حرفهای خودی و بیخودی موازی کاری نکنید! خدمت مبارک باسعادتتان عرض کنم با توجه به وفور نعمت و وضعیت بهینه تولید و توزیع و عرضه و ثبات قیمتها و عدم کمفروشی و گرانفروشی و غش و تدلیس و برچیده شدن بساط رانت و باند و زیرآبی و دور زدن و ارز شونصد نرخی و […]
حرفهای خودی و بیخودی
موازی کاری نکنید!
خدمت مبارک باسعادتتان عرض کنم با توجه به وفور نعمت و وضعیت بهینه تولید و توزیع و عرضه و ثبات قیمتها و عدم کمفروشی و گرانفروشی و غش و تدلیس و برچیده شدن بساط رانت و باند و زیرآبی و دور زدن و ارز شونصد نرخی و به سامان رسیدن اقتصاد مُلک و معیشت ملت به استحضار تمامی دستگاهها و وزارتخانههای عظیمه و سازمان و شرکت و نهادهای مجری و موظف و دستاندرکار و متولی و نظارتی و تقنینی و قضایی و بازرسی و حقوقی و بودجهای و برنامهای و قسعلیهذا میرساند که دیگر نیازی به همگامی و مشارکت در راستای بهبود وضعیت کسب و کار، زندگی خلقا…، رونق بازار و خزان تورم و کسادی دلالی و سفتهبازی و کار چاق کنی نیست و امید است منبعد هم نیازی پیدا نشود، بنابراین توصیه میگردد هر کسی به کار و شغل و رسالت و وظیفه ذاتی و قانونی و اصلی خود بپردازد و نقطه پایانی بر همافزایی و همگرایی و کار تیمی درخصوص موضوعات فوقالذکر گذاشته و به عبارت سادهتر هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش!
به هرحال با توجه به موقعیت بینظیر و استثنائی هوشنگخانی جنابمان و اینکه عجالتاً کلیه مقدرات این ستون در دستان باکفایت خودمان قرار دارد بر خود لازم دیدیم که اعلام کنیم حضور همهجانبه همه مسئولین و مدیران محترم، پای کار کنترل تورم و مدیریت بازار و امورات اقتصادی و بانکی و رونق کسبوکارها و جمع شدن گرانفروشی و کمفروشی و رفاه و آسایش خلقا…، با توجه به نتایج مشعشع و دور از انتظار ایجاد شده و وضعیت طلایی پدیدار شده، قطع بهیقین یک پای کار لنگ میزند آن بدجور و بهنظر میرسد صدی به نود اشکال و ایراد در مدل و روش همین همافزایی و تیمورک است که بهواسطه موازیکاری و اینکه هر واحد و اداره و دَم و دستگاهی برای خودش و شاید هم به قرائت و شیوه خاص و صدالبته به منظور خدمت و سامانبخشی اوضاع، وارد گود شده است و این حضور ترکیبی و چندگانه و یحتمل تردید در اینکه کُت تن چه کسی است و خدایناخواسته زبانمان لال تعارض منافع و تقاطع منافع و سهمخواهی و اینور بکش، آنور بکش و رقابتهای سالم و ایضاً شائبهدار و در برخی اوقات نان به یکدیگر قرض دادن و مراعات و ملاحظات و زیر سبیلی رد کردن و کلی اما و اگر و شاید دیگر، نتیجهاش جور ناجوری شده است که در حال احساس و مشاهده و لمس و تأثیر ترکههایش بر دست و تن نحیف خودمان هستیم! و اینجور که پیداست وضعیت بیشتر به نقض غرض شبیه است تا کار روشمند منتج به نتیجه مشخص!
علیایحال بیشتر از این مزاحم وقت گرانبهای خوانندگان گرانقدر نمیشوم، فقط به همه حاضرین در محل و مؤثرین در عرصه اقتصاد و صنعت و بازار و کشت و تولید و متعهدین و دلسوزان و اهل نظر و تحلیل، عرض میکنیم که یا مشاهدات میدانی ما اشتباه و بیربط و در یک دنیای موازی دیگر است، یا چشمان مبارک دچار دوبینی و بدبینی و باباقوری و کجبینی شده است و یا اینکه آن چیزی که گفته میشود با آن چیزی که عمل میشود توفیر دارد و یا قانون و مجری و متولی هر کدام راه خودشان را میروند کار نظاممند و کارآمد و اصولی به خنس خورده و شیرتوشیری حادث شده که باید برای همه این شاید و یا و یاها فکری کرد تا بیش از این خاطر خلقا… آزرده، اعتماد و اعتبار مخدوش و سودجو و فرصتطلب خوش بهحالشان نشود!
هوشنگخان
دیدگاه بسته شده است.