یک عضو اتاق بازرگانی گم شدن دکل ۸۷ میلیون دلاری نتیجه واگذاریهای خارج از مناقصه بود در گذشته بیانضباطیها و دستاندازیها تحت عنوان دور زدن تحریمها رونق گرفت و بسیاری از واگذاریها خارج از مناقصه و روالهای بینالمللی انجام شد که از جمله آنها خرید دکل بود. حمید حسینی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو […]
یک عضو اتاق بازرگانی
گم شدن دکل ۸۷ میلیون دلاری نتیجه واگذاریهای خارج از مناقصه بود
در گذشته بیانضباطیها و دستاندازیها تحت عنوان دور زدن تحریمها رونق گرفت و بسیاری از واگذاریها خارج از مناقصه و روالهای بینالمللی انجام شد که از جمله آنها خرید دکل بود.
حمید حسینی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با ایلنا میگوید: مشکل اساسی کشور ما در حال حاضر سیستم مدیریتی است به این معنا که بدون اینکه بتوانیم سازوکاری ترتیب دهیم که برایمان ایجاد امنیت کرده و نظارت و کنترل داشته باشیم معمولاً دنبال آدم خوب میگردیم که قابل اعتماد باشیم تا مشکلات را حل کنیم بنابراین بسیاری از مدیریتها بر مبنای اینکه فلانی آدم خوبی است، منصوب میشود در حالی که آدم خوب به تنهایی بودن اینکه تخصصی داشته باشد بیمصرف است.
وی میافزاید: سیستم مدیریتی کشور بعد از انقلاب به خاطر اتفاقاتی که در جریان منافقین و نفوذیها افتاد، گرایشی شد برای پیدا کردن آدم خوب و همین امر منجر به این شد که به جای نیروهای متخصص، متعهد و کار بلد دنبال آدم خوب میگردیم و بر همین اساس نیز در سال ۸۴ فضایی علیه مدیریتهای قبلی ایجاد شد و روال کار اینگونه شد که آدمهای به اصطلاح خوب جایگزین نیروهای متخصص و حرفهای شدند.
حسینی تصریح میکند: به دنبال سیستم جابهجایی آدم خوب با نیروهای متخصص، تحریمها هم فضا را سخت تر کرد و مدیران خوبی که تخصص نداشتند بهدنبال دور زدن تحریمها قانون را دور زدند. یعنی ستاد تدابیر ویژه مجوزهایی به سازمانها میداد که بتوانند قوانین کشور را دور بزنند و اجرا نکنند تا به قول خودشان نقل و انتقالات را تسهیل کنند.
وی خاطرنشان میکند: بیانضباطیها و دستاندازیها تحت عنوان دور زدن تحریمها رونق گرفت و بسیاری از واگذاریها خارج از مناقصه و روالهای بینالمللی صورت گرفت که از جمله آنها خرید دکل بود.
عضو اتاق بازرگانی ایران بیان میکند: در جریان خرید دکل واسطهها پول را دریافت کردند اما هیچ دکلی تحویل داده نشد و به این ترتیب ۸۷ میلیون دلار از منابع دولتی کشور از بین رفت.
وی ادامه میدهد: علاوه بر ماجرای دکل و با شدت گرفتن بحث تحریمها برای فروش نفت و گاز راهی نداشتیم که باز هم بهدنبال کسانی باشیم که تخصصی در حوزه نفت و گاز نداشتند ولی تصور میکردند که میتوانند پول نقل و انتقال بدهند بنابراین در سال ۹۱ شاهد حضور فردی به نام بابک زنجانی در صنعت نفت بودیم.
به اعتقاد حسینی، شاید نیت این افراد برای دراختیار قراردادن نفت به افراد غیرمتخصص خوردن پول نفت کشور نبود، شاید میخواستند از امکانات این افراد برای فروش نفت استفاده شود اما در واقعیت اتفاقی غیر از این رخ داد و میزان زیادی نفت کوره و مازوت داده شد که پول شان آن برنگشت و بازارها را نیز بهم ریخت.
وی میگوید: مقدار زیادی میعانات و نفت خام با السی قلابی بارگیری شد که مدتها روی آب ماند وقتی قیمتها کاهش پیدا کرد و بخشی از آنها به فروش رفت که پول آن بازگشت نداشت.
عضو اتاق بازرگانی بیان میدارد: نگاه دنبال آدم خوب گشتن، نداشتن سیستم مدیریتی درست و تحریمها عواملی بودند که مفاسد اقتصادی را باعث شدند و هنوز نیز کشور درگیر تبعات این بینظمیها و بیقانونیها است که با عنوان دور زدن تحریمها، صورت گرفت.
وی میگوید: در سال ۹۱ به بعد که تحریمها تشدید شد غیر از محمولههای نفتی که به کشورهای کره جنوبی، چین و هند داده میشد چند سازمان و ارگان و همچنین برخی اشخاص مثل بابک زنجانی و تعاونی نیروی انتظامی نیز موفق شدند که از شرکت نفت محموله بگیرند که همگی به مشکل برخوردند و نتوانستند به تعهداتی که داده بودند، پایبند باشند و باعث مشکلاتی برای خود و مدیران شرکت نفت شدند.
حسینی تصریح میکند: اکنون بابت محمولههایی که در سریلانکا فروش رفته بود طلبکاریم و پول محمولههایی که بابک زنجانی برده بود هنوز برنگشته است و اینها نشان داد که تلاشهایی که برای دور زدن تحریمها شده بود بدون حساب و کتاب و برنامهریزی بوده و در آن شرایط اضطراری تصمیماتی گرفته شد که هیچکدام به نفع اقتصاد کشور تمام نشد.
وی اظهار میدارد: بابک زنجانی در ابتدا کار نقل و انتقال پول را انجام میداد و همکاری هم میکرد، ظاهراً در نقل و انتقال کارمزد زیادی میگرفت ولی در کارش امین بود و از ابتدا نیز با نیت بازنگرداندن پول وارد نشد. ابتدا هواپیمایی قشم را از بازنشستگی نفت خریداری کرده بود و بعد محموله نفتی را از کانال بازنشستگی خرید و پول را نیز پرداخت کرد که همه اینها باعث شده بود که صددرصد به وی اعتماد کنند و به هم صلاحش بود که به تعهداتش عمل کند اما نتوانست محمولهها را بفروشد و کم کم مشکلاتی پیش آمد که بخشی از پولش خورده شد و بخشی نیز صرف هزینههای خود و مدیرانش شد و بخشی هم به خاطر کاهش قیمت نفت ضرر کرد و بخشی از پولش نیز به تصور اینکه با خرید املاک میتواند سود ببرد و بدهیهایش را پرداخت کند، از بین رفت اما نه تنها قیمت ملک افزایش پیدا نکرد بلکه روند کاهشی داشت و دلار نیز به شدت افزایش پیدا کرده و بدهیهایش افزایش یافت و این عوامل که به نظر نمیرسد آگاهانه باشد، به اضافه عدم شناخت از بازار نفت دست به دست هم داد که نتواند به تعهداتش عمل کند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.