در اقتصادهای نوظهور، انحلال یک بانک معمولاً پایان یک داستان است. اما در ایران، انحلال بانک آینده آغاز روایتی جدید شد، روایتی که در آن، جامعه بلوغ خود را نشان داد، نهادهای نظارتی اقتدار خود را به اثبات رساندند و اعتمادی که سالها فرسوده شده بود، بازسازی شد. به گزارش مناقصهمزایده، سعید سیفی؛ استاد دانشگاه […]
در اقتصادهای نوظهور، انحلال یک بانک معمولاً پایان یک داستان است. اما در ایران، انحلال بانک آینده آغاز روایتی جدید شد، روایتی که در آن، جامعه بلوغ خود را نشان داد، نهادهای نظارتی اقتدار خود را به اثبات رساندند و اعتمادی که سالها فرسوده شده بود، بازسازی شد. به گزارش مناقصهمزایده، سعید سیفی؛ استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل راهبردی در یادداشت ارسالی، به رمزگشایی از پیامهای راهبردی این رویداد تاریخی در نظام بانکی ایران و الزامات پایداری دستاوردهای مثبت آن پرداخته است.
سکوتی که فریاد زد؛ انحلال بانک آینده و نمایش بلوغ اقتصادی ایران
اول آبان سال ۱۴۰۴، بهعنوان روزی خاص و تاریخی در نظام بانکی ایران ثبت شد. در این روز، محمدرضا فرزین؛ رئیس کل بانکمرکزی جمهوری اسلامی ایران، در اظهاراتی کوتاه اما به یادماندنی، اعلام کرد که «بانک آینده دیگر وجود ندارد». این جمله بهظاهر ساده، پایانبخش فصلی از ناترازیهای بانکی بود که سالها سیستم مالی کشور را تحت فشار قرار داده بود. آنچه این رویداد را از سایر تجارب تاریخی بانکی ایران متمایز میکند، نه صرفاً خود اقدام انحلال و ادغام، بلکه واکنش عمومی به آن بود. برخلاف بحرانهای پیشین در نظام پولی بانکی ایران که با صفهای طولانی سپردهگذاران نگران، تجمعات اعتراضی و حتی بسیج نیروهای انتظامی امنیتی همراه بود، این بار «آب از آب تکان نخورد». این سکوت، پیامهای راهبردیای دارد که میتواند مسیر آینده نظام پولی بانکی ایران را بازتعریف کند.
نخستین پیام؛ تکامل فرهنگ اقتصادی و بلوغ نهادی جامعه
واکنش آرام و منطقی شهروندان ایرانی به انحلال بانک آینده، روایتگر تحولی بنیادین است که اقتصاددانان نهادگرا از آن بهعنوان «سرمایه اجتماعی اقتصادی» یاد میکنند. جامعهشناسان اقتصادی همچون رابرت پاتنام و فرانسیس فوکویاما بارها بر این نکته تأکید کردهاند که توسعه پایدار اقتصادی، نهتنها متکی بر نهادهای رسمی، بلکه مرهون فرهنگ اعتماد، عقلانیت جمعی و پذیرش قواعد بازی اقتصادی در سطح جامعه است. آنچه در واکنش به انحلال بانک آینده مشاهده کردیم، نشانههای بارزی از رشد و بلوغ نهادی جامعه ایرانی است. در واقع، انحلال بانک آینده، سکوتی بود که فریاد زد و بلوغ اقتصادی ایران را به نمایش گذاشت.
دومین پیام؛ بازیافت مشروعیت نهادی بانکمرکزی و حاکمیت پولی
یکی از چالشهای جدی که نظامهای بانکی در اقتصادهای در حال توسعه با آن روبهرو هستند، خلأ مشروعیت نهادی است. بانکهای مرکزی در این کشورها، اغلب با بحران اعتماد مواجه هستند؛ چراکه ذینفعان اقتصادی، بارها شاهد ناتوانی این نهادها در اعمال نظارت مؤثر، جلوگیری از سوءاستفادههای بانکی و مدیریت بحرانها بودهاند. در ادبیات بانکداری مرکزی، این پدیده را فرسایش اعتبار نهادی مینامند که میتواند به یکی از بزرگترین موانع در مسیر اصلاحات ساختاری تبدیل شود. انحلال موفق بانک آینده بدون هیچگونه بحران اجتماعی یا اقتصادی، در واقع نشانهای از «بازیابی مشروعیت نهادی» بانکمرکزی است. این اقدام، سه پیام کلیدی را به بازیگران اقتصادی منتقل کرد. نخست، بانکمرکزی قادر است تصمیمات سخت اما ضروری را اتخاذ کند. دوم، این نهاد از ظرفیت فنی و اجرایی لازم برای مدیریت بحرانهای پیچیده بانکی برخوردار است و سوم، حمایت از سپردهگذاران و حفظ ثبات مالی، در رأس اولویتهای سیاستگذاری پولی قرار دارد.
سومین پیام؛ اثبات امکانپذیری اصلاحات ساختاری با همراهی اجتماعی
یکی از مهمترین معضلات اقتصاد سیاسی اصلاحات، پارادوکس «بهبود بلندمدت در برابر هزینههای کوتاهمدت» است. بسیاری از اصلاحات ساختاری که در بلندمدت به نفع اقتصاد و جامعه هستند، در کوتاهمدت ممکن است برای گروههایی از ذینفعان، هزینههای قابلتوجهی به همراه داشته باشند. این امر، اغلب مقاومتهای اجتماعی و سیاسی را برمیانگیزد که به شکست اصلاحات منجر میشود. رویداد انحلال بانک آینده، یک «اثبات مفهومی» برای امکانپذیری اصلاحات سخت در اقتصاد ایران است. این رویداد نشان داد که با فراهمسازی شرایط مناسب، اطلاعرسانی شفاف و تضمین حقوق ذینفعان، میتوان اصلاحاتی را که سالها به دلیل ترس از واکنشهای منفی به تعویق افتاده، به اجرا درآورد.
چهارمین پیام؛ بازتعریف رابطه دولت و نظام بانکی در مدیریت بحرانها
یکی از چالشهای جدی که سالهاست نظام بانکی ایران را تهدید میکند، تعیینتکلیف بانکهای ناتراز و این سؤال است که آیا باید آنها را با پول دولت نجات داد یا اجازه داد ورشکست شوند؟ این معضل در جهان با عنوان «بزرگتر از آنکه ورشکست شود» شناخته میشود؛ یعنی زمانی که یک بانک آنقدر بزرگ است که ورشکستگی آن میتواند کل اقتصاد را به بحران بکشد، مسئولان ناچار میشوند با پول مردم آن را نجات دهند. تجربه جهانی نشان داده، سیاست «نجات همیشگی» عواقب خطرناکی دارد. وقتی بانکها بدانند در هر شرایطی دولت به کمکشان میآید، دیگر انگیزهای برای مدیریت درست و محتاطانه ندارند و به راحتی ریسکهای غیرمنطقی میکنند. این پدیده را در علم اقتصاد «مخاطره اخلاقی» مینامند. بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ نیز دقیقاً از همین مسیر شکل گرفت.
ادغام در بانک ملی؛ محدودیتها و الزامات
البته باید صادقانه اذعان کرد که تصمیم ادغام بانک آینده در بانک ملی، از سوی برخی کارشناسان و فعالان بازار سرمایه با تردید و حتی انتقاد مواجه شده است. این گروه معتقدند که ادغام یک بانک ورشکسته در یک بانک دولتی سالم، در واقع انتقال بار ناترازی به دوش دولت و در نهایت مردم است و راهحل بهتر این بود که بانک آینده بهطور کامل منحل شود، داراییهایش تصفیه گردد، و فقط، سپردهها از طریق صندوق تضمین پرداخت شود. این نقد، از منظر تئوریک کاملاً وجاهت دارد. در نظامهای بانکی پیشرفته، معمولاً بانکهای ورشکسته وارد فرآیند «تصفیه نظاممند» میشوند؛ یعنی داراییهایشان فروخته میشود، بدهیها تا حد امکان تسویه میگردد، و مابقی از محل صندوق بیمه سپردهها پوشش داده میشود. این رویکرد، از بروز مخاطره اخلاقی جلوگیری میکند و پیام روشنی را به بازار میفرست، «ورشکستگی عواقب واقعی دارد».
پنجمین پیام، تقویت برند «قابلاتکاء بودن» نظام پولی ایران در عرصه خارجی
در دنیای امروز، نظامهای پولی و بانکی نهتنها در سطح داخلی، بلکه در عرصه منطقهای و بینالمللی نیز رقابت میکنند. برند ملی یک نظام بانکی، نقش مهمی در جذب سرمایهگذاری خارجی، تسهیل تجارت بینالمللی و ایجاد اعتماد در بازارهای مالی منطقهای دارد. از منظر راهبردی، انحلال موفق بانک آینده میتواند به یکی از پشتوانههای دیپلماسی اقتصادی ایران تبدیل شود. در شرایطی که کشور در حال بازتعریف روابط اقتصادی منطقهای و فرامنطقهای خود میباشد، نشان دادن توانمندی در مدیریت بحرانهای داخلی، میتواند به افزایش اعتماد شرکای تجاری و سرمایهگذاران منطقهای کمک کند.
ششمین پیام، الگوی جدید همکاری میانبخشی در مدیریت بحران
یکی دیگر از پیامهای مهم انحلال بانک آینده، نقش «همکاری میاننهادی» در موفقیت این عملیات است. مدیریت موفق یک بحران بانکی، نیازمند هماهنگی دقیق میان بانکمرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان بورس، صندوق تضمین سپردهها و سایر نهادهای ذیربط است. در بسیاری از تجربههای قبلی، فقدان هماهنگی میاننهادی، به یکی از موانع اصلی در مدیریت بحرانهای بانکی تبدیل شده بود. اما در مورد بانک آینده، به نظر میرسد یک پروتکل همکاری مؤثر میان نهادهای مختلف شکل گرفته بود که امکان انجام سریع، هماهنگ و بیدردسر عملیات را فراهم کرد. این الگو میتواند برای مدیریت سایر بحرانهای احتمالی در نظام مالی، الگویی قابل تکرار باشد. از منظر تئوری مدیریت بحران، وجود یک دستورالعمل استاندارد برای مواجهه با بانکهای ناتراز، میتواند به کاهش زمان واکنش، افزایش اثربخشی تصمیمات و کاهش هزینههای اجتماعی بحران، کمک کند.
هفتمین پیام، گذر از رویکرد «اجتناب از درد» به «مدیریت هوشمند تحول»
یکی از مشکلات مزمن اقتصاد ایران، گرفتار شدن در دام «اجتناب از تصمیمات دشوار» بوده است. سیاستگذاران، به دلیل ترس از واکنشهای منفی اجتماعی یا سیاسی، اغلب از انجام اصلاحات ساختاری لازم طفره میرفتند و این امر به انباشت مشکلات و بحرانهای عمیقتر منجر میشد. انحلال بانک آینده، نشاندهنده تغییر رویکرد از «اجتناب از درد» به «مدیریت هوشمند تحول» است. سیاستگذاران دریافتهاند که تعویق در مواجهه با بانکهای ناتراز، تنها به افزایش هزینههای آتی منجر میشود. این درک، میتواند به تغییر پارادایم در سیاستگذاری اقتصادی منجر شود.
چشمانداز راهبردی؛ از رویداد تا سیاست
انحلال بانک آینده، فراتر از یک رویداد مدیریتی، یک آزمایش اجتماعی اقتصادی بود که نتایج آن میتواند سرفصل جدیدی در سیاستگذاری پولی و بانکی ایران بگشاید. اما برای اینکه این موفقیت موقتی به یک تحول پایدار تبدیل شود، مسئولان نظام پولی و بانکی کشور باید اقداماتی راهبردی را در دستور کار قرار دهند.
هشداری ضروری؛ نقد نهادی را با نفی بخشخصوصی اشتباه نگیریم
در پایان این بحث، لازم است به یک نکته حساس و راهبردی نیز اشاره کنیم که ممکن است در سایه تحلیلهای فنی و نقدهای کارشناسی، مغفول بماند. نقد عملکرد و اصلاح ساختار بانک آینده با همه ابهامات و کاستیهایش، یک ضرورت حرفهای و قانونی است که هیچ کارشناس و سیاستگذار مسئولی نمیتواند از آن چشمپوشی کند اما نباید اجازه دهیم از دل این نقد مشروع، پیامی علیه اصل بانکداری خصوصی و مشارکت بخشخصوصی در نظام مالی کشور بیرون بیاید. انحلال بانک آینده، بیش از آنکه پایان یک داستان باشد، آغاز یک روایت جدید است. این رویداد، آیینهای بود که چهره جدید جامعه ایرانی را نشان داد، جامعهای که از تجربیات تلخ گذشته آموخته، عقلانیت اقتصادی را درونی کرده و آمادگی همراهی با اصلاحات ضروری را دارد. از سوی دیگر، این رویداد، ظرفیت بالقوه نهادهای نظارتی کشور را برای اتخاذ تصمیمات شجاعانه و مدیریت هوشمند بحرانها به نمایش گذاشت.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال دیدگاه