حرفهای خودی و بیخودی اقتصاد تحریمزده! راستش را بخواهید از اینکه بالاخره در دولت میانسال مسعود، متهم ردیف یک، تورم شناسایی و اعلام گردید، آنقدری که باید و شاید راضی نیستیم. یعنی بهطور کلی اینکه یکخط درمیان دولتها، جناب تحریم را تحویل نمیگرفتند و یکدرمیان بقیه اصل آفت افتاده به جان اقتصاد و معیشت […]
حرفهای خودی و بیخودی
اقتصاد تحریمزده!
راستش را بخواهید از اینکه بالاخره در دولت میانسال مسعود، متهم ردیف یک، تورم شناسایی و اعلام گردید، آنقدری که باید و شاید راضی نیستیم. یعنی بهطور کلی اینکه یکخط درمیان دولتها، جناب تحریم را تحویل نمیگرفتند و یکدرمیان بقیه اصل آفت افتاده به جان اقتصاد و معیشت را همین جناب معرفی میکنند را نمیفهمیم و درکی از ندیدن اظهرمنالشمسها نداریم!
یعنی اینجور برایتان بگویم، خیلیخیلی هم موافق آن هستیم که اوضاع نابسامان فعلی همهاش زیر سر همین تحریم است، از تحریم خارجی گرفته تا تحریمهای داخلی، از خودتحریمی تا دیگر تحریمی، از تحریم عمل نکردن به قانون تا تحریم نقرهداغ کردن رانتی و باندی و اختلاسگر، هر بلایی به سرمان آمده بهخاطر تحریم مبارزه با فساد و سوءاستفاده و فرصتطلبی و مافیا و این قسم چیزها و رفتارها و اقدامات و جریان و گروه و دستههای نامیمون و رذیله است.
وقتی در کنار تحریمهای اجنبی و دشمن، همچنان نظارت و کنترل گرانی و گرانفروشی و کمفروشی، لنگ میزند، سه هزار سال است در حال خصوصیسازی هستیم و هنوز یک بخشخصوصی شده واقعی نداریم، در فقره آب و تخصیص بودجه و نوسازی نیروگاه و همتهمت یارانه به دارو و پتروشیمی و واردکننده و مونتاژکار و خودروساز و… همچنان اندرخم یک کوچهایم و معلوم نیست با خودمان چندچند هستیم و اصلاً قرار است چه بر سر ملک و ملت بیاوریم، هر جا که دست میگذاری دردش از بقیه جاها فزونتر است، همه یا کاسب شدهاند یا دلال و حسابگر، برای واردات کالاهای اساسی و اصلی ارز ترجیحی دولتی میدهیم و برای بسیاری دیگر ارز سنایی، ولی خلقا… از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به قیمت لحظهای دلار و یورو و سکه و طلای کف بازار و شاید هم فرداییاش باید بخرند. آمدیم اَبرویش را درست کنیم و طبقه فرودست و کمبضاعت را به طبقه متوسط نزدیک کنیم و طبقه متوسط را آرام آرام نونوار کرده و چند پلهای ارتقاء بدهیم، زدیم چشم و چال هرچه طبقه است را کور و دست و پایشان را مثل دسته گل شکسته بهطور کل همه را فرستادیم زیر خط فقر و همراه و همنفس فلاکت!
به هرحال هم آنهایی که تحریم و فشار خارجی را در وضعیت اقتصاد و معیشت و فرهنگ و سیاست غیرمؤثر و بیربط میدانند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند و هم آنهایی که صفر تا صد مشکلات را به گردن دشمن خارجی و آنور آبی و تحریم و قطعنامه میاندازند و رفتار و منش و وضعیت مدیریت و نظارت و برنامهریزی داخلی را گل و بلبل میدانند، اولاً خودشان بهتر از هر کسی میدانند که سفید و سیاه و صفر و یکی دیدن امور و وضعیت، بیشتر از آنکه علمی و منطقی و واقعی باشد، بوی سیاستزدگی و خود را به کوچه چپ زدن و شاید هم مصلحتاندیشی سیاستورزانه که بیشتر به سیاست بازی شبیه است و ایضاً پوشاندن عیوب و اشتباهات پشت این حرفهاست و همین که سال به سال دریغ از پارسال است و خروجی هیچکدام از این عینکها، چیز بهدرد بخوری مثل تغییر امور و به سامان شدن اوضاع و قلع و قمع شدن فساد و سوءاستفاده، برای خلقا… به ارمغان نیاورده است، کافی است که بفهمیم و بفهمند، قرار نیست تا ابد اسمبازی و مقصریابی کرده و در شکل و حاشیه بمانیم و به محتوا و متن وارد نشویم!
به هرحال خواستیم عرض کنیم که این بساط پیش آمده در قیمتها و نرخ برابری ریال و فساد و مافیا و ناترازیهای متکثر و معیشت ملت، یک متهم ندارد و تا دلتان بخواهد مقصر برای آن میتوان شمرد و ایضاً ردیف اول و دوم و آخر هم ندارد، ولی این را هم عرض کنیم که هنر مدیریت و کاردانی و تدبیر عجالتاً عنصر مفقودهای است که با آن میتوان راه به منزل برد که ظاهراً فیالمجلس، آنقدرها در دسترس نیست و شاید هم هست، ولی کسی برایش تره خورد نمیکند و بارعامش نمیدهد!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.