«جرجیس» و پارادوکس دخل و خرج ها!

«جرجیس» و پارادوکس دخل و خرج ها! سمیه مهدوی- بر هیچکس پوشیده نیست که ایران با داشتن رتبه نخست گازی در منطقه و کسب عنوان سومین صادرکننده قَدَر نفتی در کارتل اوپک کشوری ثروتمند به حساب می‌آید؛ اما این دارایی‌ها فقط در صنعت نفت و گاز خلاصه نمی‌شود. بازار فعال پتروشیمی، ذخایر معدنی، محصولات متنوع […]

«جرجیس» و پارادوکس دخل و خرج ها!

سمیه مهدوی- بر هیچکس پوشیده نیست که ایران با داشتن رتبه نخست گازی در منطقه و کسب عنوان سومین صادرکننده قَدَر نفتی در کارتل اوپک کشوری ثروتمند به حساب می‌آید؛ اما این دارایی‌ها فقط در صنعت نفت و گاز خلاصه نمی‌شود. بازار فعال پتروشیمی، ذخایر معدنی، محصولات متنوع کشاورزی و صنعت فعال آب و برق با احتساب نیروگاه‌ها و پالایشگاه‌ها از دیگر بخش‌هایی هستند که همیشه طرفداران و خواهان زیادی در سطح بین‌المللی داشته و دارد که علی‌رغم همه این تفاسیر با نگاهی به وضع درآمدی و میزان پیشرفت در حوزه‌های مختلف اقتصادی؛ یک پارادوکس تکراری به چشم می‌آید؛ مبنی بر این‌که کشوری چنین سرمایه‌دار هشتش گروی نه‌‌اش است و حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی روی دستش باد کرده است. چرا خط فقر مدام در حال کش آمدن است و هر روز طیف بیش‌تری از مردم را در بر می‌گیرد؟ یعنی هم در بخش کلان در سطح روابط تجاری سرمایه‌داران و هم در سطح اجتماع و امرار معاش خانواده‌ها روز به روز عرصه تنگ‌تر و فشرده‌تر می‌شود؟

آیا مدیریت منابع دچار نقصان و سستی شده و یا ممر درآمدی فعلی نخ‌نما شده است؟ یا دلالان و واسطه‌گران هنوز بساطشان به‌طور کامل جمع نشده که بدین واسطه سوداگریشان اجازه نمی‌دهد تا عایدی این منابع به‌طور کامل جذب و در راهی که باید خرج شود؟ در حالت اول اگر فرض را بر این بگذاریم که علت جور در نیامدن دخل و خرج این است که منابع موجود پاسخگوی نیازهای بی‌شائبه صنایع و فعالان اقتصادی نیست و بودجه‌ها کفاف پروژه‌ها را نمی‌دهد؛ بنابراین باید به فکر منابع جدیدتری برای ارتزاق صنایع و فعالان اقتصاد داخلی بود تا بازارهای پولی و مالی با ابزارهای جدیدتری به هیجان و تکاپو دربیایند.

در زمان مناظرات نامزدها در مورد کلیدی‌‌ترین و چالش‌برانگیز‌‌ترین مسایل کشور مانورهایی داده شد که نه تنها صدای مسؤولان و کارشناسان بلکه عامه مردم را نیز درآورد. از اشتغالزایی ۶۰۰ هزار نفری گرفته تا افزایش دوبرابری درآمد کشور و بالابردن میزان یارانه‌ها همگی بدون اشاره به کوچک‌ترین سرنخ در خصوص چگونگی برآورده کردن این امیال و آرزو‌ها چالش‌برانگیز شد.

اما در کنار این موارد وارد شدن به بحث انرژی و تولید برق از زباله‌ها نیز در نوع خود جالب و سؤال‌برانگیز بود. به گونه‌ای که به سرعت برای این ماجرا تعداد زیادی طنز و کاریکاتور نوشته، طراحی و منتشر شد و دست به دست بین افراد چرخید.

اما جرقه خوردن چنین ایده‌ای تا چه حد می‌تواند عینی و واقعی ترسیم شود؟ محاسن و معایب تولید برق از زباله چه میزان است و کدام کفه ترازو بر دیگری می‌چربد؟ فایده یا ضررش؟ محیط‌زیست چقدر ایمن خواهد ماند در برخورد با این مسأله، تا وقتی که شاخه‌های دیگری برای تولید انرژی وجود دارند؟ آیا باید از میان پیامبران جرجیس را اتنخاب کرد؟

اما برای به سرانجام رسانیدن این جریان باید با نیم نگاهی به عملکرد و وضعیت فعلی بخش‌های اقتصادی یک حساب سرانگشتی شود تا مبادا قطار درحال حرکت اقتصادی را از چاله به چاه بیندازیم. یعنی باید دید که پیدا کردن راهکار جدید به چه قیمتی عملیاتی خواهد شد و این‌که هر راهکاری بدون بالا و پایین کردن و بدون نظرخواهی از اقتصاددانان، مشاوران و مسؤولان ذی‌ربط توانایی اجرایی شدن دارد یا خیر.

در حوزه انرژی منحصراً در صنعت برق که واردات بر صادرات پیشی گرفته و درحال پیشتازی روبه جلو است، باید مراقب بود تا با چیدن مهره‌ها در جایگاه مناسب راه را برای پیشرفت بیش‌تر باز کرد، نه این‌که با یک حرکت اشتباه فرصت سوزی شود و سرمایه‌هایی که می‌تواند در بخش‌های دیگر همین صنعت گرهی از مشکلات باز ‌کند صرف اموری شود که اولویت زمانی ندارند.

در بحث انرژی‌های نو علاوه بر باد، خورشید و آب عامل چهارمی به نام زباله اضافه شده است تا این چرخه تکمیل شود و فرایند تولید را دو برابر کند.

اما باید با استناد به رأی کارشناسان دید که این فاکتور جدید قابلیت سرمایه‌گذاری آن هم درحال حاضر را دارد؟ به عبارت دیگر صرف درآمدهای نفتی در این بخش از انرژی پرهزینه که میزان آلایندگی‌های محیط‌زیستی بالایی نیز دارد به صرفه است؟

 

فقط روزانه۸ هزار تن زباله در پایتخت تولید می‌شود، درحالی که ستار محمودی -قائم مقام وزیر نیرو- میزان تولید برق از زباله را ۲٫۵ مگاوات اعلام کرده است. با توجه به این‌که رشد این بخش، سرمایه هنگفتی می‌طلبد، آیا منطقی است بودجه کلانی که از نفت و گاز به سختی استخراج می‌شود را صرف بخشی کنیم که هنوز توجیه اقتصادی پیدا نکرده است، آن هم در شرایطی که اولویت‌های دیگری نیز وجود دارند. هنوز این بحث به صورت جدی پیگیری نشده ولی باید گفت که پرداختن و بسط دادن این حوزه که بسیار گران تمام خواهد شد، درشرایطی است که می‌توان زمان و هزینه را در بخش‌های پربازده‌تری که عملاً ریسک اقتصادیشان کم‌تر است؛ صرف کرد، مانند بخش انرژی‌های تجدیدپذیر که در حال جان گرفتن هستند و عملاً مقرون به صرفه‌تر.