و مشعشع خود آشنا و یا همراه کنند، در اینجاست که قصه و داستان شروع میشود، یعنی دیگر نظر شخصی و واگویههای ذهنی و تخیل و تصور و توهم بیاثر و فردی نیست و گروه و عده و جمعی را تحتتأثیر قرار میدهد یا حداقل فکر و ذهن آنها را کمی تا قسمتی سمت و سو میدهد و شاید دچار اعوجاج و نوسان نماید که در اینصورت هم به ما ربط دارد و هم به شما…!
عرض هوشنگخانی ما این است که تا همین حد تفسیر و تحلیل و تجویز و نسخهپیچی را هم میتوان بالاخره زیرسبیلی رد کرد و مخاطبین این افراد هم خودشان باید حواسشان را جمع کنند که به جای واقعیت و فکت و تحلیل علمی و مبتنی بر تجربه و تخصص، در دنیای اوهام و تخیل و فانتزی سیر و سلوک نکنند و در یک دنیای موازی و لیگ دیگری زندگی و بازی کنند. ولی وقتی برخی همین تفسیرگران خوددانای کل خوانده، از این مرحله گذشته و کمکم امر بر ایشان مشتبه میشود که برای خودشان مکاشفه و شهود و دیدن نادیدنیها و خبر از ماورا و این قسم چیزها دارند، در این موقع است که آیندهنگری و پیشگویی را در دستور کار خود قرار میدهند و چنان با جدیت و حرارت و اعتماد به سقف حرف زده و نظریات شاذ و ناقصالخلقه از خودشان دَر میکنند که هیچ تحلیل و تفسیری در برابرش تاب ایستادگی ندارد و مثل بولدوزر از روی هر واقعیت و حقیقتی عبور میکنند و به خاطر اینکه بالاخره چند نفری پیدا میشوند که ایشان و حرفهایشان را باور و قبول میکنند و یا از دهها پیشبینی که میکنند، چندتایی به وقوع میپیوندد، هرچه میگذرد تریبون بزرگتر، هوادار و دنبالکننده بیشتر و صدایشان بلندتر از قبل به گوش افراد مختلف میرسد تا جایی که فیالمثل میشنویم که فلان شخص در گوشه بهمان کشور زیر پونزی که دو سال یا چند سال پیش آن پیشگویی خاص را کرد و پس از مدتی به حقیقت پیوست، دو مرتبه فرمایشات بس عجیب و پیشبینیهای غریب فرمودهاند که قطع بهیقین محقق میشود!
جالب است که معروف و مشهور شدن برخی پیشگوها، عدهای دیگر از افراد سادهدل کمی تا قسمتی متوهم را به این صرافت میاندازد که آنها هم این عرصه را امتحان کنند چون ظاهراً در وجودشان نشانهها و در افکار و نظراتشان آنی مشاهده میکنند که خیلی از افراد از آن بیبهره هستند و با همین استدلال نیمبند، شروع میکنند از جمعهای کوچک و گروه و ارتباطات دوستانه و خانوادگی تا کف فضای مجازی و رسانههای ریز و درشت، به اشتراکگذاری تراوشات ذهنی خود با مردم بینوا که صبح تا شب توسط نظرات و ایدهها و پیشگوییهای همین قماش آدمها (با دوزهای کمتر و بیشتر خود بزرگپنداری مزمن) فکر و ذهن و روحشان بمباران میشود، میپردازند و ماحصلاش این است که از یکطرف برای خود برو بیا و اِهن تُلپی راه انداخته و از طرف دیگر بساط خرافه و چرندگویی و راه رفتن بر روی اعصاب افکار عمومی را بیشتر از قبل گسترده میکنند.
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.