گروه راهوشهرسازی -مسکن دیگر صرفاً کالایی مصرفی یا سرمایهای نیست؛ امروز به مهمترین خط فشار در سبد هزینه خانوار تبدیل شده است. آمارهای غیررسمی، نشان میدهد که اجارهبهای مسکن در ۱۰ سال اخیر در کلانشهرها بین ۴۰ تا ۶۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که طبق مصوبه دولت، سقف افزایش اجارهبها سالانه تنها ۲۵ […]
گروه راهوشهرسازی -مسکن دیگر صرفاً کالایی مصرفی یا سرمایهای نیست؛ امروز به مهمترین خط فشار در سبد هزینه خانوار تبدیل شده است. آمارهای غیررسمی، نشان میدهد که اجارهبهای مسکن در ۱۰ سال اخیر در کلانشهرها بین ۴۰ تا ۶۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که طبق مصوبه دولت، سقف افزایش اجارهبها سالانه تنها ۲۵ درصد تعیین شده است. این اختلاف فاحش نشاندهنده تورم شدید و کمبود نظارت بر بازار اجاره است. به گزارش مناقصهمزایده، افزایش شتابان اجارهبها و رشد قیمت مسکن در سالهای اخیر است و نشان میدهد بخش بزرگی از درآمد خانوارها صرف گرفتن یا نگهداری سرپناه میشود و برای سایر نیازهای اساسی پول کمتری باقی میماند. در تهران اجاره مسکن تا ۷۰درصد از درآمد ماهانه خانوار را میبلعد براساس آمارهایی دولتی میزان فقر و فقر مطلق در جمعیت مستاجران کشورمان در حال بالا رفتن است بهطوری که در بعضی استانها شدت فقر مستأجران حتی به ۸۰ و ۹۰ درصد رسیده است. با رسیدن شاخص فقر مستأجران به ۹۰ درصد، بحران مسکن در ایران وارد مرحلهای هشداردهنده شده؛ وضعیتی که نشان میدهد برای بسیاری از خانوارها، اجارهنشینی دیگر نه انتخاب، بلکه مبارزهای روزانه برای بقاست. منصور غیبی؛ کارشناس بازار مسکن، با تأکید بر اینکه بیش از ۵۰ درصد مردم در شاخص فلاکت مسکن قرار دارند، گفت: ارزش واقعی خانهها کمتر از بهای پرداختی مردم است و این نشان از نبود تعادل در بازار دارد. این کارشناس بازار مسکن، اظهار کرد: در حالحاضر، هزینه مسکن سهم بسیار بالایی از درآمد خانوارها را به خود اختصاص داده است. برآوردها نشان میدهد حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد درآمد خانوارهای ایرانی، چه در قالب اجارهبها و چه در قالب تأمین منابع مالی برای خرید مسکن، صرف تأمین سرپناه میشود. این فشار اقتصادی موجب شده بسیاری از خانوادهها از سایر نیازهای اساسی خود مانند سلامت، تحصیل یا تفریح صرفنظر کنند تا بتوانند هزینه اجاره یا اقساط مسکن خود را پرداخت کنند. وی با اشاره به شاخصهای اقتصادی مرتبط با وضعیت بازار مسکن، گفت: شاخصی وجود دارد تحت عنوان «فلاکت مسکن» که گرچه واژه سنگینی است، اما از نظر علمی دقیق و قابل استناد است. این شاخص بیانگر آن است که ارزش واقعی ملکی که خانوار برای خرید یا اجاره به آن دست یافته، کمتر از میزان هزینهای است که برای آن پرداخت کرده است. غیبی؛ یادآور شد: به بیان ساده، این یعنی خانوارها مجبور میشوند برای تأمین مسکن خود از موقعیت و امکانات مناسب صرفنظر کرده و به مناطق حاشیهایتر نقل مکان کنند. برای مثال، ممکن است فردی برای خرید یک آپارتمان دوخوابه ۱۰ میلیارد تومان هزینه کند، در حالی که ارزش واقعی آن ملک از نظر موقعیت، امکانات و کیفیت ساخت، بهمراتب کمتر از مبلغ پرداختی باشد. وی تأکید کرد: چنین وضعیتی نشاندهنده نبودِ تعادل میان دارایی خانوار و هزینه پرداختی برای مسکن است و این همان چیزی است که شاخص فلاکت مسکن را در جامعه افزایش داده است. براساس برآوردها، این شاخص در حالحاضر بیش از ۵۰ درصد است؛ به این معنا که بیش از نیمی از افرادی که اقدام به خرید یا اجاره مسکن کردهاند، ارزش واقعی ملکشان کمتر از بهای پرداختی آن است. این کارشناس بازار مسکن، در پایان گفت: مجموعه این عوامل بیانگر آن است که بازار مسکن کشور دچار عدم تعادل و نبود تناسب میان هزینه تولید، قیمتگذاری و توان خرید مردم شده و تا زمانی که نظارت، سیاستگذاری حمایتی از سازندگان و کنترل قیمت مصالح بهصورت همزمان اعمال نشود، این چرخه افزایش قیمت همچنان ادامه خواهد داشت.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه