حرفهای خودی و بیخودی شیر، شیر است! حتماً ضربالمثل «شیر، شیر است اگرچه پیر است» را شنیدهاید و حکماً معنی آن را بهتر از بنده میدانید. ولی امروز میخواهیم عرض کنیم که «شیر، شیر است اگرچه خام است» و در این دوران وانفسا، بر ما و ایضاً جمیع خلقا… ایرانی جماعت مسجل شده است […]
حرفهای خودی و بیخودی
شیر، شیر است!
حتماً ضربالمثل «شیر، شیر است اگرچه پیر است» را شنیدهاید و حکماً معنی آن را بهتر از بنده میدانید. ولی امروز میخواهیم عرض کنیم که «شیر، شیر است اگرچه خام است» و در این دوران وانفسا، بر ما و ایضاً جمیع خلقا… ایرانی جماعت مسجل شده است که شیر خام از هر شیری، شیرتر است، کافی است به ضرب و زور افزایش هزینهها و همت بالای فشار تولیدکنندگان و همراهی و همگامی متولیان و شورای قیمتگذاری، نرخ شیر خام یک هوا گران شود، به طرفه العینی محصولات لبنی به خط شده و در ذیل سایه بلند این جناب، یک هوا، دو هوا و تا چندهوا (کلاً هرچه زور برسد و یا توجیه و تحلیلها راه باز شود) گرانتر میشوند و در اینجاست که معلوم میشود که یک ماست چقدر کره میدهد، و سلطانی شیر خام بهمراتب از سلطانی شیر جنگل باشکوهتر و گستردهتر است!
به هرحال این رویه چند ساله و افزایش مداوم و هرچند وقت یکبار قیمت لبنیات، به مرور بسیاری از اقلام خصوصاً شیر پاستوریزه را از سفره اکثر مردم، دور و دورتر کرده است، بالاخره اینکه هزینه خوردن یک لیوان شیر در روز برای خانوادهای چهار نفره، دستکم یکمیلیون تومان هزینه ماهیانه داشته باشد، بدیهی است که قشر پایینتر از متوسط و ضعیف جامعه از تمامی خیر و ارزش غذایی آن بگذرد و با حسرت از کنار آن عبور کند!
من نمیدانم چرا در این ملک یکسری از اقلام همیشه در صف افزایش قیمت قرار دارند و نوبت، سالی یکی، دو بار تا چند بار به ایشان میرسد تا چرخه گرانی بیوقفه، سیر صعودی و قلهنوردی خود را ادامه دهد و هیچ چیز و هیچ کسی یارای کشیدن ترمز این زنجیره بههم پیوسته نباشد، بنده یک به یک این اقلام را عرض میکنم، شما سیاهه بفرمایید، خودرو، نان، لبنیات، شکر و روغن و دارو و مرغ، تخممرغ، گوشت، شویندهها، برنج، حبوبات و مصالح و نخ و پشم و…، کافی است یک نگاه خریداری به اتفاقات قیمتی این اقلام داشته باشید، به نوبت و سر حوصله، افزایش قیمت آنها کلید میخورد (از حرف و نقل و شایعه و حرفهای فلان متولی و فعال مربوطه شروع میشود به درخواست و ابرام و اصرار و جلسه و توافق، خاتمه پیدا میکند) عجلهای هم ندارند، چون میدانند لااقل در هر سال یکی، دو بار نوبتشان میشود و حسابی میتوانند جبران مافات کرده و دلی از عزا در بیاورند!
البته گران شدن هر یک از این اقلام آغاز دومینوی پرپیچ و خم و بیپایان افزایش قیمت کالاهای زیرمجموعه یا مرتبط را کلید میزند و همینطور بلافصل این چرخه وحشتناک معیوب ادامه پیدا میکند و همانطور که از گذشته تا به امروز نشانهای از توقف آن وجود ندارد، یحتمل از این بهبعد هم این سیل، خیلی چیزها را با خود میبرد و کسی هم به کسی نیست. هر موقع هم کمی شتاب کاهش پیدا کرده و روند افزایش و یا میزان و شدت آن کم میشود، نیروهای کمکی از نرخ ارز و دلار گرفته تا طلا و سکه، حاضر به یراق و بدون معطلی وارد میدان میشوند تا خدایناخواسته کندی و رخوتی در تورم پیش نیاید و خاطر منتفعین، مکدر نشود!
روش انجام کار (هنر گران کردن) هم در قریب بهاتفاق کالاها، شبیه به هم و از قضا حسابی هم نخنما و اعصاب خردکن است، در قدم اول حرف و حدیث اینکه تولیدکننده و یا واردکننده بهخاطر پایین بودن قیمتها و بالارفتن هزینهها در حال ضرر دادن و دست و پنجه نرم کردن با غول ورشکستگی است، شروع میشود، در مرحله بعد شایعه افزایش قیمت همزمان با کاهش عرضه، حسابی خریدار پیدا میکند، سپس نوبت گفتگو و مذاکره و چانهزنی متقاضیان افزایش قیمت با مجریان و مسئولین میشود (که البته در این مرحله برخی اقدامات گلدرشت برای فشار بیشتر بر شورایهای قیمتگذاری و رقابت و حمایت و مجریان ارشد و… دور از انتظار نیست) و در مرحله آخر نوبت تصویب و ابلاغ قیمت جدید است… به همین سادگی و بدمزگی…!
هوشنگخان
این مطلب بدون برچسب می باشد.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه