نمیدانم چه سِری است که این جناب «برخورد قاطع»، هرچند وقت یکبار جلوی راه ما سبز میشود و مجبورمان میکند یک یا حداقل بخشی از قصیده بلندبالای خودی و بیخودی را به ایشان اختصاص دهیم! فکر کنم اینکه ما با شنیدن این عبارت، حالمان بد شده و نامیزان میشود، نوعی بیماری یا حساسیت است، وگرنه […]
نمیدانم چه سِری است که این جناب «برخورد قاطع»، هرچند وقت یکبار جلوی راه ما سبز میشود و مجبورمان میکند یک یا حداقل بخشی از قصیده بلندبالای خودی و بیخودی را به ایشان اختصاص دهیم! فکر کنم اینکه ما با شنیدن این عبارت، حالمان بد شده و نامیزان میشود، نوعی بیماری یا حساسیت است، وگرنه معنی ندارد این وضعیت ناجور ناسور برایمان پیش بیاید، این هم یک عبارتی است مثل خیلی از عبارات دیگر که ظاهر و اسم و رسمشان با هنر و عملشان در دو دنیای موازی روزگار میگذرانند و از اتفاق خیلی هم در کانون توجه خلقا… قرار ندارند و گفته میشوند که گفته شوند و هستند که باشند تا نیمه پر لیوان، خالیتر نشان داده شود!
اما از آنجا که وقتی موضوعی ذهن و فکر جنابمان را درگیر میکند، ما هم با ایشان درگیر شده و کم و کیف و زیر و زبر آن را بررسی و تحلیل و تفسیر کرده و سر از کارش در میآوریم، با تأمل و تفکر فراوان در این عبارت مشعشع نتایج جالبانگیزی به دست آوردیم که خدمت مبارکتان عرض میکنیم!
اولاً صدی به نود، معنی و مفهوم «برخورد قاطع» نزد عزیزان مسئول و متولی با آنچه در ذهن ما خلقا… عامی جماعت متصور است، تفاوت دارد، چقدرش را نمیدانم ولی همینقدر میتوانم بگویم که آنقدری هست که نتیجه و توقع مورد انتظار ما از برخورد قاطع با آنچه اتفاق میافتد، همیشه مثل دو خط موازی است که در بعضی نقاط تماس و شاید هم تقاطعی داشته باشند و در جاهایی هم متنافر و در دو صفحه جداگانه تشریف دارند، و اینکه تاکنون رؤیت نشده که مسئول و متولی برای مبارزه با گرانفروشی و احتکار و کمفروشی و اختلاس و اخلالگران واقعی در نظام پولی و بانکی و ارزی و ابربدهکاران و قسعلیهذا، شیپور مبارزه را بدمد و بعد از مدتی از نتایج بهدست آمده اعلام نارضایتی و دلخوری و ناامیدی نماید، ولی به کرات دیده شده که بدون اینکه خم به ابرو بیاورند دومرتبه و بعد از مدتی، سینه را سپر کرده و اعلان و بیانیه و دستور جدیدی برای برخورد قاطع، صادر کردهاند، صادر کردنی!
برای همین عرض میکنیم که ما ملت همیشه در صحنه قبل از هر چیز باید گیر و گرفتاری خود را با ضعف ادبی و فهم معانی کلمات، رفع و رجوع کنیم و به اشتباه و ناروا گیر اضافی به عزیزان مسئول و متعهد و خدوم ندهیم که دور از انصاف و مسئولداری است!
ثانیاً و مهمتر از اولاً! حدس میزنیم که برخورد قاطع اصلاً یک اقدام و برنامه و تصمیم و حرکت نیست، بلکه یک موجود زنده حواسجمع گوش و هوشداری است که با خواهش و تمنای مدیران و مجریان و ناظران و ضابطان، وارد گود شده و برای خودش تحلیل و تدبیر و حساب و کتاب و اهم و فیالاهم دارد و بنا به تجربه و دانش و احساس و قواعد نامعلوم نامفهوم (البته برای عوام) تشخیص میدهد که سطح ارتباط و برخورد و رویارویی با هر موضوعی باید چگونه و چقدر باشد و آنقدری هم سِرتق و لجوج است که به حرف هیچ احدالناسی هم گوش نمیدهد و عزیزان مسئول از روی اجبار و نبود عنصر جایگزین، هر باره ایشان را احضار کرده و دست همکاری و مساعدت به سوی ایشان دراز میکنند و البته الحق و والانصاف ایشان هم تاکنون به هیچ درخواستی «نه» نگفته است، ولی خب خودش معلوم میکند که با هر موضوعی، چگونه برخورد نماید!
فیالمثل وقتی اعلام میشود که قرار است با محتکران و گرانفروشان و اخلالگران بازار برخورد شود، آن هم از نوع قاطعاش، ایشان بدون فوت وقت وارد عمل شده و اقدامات خود را شروع میکند، ولی به هرحال به بچهزرنگهای بازار حق میدهد که سود سرشار در کسب و کار خود ببرند، مال خودشان را در جایی دور از چشم اغیار برای روز مبادا ذخیره کننده، پیشبینی تورم در ماهها و شاید هم سالهای آتی را داده و پیشدستی نمایند، جنسهای بد را با خوب قاطی کرده که روی زمین نمانده و حیف و میل نشود و این قسم ملاحظات…!
حرفهای خودی و بیخودی برخورد قاطع! شما را نمیدانم ولی ما لااقل به تعداد سنوات عمر گرانمایه، این عبارت «برخورد قاطع» را از مدیران و مسئولین شنیدهایم، برخورد قاطع با احتکار، برخورد قاطع با قاچاق، رانت و اختلاس، برخورد قاطع با شرکتها و سازمانهای متخلف، برخورد با هرگونه دریافت پول از والدین برای ثبتنام […]
دیدگاه بسته شده است.