بحران آب و فروپاشی آبخوان‌‌ها،سرطانی گسترش یافته در سایه‌ مدیریت ناکارآمد

در کشوری که میانگین منابع آبی‌اش تنها یک‌سوم میانگین جهانی است و میزان تبخیر آن دو برابر متوسط جهانی گزارش شده، مدیریت منابع آب به نقطه‌ای بحرانی رسیده است. ایران با جمعیتی بیش از ۸۵ میلیون نفر، طی دهه‌های اخیر شاهد افزایش بی‌رویه سطح زیر کشت، توسعه صنعتی در مناطق کم‌آب، حفر هزاران چاه غیرمجاز […]

در کشوری که میانگین منابع آبی‌اش تنها یک‌سوم میانگین جهانی است و میزان تبخیر آن دو برابر متوسط جهانی گزارش شده، مدیریت منابع آب به نقطه‌ای بحرانی رسیده است. ایران با جمعیتی بیش از ۸۵ میلیون نفر، طی دهه‌های اخیر شاهد افزایش بی‌رویه سطح زیر کشت، توسعه صنعتی در مناطق کم‌آب، حفر هزاران چاه غیرمجاز و بهره‌برداری بی‌برنامه از منابع زیرزمینی بوده است؛ اقداماتی که نتیجه‌ای جز افت شدید سطح آبخوان‌ها، فرونشست زمین، خشک‌شدن تالاب‌‌ها و دریاچه‌ها و گسترش مهاجرت از مناطق شرقی و مرکزی کشور نداشته‌اند. به گزارش مناقصه‌مزایده، براساس آمارهای رسمی، حدود ۹۰ درصد منابع آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، آن هم با بازدهی پایین و الگوهای آبیاری سنتی. از سوی دیگر، حدود ۳۰۰ دشت ایران ممنوعه یا بحرانی اعلام شده‌اند و نرخ فرونشست در برخی از آن‌ها از ۲۰ سانتی‌متر در سال نیز فراتر رفته است؛ پدیده‌ای که حتی سازمان ملل آن را «غیرقابل بازگشت» توصیف کرده است. در چنین شرایطی، متخصصان و کارشناسان حوزه منابع طبیعی و زمین‌شناسی، با هشدار نسبت به پیامدهای ادامه‌ روند فعلی، خواستار یک بازنگری اساسی در تفکر و ساختار مدیریت آب کشور شده‌اند. محمدجواد بلورچی؛ از محققان حوزه آب و فرونشست در این باره، اظهار کرد: اتفاقی که افتاده این است که در کشوری که میزان منابع آب آن یک‌سوم میانگین جهانی و میزان تبخیر آن دو برابر میانگین جهانی است، ما سطح زیر کشت را افزایش دادیم و همزمان جمعیت نیز افزایش یافته است؛ بدون آن‌که به پایداری منابع طبیعی در این سرزمین توجه کرده باشیم. وی افزود: این بی‌توجهی، به‌ویژه در ۱۰۰سال اخیر و به‌طور خاص طی ۶۰ سال گذشته، باعث شده دشت‌های کشور یکی پس از دیگری ممنوعه شوند. به این معنا که بارش سالانه دیگر پاسخگوی نیاز‌ها نبوده و تراز آبی کشور منفی شده است. بلورچی؛ با بیان اینکه وقتی منابع ورودی به آبخوان‌های آبرفتی کاهش پیدا می‌کند، این آبخوان‌‌ها به‌تدریج متراکم شده و زمین دچار فرونشست می‌شود، اظهار کرد: ما از سال ۱۳۸۴ نسبت به این موضوع هشدار جدی دادیم و در آن زمان شاید هنوز می‌شد برای نجات برخی دشت‌های کشور کاری کرد. اما اکنون که در سال ۱۴۰۴ قرار داریم، بعد از گذشت ۲۰ سال، تقریباً تمامی کشور درگیر این پدیده شوم انسان‌ساز شده و دیگر مجالی برای مدیریت یا کنترل بهره‌برداری آن باقی نمانده است. این محقق حوزه منابع آب، با تأکید بر اینکه نرخ فرونشست زمین در آینده نه‌چندان دور نیز روند کاهشی پیدا خواهد کرد و نهایتاً متوقف می‌شود، اظهار کرد: اما این به معنای پایان بحران فرونشست زمین نیست، بلکه پایان منابع آب زیرزمینی در آبخوان‌های آبرفتی کشور خواهد بود و مرگ آبخوان‌ها. وقتی دیگر منابع آب زیرزمینی باقی نمانده باشد، فقط باید به مدیریت آب‌های سطحی امید بست، اما این آب‌های سطحی نیز تحت‌تأثیر تغییرات اقلیمی و دگرگونی الگوهای بارشی غیرقابل اتکاء و مدیریت‌ناپذیر شده‌اند. بلورچی؛ با اشاره به اثرات تغییر اقلیم با بیان اینکه بارش‌‌ها اکنون به‌شدت فصلی و ناگهانی شده‌اند و از بارش برف زمستانه به بارش باران سیل آسا در همه ایام سال تغییر کرده‌اند، گفت: از این‌رو به‌جای بارندگی‌های تدریجی و برف، بیش‌ترین بارش سالانه ممکن است در یک روز تابستانی رخ دهد. این نوع بارش نه‌تنها قابل ذخیره‌سازی نیست، بلکه باعث سیلاب و خسارت می‌شود و اگر در آن حوضه سد ساخته باشیم، این سیلاب‌‌ها گل‌ولای فراوانی را وارد سد می‌کنند و کارایی آن سد را از بین می‌برند و اگر هم سد نساخته باشیم، این سیلاب‌‌ها مستقیماً وارد شهر‌ها و روستا و مزارع شده و خسارات جبران‌ناپذیری به‌بار می‌آورند. وی تأکید کرد: مدیریت منابع آب در کشور به‌طور کلی دچار خسران و ناتوانی است و در چنین شرایط تلخ و دردناکی، فقط دو راه پیش روی ما باقی مانده است؛ یا باید بپذیریم که روند مهاجرت از جنوب و شرق کشور به شمال و غرب ادامه یابد تا سرزمین‌های جنوبی تخلیه و بحران مهاجرت تشدید شود، یا باید تغییری اساسی در تفکر و ساختار مدیریت آب کشور ایجاد کنیم. بلورچی؛ خاطرنشان کرد: بسیاری از دوستان ما در وزارت نیرو معتقدند؛ مشکل در مدیریت مصرف است، اما مگر نه اینکه همیشه مدیریت آب کشور در اختیار همین وزارتخانه بوده؟ چرا در طول ۷۰ یا ۸۰ سال گذشته نتوانستند این بحران را کنترل و مدیریت کنند؟ وی افزود: تفکر نادرست و برنامه‌ریزی ناکارآمد ما را به اینجا رسانده و با تداوم همین سیستم فرسوده نمی‌توان انتظار بهبود داشت. این سیستم نیاز به تغییر بنیادی دارد. بلورچی؛ با انتقاد از نگاه ابزاری به آب و مسئله آب، گفت: در کشور ما، از آب به‌عنوان ابزاری برای رشد اقتصادی یا پیشرفت‌های فردی استفاده می‌شود، در حالی‌که آب مایه حیات است، نه ابزار سوداگری. وی ادامه داد: همان‌طور که صنعت نفت را ملی کردیم، باید صنعت آب را هم ملی کنیم. نمی‌توان اجازه داد افراد خاصی به بهانه یک مجوز یا حکم، به منابع آب دسترسی انحصاری داشته باشند، در حالی‌که دیگران حتی اجازه بهره‌برداری ساده آن را هم ندارند. «آب»، ثروت عمومی است و همه باید به‌طور برابر در آن سهم داشته باشند. مالکیت خصوصی بر آب باید پایان یابد. این محقق حوزه علوم زمین، با تأکید بر ضرورت بهینه‌سازی در بخش کشاورزی، اضافه کرد: با تجمیع زمین‌های کشاورزی و بهره‌گیری از ظرفیت تعاونی‌ها و کشاورزی صنعتی علاوه بر مدیریت می‌توان با بهره‌برداری علمی و مدرن، می‌توان با یک‌سوم آب قبلی، عملکرد و بازدهی ۱۰ برابر کسب کرد. این حداقل تغییری است که باید در ساختار کشاورزی کشور اتفاق بیفتد. وی خاطرنشان کرد: برای چنین تحولی، ما به یک انقلاب اجتماعی-فرهنگی نیاز داریم. باید وزارت آب ایجاد کنیم؛ وزارتی مستقل که مدیریت یکپارچه منابع آب، محیط‌زیست و منابع طبیعی را به‌عهده بگیرد. بلورچی؛ ادامه داد: این منابع، ثروت مشترک کشورند و هیچ فرد یا نهاد خاصی مالکیت انحصاری بر آن‌‌ها ندارد. دولت باید مدیریت مرکزی این منابع را در دست بگیرد و سهم هر فرد مشخص باشد. اگر کسی بیش از سهم خود می‌خواهد، باید هزینه آن را بپردازد. متأسفانه ما آمایش و مدیریت سرزمین را در ۳۰ تا ۴۰ سال گذشته ر‌ها کردیم و در جاهایی کارهایی را توسعه دادیم که امکانات کافی و مناسب نداشتند؛ این یک اشتباه تاریخی است که اکنون پیامدهایش در جای جای کشور آشکار شده است. این پژوهشگر حوزه آب و فرونشست زمین، یادآور شد: جلوی ضرر را هر جا بگیریم، منفعت است. جانمایی صنایع آب‌بر در مناطقی که فاقد منابع آبی کافی هستند، اشتباه بزرگی بوده است و باید این صنایع را به مناطق دارای منابع کافی منتقل کرد اگر چه ممکن است این انتقال‌ها هزینه بر باشد اما باید در تمامی برنامه‌ریزی‌‌ها باید از منطق آمایش سرزمین پیروی کنیم. بلورچی؛ تصریح کرد: هر حوزه آبریز کشور باید با منابع داخلی خودش مدیریت شود. این منابع شامل بارش سالانه، آب‌های زیرزمینی آبرفتی و حتی منابع آب ناشناخته‌ای است که ممکن است در همان منطقه در آینده کشف شوند. بلورچی؛ تأکید کرد: کشف منابع ناشناخته‌ آبی، به‌ویژه در مناطق بحران‌زده مثل سیستان و بلوچستان، می‌تواند راهکارهایی برای تأمین پایدار آب شرب باشد. البته این به معنای استفاده از این منابع برای صنعت یا کشاورزی نیست، بلکه فقط برای تأمین ایمن آب شرب قابل استفاده خواهد بود. وی گفت: در حال‌حاضر کشور حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب نیاز آب شرب دارد که ۷۰ درصد آن به فاضلاب تبدیل می‌شود. اگر یک سیستم بازیافت با کارایی ۹۰ درصدی ایجاد شود، می‌توان حدود ۶٫۳ میلیارد مترمکعب از این آب را تصفیه و دوباره برای صنعت و کشاورزی استفاده کرد. بلورچی؛ خاطرنشان کرد: حال‌حاضر بهره‌گیری از آب در کشور ما فقط یک‌بار مصرف است، در حالی‌که آب باید چندین بار در شرب، صنعت، کشاورزی و محیط‌زیست گردش داشته باشد و در نهایت به شکل پاکیزه و سالم وارد طبیعت شود. وی هشدار داد: کشور ما تقریباً تمام تالاب‌‌ها و دریاچه‌های خود را از دست داده است. این مسئله تنها با اصلاح اکوسیستم کلی کشور و تعامل همه بخش‌‌ها با هم حل می‌شود؛ نمی‌توان به‌صورت جزیره‌ای عمل کرد. بلورچی؛ گفت: تمدن ۷۰۰۰ ساله ایران نشان داده که ما توانایی زندگی در اقلیم خشک و گرم را داشته‌ایم. پیشینیان ما با ساخت قنات‌های عمیق و استفاده از انرژی طبیعی مثل باد، آبیاری و تأمین آب را بدون پمپ و با بهره‌گیری از شیب طبیعی زمین ساخت سد‌ها و… انجام می‌دادنداما متأسفانه این میراث ارزشمند را فراموش کرده‌ایم. وی تأکید کرد: باید با نگاه به گذشته خود و درک اقلیم فعلی، تصمیمات درست برای آینده را اتخاذ کنیم. استفاده از قنات هنوز هم می‌تواند هوشمندانه باشد، اما با فرونشستی که در دشت‌های آبرفتی کشور ایجاد کرده‌ایم، احیای مجدد آبخوان‌های آبرفتی در کوتاه‌مدت ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ ساله ممکن نیست. واقعیت این است که آسیب‌های جدی به منابع آب و خاک کشور وارد کرده‌ایم و تنها با درک درست گذشته و شرایط اقلیمی فعلی می‌توانیم به آینده‌ای بهتر امیدوار باشیم. ما نه بارش منظم داریم، نه رودخانه‌های پرآب. وی اتخاذ سیاست انتقال آب را یک مسکن موقتی برای حل معضل آب در کشور دانست و ادامه داد: اما این مسکن، در واقع یک «سرطان» است؛ زیرا نه‌تنها مقصد را به کم‌آبی وابسته می‌کند، بلکه مبدأ را نیز در معرض بحران آب قرار می‌دهد. انتقال آب در واقع گسترش وابستگی به منابع ناپایدار است. بلورچی؛ با تأکید بر اینکه انتقال آب، به‌هیچ‌وجه روشی پایدار و محیط‌زیستی نیست، یادآور شد: هر حوزه آبریز باید تنها با تکیه بر منابع آب خود مدیریت شود. متأسفانه ما هنوز بسیاری از منابع آبی کشور را نمی‌شناسیم. حتی نمی‌دانیم فرونشست‌هایی که در دشت‌‌ها اتفاق می‌افتد، در کدام لایه آبخوان و با چه شدتی در حال رخداد است. ما اطلاعات ژئوفیزیکی کافی و دقیق و بروزی از آبخوان‌های آبرفتی و سنگی کشور در اختیار نداریم. وی درباره وضعیت سدهای کشور، گفت: بسیاری از سدهای ما از همان ابتدای طراحی و ساخت نیز قابل بهره‌برداری نبودند. برخی از آن‌‌ها باید تخریب شوند تا محیط‌زیست حفظ شود؛ برخی دیگر باید تغییر کاربری داده شده یا اصلاح و بازسازی شوند تا کارایی مناسب را پیدا کنند. وی تأکید کرد: اصلاحات نیازمند یک بازنگری جدی در تمام برنامه‌های توسعه‌ای کشور است. نباید از اصلاح اشتباهات گذشته بترسیم؛ پافشاری بر خطاها، نشانه‌ حماقت است، نه تدبیر. وی هشدار داد: ما هم ورودی آب‌های سطحی به دریاچه‌ها را قطع کرده‌ایم، هم از آب زیرزمینی اطراف آن‌‌ها استفاده بی‌رویه کرده‌ایم. تا زمانی که بهره‌برداری از چاه‌ها کاهش نیابد و مسیر آب‌‌ها آزاد نشود، راهی برای نجات دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور وجود ندارد. بلورچی؛ گفت: این بازسازی به‌مرور زمان و با برنامه‌ریزی دقیق امکان‌پذیر است، سخت است اما دور از دسترس نیست. در غیر این صورت، سرنوشت همه‌ دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور تکرار خشکی و نابودی خواهد بود. وی ادامه داد: امروز در اغلب استان‌ها، از جمله تهران، شرایط آب و محیط‌زیست تفاوتی با مناطق بحرانی ندارد. این مسئله زنگ خطری جدی برای آینده کشور است. بلورچی؛ گفت: من فقط امیدوارم که درباره‌ این مسائل به‌صورت منطقی، علمی و واقعی فکر شود و برنامه‌ریزی‌‌ها براساس واقعیت و نه مصلحت‌های لحظه‌ای فردی شکل بگیرند.