تدوین سند و آییننامههای پیدرپی برای توسعه و بهکارگیری هوشمصنوعی در کشور، نوآوری را درگیر چرخهای بیپایان از بروکراسی کرده است. توسعه این مسیر به نوآوری وابسته است و استفاده کارآمد از آن نیز بدون همکاری بخشهای دولتی و خصوصی به دست نخواهد آمد. به گزارش پیوست، با وجود تلاشهای دولت برای تدوین آییننامهها و […]
تدوین سند و آییننامههای پیدرپی برای توسعه و بهکارگیری هوشمصنوعی در کشور، نوآوری را درگیر چرخهای بیپایان از بروکراسی کرده است. توسعه این مسیر به نوآوری وابسته است و استفاده کارآمد از آن نیز بدون همکاری بخشهای دولتی و خصوصی به دست نخواهد آمد. به گزارش پیوست، با وجود تلاشهای دولت برای تدوین آییننامهها و ایجاد سازوکارهای رسمی توسعه و بهکارگیری هوشمصنوعی، کارشناسان هشدار میدهند که محدود کردن مسیر به اسناد و مقررات، نتیجهای جز افزایش بروکراسی و سرکوب نوآوری نخواهد داشت. به باور آنها، موفقیت هوشمصنوعی در کشور تنها زمانی محقق میشود که دولت نقش سیاستگذار و تسهیلگر را ایفا کند و اجرای پروژهها و نوآوریها به بخشخصوصی، دانشگاهها و نخبگان واگذار شود.
توسعه هوشمصنوعی نباید محدود به سند باشد
به عقیده حمیدرضا احمدیان؛ رئیس امور هوشمصنوعی و توسعه دولت هوشمند سازمان اداری استخدامی کشور، برخلاف تصور رایج، مشکل هوشمصنوعی در ایران نبود قانون یا مقررات نیست. او در اینباره، میگوید: در سال ۱۴۰۳، آییننامه هوشمصنوعی کشور تدوین و ابلاغ شد. یکی از اهداف کلیدی این آییننامه، تشکیل «ستاد توسعه هوشمصنوعی» بود که اکنون ایجاد شده و تاکنون چندین جلسه کارشناسی برگزار کرده است. نتیجه این جلسات نیز، تدوین بستهای از وظایف کاری و تقسیم مسئولیتها میان نهادهای مرتبط بوده است. بنابراین، ما امروز از نظر اسناد بالادستی و تقسیم وظایف، در نقطه آغاز قرار داریم. او با تأکید بر اینکه مسیر توسعه هوشمصنوعی تنها با صدور آییننامه یا نگارش سند محقق نمیشود، گفت: کمتر کشوری در این حوزه توانسته تنها با سند نویسی رشد کند. رشد این مسیر در فضای نوآوری و زیستبوم عملیاتی هموار میشود. هدف اصلی نیز این است که هوشمصنوعی بتواند در کنار بخشهای خصوصی، دولتی و بنگاهی بهصورت موثر وارد عمل شده و خدمات واقعی خلق کند. محمدمهدی امیرفروغی؛ کارشناس هوشمصنوعی نیز، بر این باور است که بسیاری از پروژههای هوشمصنوعی در بخش دولتی پس از فاز مطالعاتی متوقف میشوند. او میگوید چرخهای شکل گرفته که به دنبال «نوشتنِ سند» و «تحقیق و تحلیل» است و به ندرت به اجرا میرسد؛ گزارشها کنار گذاشته میشوند و آنچه اجرایی میشود، اغلب جدا از نیاز واقعیِ مردم و سازمانهاست. امیرفروغی چالشهای مربوط به هوشمصنوعی در کشور را به سطوح گوناگونی تقسیم کرده و میگوید: در سطح دولتی جزیرهای بودن دادهها و تصمیمگیریهای سنتی مهمترین چالش ما است. پیامد مستقیم این وضعیت، شکست در روند هوشمندسازی خدمات عمومی است. تنها راهحل موثر نیز، ایجاد «مرکز ملی حاکمیت داده و هوشمصنوعی» با بودجه مستقل است.
هوشمصنوعی در ایران: پروژهمحور به جای محصولمحوری
به باور محمدمهدی امیرفروغی، کارشناس هوشمصنوعی، در کشور ما هوشمصنوعی غالباً پروژهمحور است، نه محصولمحور. او ادامه میدهد: بسیاری از پروژهها پس از فاز مطالعاتی متوقف میشوند. به دنبال ناکامیهای موجود چرخهای شکل گرفته که تنها از ناهماهنگی فکری نبوده و بخش مهمی از آن به زیرساخت فنی مربوط است. به اعتقاد کارشناسان زیرساخت محاسباتی کشور، برای اجرای پروژههای هوشمصنوعی بسیار ضعیف است. هرچند در حوزه کلاد تا حدی پیشرفت کردهایم، اما بهدلیل تحریمها، بیشتر شرکتها به GPUهای قدرتمند و بهروز دسترسی ندارند. به گفته حمیدرضا احمدیان؛ رئیس امور هوشمصنوعی و توسعه دولت هوشمند سازمان اداری استخدامی کشور، در این شرایط پیش از هر چیز باید مقدمات ورود هوشمصنوعی به ساختار اداری فراهم شود. او در ادامه، به مقدمات ورود هوشمصنوعی به ساختار اداری پرداخت و گفت: فرهنگسازی و آموزش سازمانی برای آشنایی مدیران و کارکنان با مفاهیم، ابزارها و فرصتهای هوشمصنوعی، ایجاد زیرساختهای فنی از جمله توسعه GPU و زیرساختهای پردازشی ملی و همچنین تسهیل ورود کاربردهای هوشمصنوعی به نظام اداری، مانند استفاده از دستیارهای هوشمند برای ارائه خدمات دقیقتر، شفافتر و سریعتر به مردم از جمله اقدامات لازم است. طبق گفته احمدیان؛ رویکرد امروز کشور ورود تدریجی بخشی از کاربردهای عملی هوشمصنوعی به نظام اداری است. او در ادامه توضیح داد: در این مسیر، سازمان اداری و استخدامی کشور باید نظام ارزیابی و رگولاتوری متناسب با این تحولات را طراحی کند. همچنین معاونت علمی ریاستجمهوری و وزارت ارتباطات نیز موظفاند زیرساختهای فنی و بسترهای اجرایی را تقویت کنند تا نقشهراه ملی هوشمصنوعی بهصورت واقعی و اجرایی پیش برود.
اجرای پروژههای هوشمصنوعی باید به بخشخصوصی واگذار شود
کارشناسان بر این باورند که شوراها و سازمانهای متعدد، در صورت ناهماهنگی و تکرار وظایف، نهتنها کمکی به پیشرفت نمیکنند، بلکه بروکراسی را پیچیدهتر میسازند. کشور نیازمند نهادی تسهیلگر و هماهنگکننده است، نه فقط نهادی اجرایی. از اینرو، تفکر ستادی در حوزهی هوشمصنوعی، رویکرد درستی است. چراکه ستاد فقط یک مجری نیست، بلکه باید تفکیک وظایف را انجام داده، نظارت کند و بستر همکاری میان نهادها را فراهم سازد. از همینرو حمیدرضا احمدیان؛ رئیس امور هوشمصنوعی و توسعه دولت هوشمند سازمان اداری استخدامی کشور، تأکید میکند: با بروکراسی پیچیده در هوشمصنوعی محکوم به شکست هستیم. به عقیده او، برای تحقق واقعی هوشمصنوعی در کشور، باید تنظیمگری در حوزه هوشمصنوعی مورد توجه قرار گیرد. همچنین پرسشهایی مانند «حاکمیت هوشمصنوعی کجا و چگونه شکل میگیرد؟»، «وظایف نهادهای مختلف چیست؟» و «مرز مسئولیتها کجاست؟» از مسائل بنیادی این حوزهاند. احمدیان؛ با تأکید بر نقش بخشخصوصی، دانشگاهها و نخبگان در توسعه هوشمصنوعی در کشور میگوید: تصور اینکه دولت بهتنهایی مسیر هوشمصنوعی را ترسیم، اجرا و نظارت کند، نادرست است. نقش دولت باید سیاستگذاری، تسهیلگری و ایجاد چارچوب باشد و نه تصدیگری مستقیم. پیشرفت این حوزه زمانی محقق میشود که بخشخصوصی توانمند شود و فضای اقتصادی لازم برای فعالیت آن فراهم گردد. به گفته او، همچنین شفافیت داده، حاکمیت داده و دسترسی آزاد به دادگان ملی از مسائلی است که سالها مورد بحث قرار گرفتهاند اما همچنان به نتیجه مشخصی ختم نشده و نهاد مسئول و سازوکار آن نامشخص است. به باور او موضوعاتی مانند اخلاق هوشمصنوعی، دیپلماسی فناورانه و سیاستگذاری هوشمند در حمایت از سرمایهگذاری فناورانه نیز از مسائلی است که باید جدیتر به آنها اندیشید و اجرای پروژهها باید به بخشخصوصی و فضای اقتصادی پویا سپرده شود.
چالشهای توسعه هوشمصنوعی در ایران
به گفته محمدمهدی امیرفروغی؛ کارشناس هوشمصنوعی، مشکل اصلی در بخشخصوصی نیز، نبود مدلهای سوددهی مشخص و کمبود نیروی متخصص و ماهر است. او در این باره میگوید: شرکتها معمولاً پروژههای هوشمصنوعی را بدون مدل تجاری پایدار طراحی میکنند. در نتیجه پروژهها شکست خورده و AI تنها تبدیل به ابزاری در ویترین آنها میشود. راهکار پیشنهادی در این بخش، تشکیل «AI Lab»های درونسازمانی با ساختاری درآمدزا و همکاری مستقیم با تیمهای اقتصادی شرکتها است. این الگو در میان نسل Z و در پارکهای علم و فناوری در حال شکلگیری است. تجربه نشان میدهد راهکارهای «بومی» یا بسیار پرهزینهاند یا اصلا دنبال نشدهاند. ساختِ سرورهای داخلی مجهز به GPU هزینههایی دارد که از توان اغلب مجموعهها خارج است. به نوعی که بسیاری اساسا به سمت آن هم نرفتهاند. از همین رو امیرفروغی میگوید: اگر نتوانیم زیرساختهای پردازشی لازم را فراهم کنیم، یا باید مدلهای بزرگ زبانی و سایر معماریهای پیشرفته را بهصورت خرد و ناقص اجرا کنیم یا از اجرا صرفنظر کنیم. امیرفروغی؛ چالش اصلی بعد فنی را کمبود APIها، کلادهای پیشرفته و GPUهای قدرتمند میداند که به واسطه آنها نتوانستهایم مدلهای بزرگ هوشمصنوعی را بهدرستی پیادهسازی کنیم. او راهحل این چالش را توسعه خوشههای ملی GPU و همکاری با تولیدکنندگان داخلی میداند.
هوشمصنوعی در ایران این روزها در پیچ سیاستگذاری قرار دارد. ستاد هوشمصنوعی زیرمجموعه دولت تشکیل شده و طرح ملی آن نیز به مجلس رسیده که در صورت تصویب، نیاز به ایجاد سازمانی جدید دارد! به گزارش مهر، در شرایطی که رقابتهای جهانی در هوشمصنوعی با سرعتی بیسابقه ادامه دارد، ایران نیز در تلاش است تا […]
دیدگاه بسته شده است.