حرفهای خودی و بیخودی نابرابری رانتی! جانم برایتان بگوید که اخیراً چیز جدیدی را کشف کردهام، یعنی نه اینکه من کاشف چیزی هستم، بلکه یک چیزی و البته خیلی چیزهای دیگر بوده، من هوشنگخان سادهدل، تازه آن را متوجه شدهام که عجالتاً تا درک و فهم فاصله زیادی داشته و بعید میدانم روزی برسد […]
حرفهای خودی و بیخودی
نابرابری رانتی!
جانم برایتان بگوید که اخیراً چیز جدیدی را کشف کردهام، یعنی نه اینکه من کاشف چیزی هستم، بلکه یک چیزی و البته خیلی چیزهای دیگر بوده، من هوشنگخان سادهدل، تازه آن را متوجه شدهام که عجالتاً تا درک و فهم فاصله زیادی داشته و بعید میدانم روزی برسد که بتوانم بدیهیات کشف شده خود را با عقل نیم بند تطابق داده و موفق به درک آنها شوم، بحث فهم که از محالات است.
بعله! بعد از سالها بررسی و گیر دادن و نق زدن و انذار و توضیح و فک زدن در این خودی و بیخودی، مدتهاست که به این نتیجه رسیدهام که این بساط رانتهای مختلفی که در این ملک وجود و حضور دارد و یک عدهای (فرقی ندارد، هم دولتی و شبهدولتی در آن هست، هم خصوصی و تعاونی و خصولتی و حتی حقیقی و فردی) که بهنظر حقیر، لااقل نیمی از افراد درگیر در کسب و کار و معاملات و ارتباطات و بدهبستانها از یکی از انواع رانتها مستفیض میشوند، از رانت انحصار در تولید و توزیع و فروش گرفته تا اختصاص سهم و قدر و فرصت و امکانات و تسهیلات و قسعلیهذا، البته معلوم و مبرهن است که از این جمع پنجاه درصدی، فرصتهای ریز و جزئی و حاشیهای سهم قریب به اتفاق است و موقعیت و فرصتهای شیرین و هلو در گلو و حلوای تنتنانی و باقلوا سهم چند درصدی که از قضا و همچین خیلی خیلی اتفاقی، در خیل مردم کوچه و بازار و عادی، حضور نداشته و برای خودشان تافتهای هستند، جدابافته که یحتمل اصلاً خط و نشان و ربط و آشنایی هم از بخشی از آنها در دسترس نیست، چه رسد به اینکه بتوان جایگاه و طبقه و شأن و منصبشان را در جامعه و ملک متوجه شد!
ساده و خودمانی این حرفهای سنگین و غامضی که عرض میکنیم و خودمان هم خیلی متوجه آن نمیشویم، این است که بهتر است عجالتاً بیخیال موضوع برابری و عدالت اجتماعی و حقوقهای فردی و جمعی و توزیع عادلانه ثروت و یارانه و برخورداری از امکانات و این قسم حرفهای خوشگل خوشگل دهان پُر کن پرتکرار نخ نما بشویم، علیالحساب ما در توزیع رانت هم دچار اعوجاج تعادلی و نابسامانی عدالتی هستیم، یعنی در کنار ناترازی آب و بنزین و گاز و پول و بودجه و محیطزیست و کلی چیز دیگر، در فقره توزیع رانت هم دچار ناترازی شدهایم که خیلی اتفاقی و کاملاً تصادفی، قسمت خوب و حظوافر این ناترازی هم مثل بقیه ناترازیها، به اقلیتی و فشار و سختی و مصیبت آن به اکثریت میرسد، بالاخره وقتی سوار خر مراد هستی یا پول و ثروت داری و یا ربط و ارتباط داشته و سیمات وصل است، سنگ از آسمان هم که بیاید برای تو نعمت میشود و برای دیگران نقمت!
خب، بهسلامتی و دل خوش، از حل و فصل ناترازیهای ریز و درشت و دستیابی به عدالت بین شهروندان در امور اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و تحصیلی و کاری و استخدامی و… رسیدیم به ناعدالتی رانتی، یعنی علیالحساب اینکه: این جناب رانت، پذیرفته شده و امر واقع است و هر روز با آن روبهرو و یا حتی سر و کله میزنیم و شاید هم تعامل داریم و دیگر حرف و حدیث و شعار و وعده حذف رانتهای ریز و درشت آنقدرها محلی از اعراب ندارد، گیر و گرفتاری و اشکال و ضعف در مستفیض شدن و سهم رسیده از رانت است که باید آن را سر به راه کرده تا با یک چشم اهالی مرتبط و متأثر و مشمول را ببیند تا از ناترازی رانتی خارج شده و گل و بلبل تکمیل شود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.