چالشهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری در صنایع داخلی نازنینسادات قدسیپور چکیده در سالهای اخیر طرحهای عظیمی به ویژه در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور آغاز شده است که اجرای آنها فرصتی طلایی برای افزایش توانمندیهای صنایع داخلی به شمار میرود، به گونهای که سازندگان و تولیدکنندگان داخلی کالاها، متناسب با وضعیت فرایندهای تولیدی، […]
چالشهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری در صنایع داخلی
نازنینسادات قدسیپور
چکیده
در سالهای اخیر طرحهای عظیمی به ویژه در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور آغاز شده است که اجرای آنها فرصتی طلایی برای افزایش توانمندیهای صنایع داخلی به شمار میرود، به گونهای که سازندگان و تولیدکنندگان داخلی کالاها، متناسب با وضعیت فرایندهای تولیدی، نیروی انسانی و اهداف سازمانی خود میتوانند از فرصت استثنایی به وجود آمده به طور مؤثری در روزآمد نمودن فناوری تولیدی و افزایش قدرت رقابتپذیری سود جویند. با این وجود مرور کوتاه بر آنچه تاکنون اتفاق افتاده نشان میدهد که از این فرصت طلایی به نحو مطلوب استفاده نشده است.
شاید بتوان سازندگان داخلی را در بهرهگیری از فرصت استثنایی حاضر به ۳ گروه عمده تقسیم نمود. گروه نخست سازندگانی را شامل میشود که استراتژی خود را ارتقا فناوری قرار دادهاند. این گروه سعی بر آن دارد تا با درک صحیح از نیازهای تکنولوژیک و شناخت راهکارهای ارتقای فناوری بیشترین بهره را از این فرصت طلایی برده و ضمن برآورد نیاز پروژه نسبت به ارتقای توانمندیهای خود اقدام نماید. گروه دوم استراتژی انتظار را پیش رو گرفتهاند. این گروه بدون تلاش جهت ارتقای فناوری، سعی بر آن دارند تا با استفاده از اهرمهای مختلف سهم خود را از سفارشات تجهیزات و کالاهای این پروژهها حداکثر سازد بدون آنکه نسبت به عملیاتی نمودن فناوریهای جدید یا ارتقای موجود خود اقدام قابل توجهی صورت دهد. گروه سوم سازندگان و شرکتهایی را تشکیل میدهد که رفتاری بین گروه اول و گروه دوم از خود بروز میدهند. این گروه در شرایطی خاص و به طور محدود برای ارتقای فناوری خود اقدام مینماید.
استراتژی این شرکتها شباهت بیشتری به گروه دوم دارد.
چالش اصلی برای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری گروههای دوم و سوم ایجاد انگیزه رشد و ارتقا در آنهاست. در کنار این چالش سایر چالشهای پیش روی ارتقای فناوری و افزایش توانمندی آنها نیز مطرح است. مرور تلاشهای گروه نخست میتواند کمک شایانی به تعیین چالشهای پیش روی این گروه و گروههای دوم و سوم نماید. بر این اساس در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا با توجه به ظرفیت بالقوه سازندگان و شرکتهای داخلی مهمترین موانع موجود در توسعه، جذب فناوری و افزایش توانمندیهای آنها مورد بررسی قرار گیرد تا در نتیجه مجموعه اقداماتی که در جهت مقابله با این چالشها باید صورت پذیرد شفافتر گردد.
ضرورت افزایش توانمندی در صنایع داخلی
نفت و گاز به عنوان حاملهای انرژی، ضمن اینکه از عوامل تولید به شمار میروند، به عنوان ثروت ملی فرصتساز و فراهم آورنده زمینههای توسعه اقتصادی نیز تلقی میشوند. سرمایه مورد نیاز، اعتبارات و بودجه ضروری بخشهای دیگر اقتصاد نیز با تکیه بر درآمدهای ارزی این بخش عظیم اقتصادی تأمین میشود. در این راستا نفت باید به عنوان یک فرصت ملی به سرمایهای مولد تبدیل شود تا از این رهگذر، علاوه بر دستیابی به ارزشهای افزوده، امکان دستیابی به رشد و توان اقتصادی بالاتر نیز فراهم گردد.
توانمندسازی کشور برای مطالعه و اجرای طرحهای عظیم صنعت نفت و نیز بهرهبرداری مطلوب و روزآمد از تأسیسات موجود، همواره از دغدغههای مدیریت صنعت نفت در این سالها بوده است. در سند چشمانداز جمهوریاسلامیایران در افق سال ۱۴۰۴، تصویر مطلوب آینده صنعت نفت و گاز به صورتی تصویر شده است که ایران به دومین تولیدکننده نفت در اوپک (با ظرفیت ۷ درصد از تقاضای بازار جهانی)، سومین تولیدکننده گاز در جهان (با سهم ۱۰درصد از تجارت جهانی) و اولین تولیدکننده مواد و کالای پتروشیمی در منطقه (از لحاظ ارزش) تبدیل میشود.
سرمایهگذاری لازم در راستای نیل به این اهداف، نه تنها مستلزم تأمین مالی بسیار گسترده است، بلکه نیازمند رشد توانمندیهای داخلی است. اطلاعات منسجم و تأییدشدهای از میزان توان و فناوری شرکتها و پیمانکاران داخلی برای اجرای پروژهها منتشر نشده است. با این وجود تخمینهای اولیه حاکی از آن است که فاصله چشمگیری بین توان موجود شرکتهای داخلی اعم از اپراتورها، پیمانکاران عمومی، سازندگان تجهیزات و پیمانکاران ساخت، نصب و راهاندازی و توان لازم برای اجرای سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار پروژه در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور وجود دارد.
طی سالهای اخیر تلاشهای قابل توجهی برای افزایش ظرفیت ساخت و نصب صنایع مرتبط با نفت، گاز و پتروشیمی در کشور صورت پذیرفته است. در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی سالانه صدها میلیون دلار صرف خرید تجهیزات و کالاهای مورد نیاز برای اجرای پروژهها و تداوم تولید از خارج میشود. از این قدرت خرید میتوان به عنوان مهمترین اهرم برای افزایش توانمندیها و ارتقای فناوری صنایع داخلی استفاده کرد. انتقال و ارتقای دانش فنی ساخت تجهیزات سرچاهی، مته حفاری، لولههای جداری و مغزی چاهها، انواع تلمبهها، لولهها، اتصالات و شیرآلات، توربینهای گازی و بخار و ملحقات آنها، کمپرسورهای مختلف، برجها و مبدلها و مخازن مختلف، کابلها و تابلوهای برق، سامانههای کنترل، موادشیمیایی و افزودنی و صدها قلمریز و درشت دیگر، همه از مواردی است که با توجه به نیازهای عمده صنعت نفت، گاز و پتروشیمی با حمایت، همت و برنامهریزی مدیران و تلاشهای متخصصان قابل انجام است. در این راستا عقد قرارداد برای انتقال فناوری و ساخت توربین و کمپرسورهای سنگین صنعتی با یکی از معتبرترین شرکتهای سازنده جهان، نمونهای از تلاشها و موفقیتهای مهمی است که طی سالهای اخیر صورت گرفته است.
با این وجود، در حال حاضر حجم بسیار زیادی از منابع مالی کشور صرف واردات تجهیزات و کالاهای موردنیاز صنعت نفت و گاز و پتروشیمی کشور میشود. از سوی دیگر، بازار بسیار گستردهای در منطقه خلیجفارس فراروی صادرکنندگان تجهیزات و کالاهای صنعت نفت میباشد. کشور ایران از طرفی به دلیل داشتن تواناییهای قابل توجه در زمینه پیمانکاری و خدمات مشاورهای و همچنین دارا بودن پتانسیلهای ساخت و نصب و راهاندازی در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، میتواند با سرمایهگذاری در این بخش، علاوه بر افزایش توانمندی و ارتقای فناوری صنایع داخلی خود با ایجاد زمینههای کاری جدید، گامی بزرگ در جهت توسعه کشور به ویژه در بخش نفت و گاز برداشته و همچنین با حضور در بازارهای خارجی قدمهای عمدهای در جهت ثروتآفرینی و روزآمدی صنعت نفت کشور بردارد.
با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در منطقه، سازندگان داخلی با افقی روشن فراروی حرکتهای توانمندسازی و ارتقای فناوریهایشان جهت رونق بازار داخلی و توسعه صادرات کالاهای صنعتی مواجه میباشند. در این راستا، با توجه به بهرهمندی کشور از زیرساختهای مناسب و نیروی انسانی متخصص، میبایست با برنامهریزی، توجه و همت مدیران اجرایی کشور به این بخش جهت حل مشکلات و چالشهای موجود، گامهای بعدی با تأمل کافی برداشته شود.
حرکت به سوی توانمندسازی و ارتقای فناوری
جهان آینده در دست کسانی است که خود را باور داشته و از هر موقعیتی برای ایجاد فرصتهای جدید استفاده کنند تا بتوانند این زنجیره را به نسلهای بعدی منتقل نمایند. این مهم وابسته به یک عامل کلیدی است و آن عامل چیزی جز «توانمندی و فناوری برتر» نیست. دستیابی به توانمندی و فناوری برتر مستلزم ایجاد زمینههای مناسب داخلی برای جذب و ارتقای فناوری است. حرکت به سوی ایجاد زمینههای مناسب داخلی با تعامل سازمانیافته، آگاهانه و مداوم با صاحبان فناوری و فراهم کردن فرصتها، تسهیلات مالی و شرایط ارتقای انسان افزار، نرمافزار، ماشینافزار و سیستمافزار به همراه تبیین مدل افزای توانمندیها و ارتقای فناوری صورت میپذیرد.
براساس چنین برداشتی است که امروزه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، با درک تحولات رقابتی بازارهای جهانی و لزوم کسب و ارتقای فناوریهای جدید، مدلهای حرکتی برای توانمندسازی و ارتقای فناوری تبیین و اجرا میشوند. این مدلها با تأکید بر مزیتهای نسبی کشورهای در حال توسعه در پایین آوردن هزینههای تولید و براساس الگوهای مختلف انتقال فناوریها از کشورهای توسعهیافته شکل گرفتهاند. چالشهای پیش روی بسیاری از این کشورها برای توسعه فناوری از مهمترین دلایل رویکرد این کشورها به انتخاب الگوهای مختلف انتقال فناوری محسوب میشود. اگرچه توسعه فناوری از مهمترین دلایل رویکرد این کشورها به انتخاب الگوهای مختلف انتقال فناوری محسوب میشود. اگرچه توسعه فناوریهای جدید برای این کشورها در نهایت میتواند بسیار مفید باشد، اما کار پرچالشی نیز هست، بهخصوص که این کشورها دسترسی کمتری به اطلاعات لازم برای توسعه فناوری داشته و برای تحقیقات مربوط به توسعه فناوری به حمایتهای مالی و تخصصی نیز نیاز دارند. به دلیل محدود بودن منابع این کشورها و ناتوانی نسبی آنها در جذب هزینهها و ریسکهای مربوط به توسعه فناوری، غالباً برای کسب مزیتهای فناوریهای جدید ناچار به رویآوری به فرایند انتقال فناوری میشوند.
تاکنون تعاریف مختلفی از انتقال فناوری صورت پذیرفته است. در یکی از این تعاریف انتقال فناوری به فرایند اکتساب، شبیهسازی، انتشار و توسعه فناوری از دهنده فناوری به گیرنده آن اطلاق میشود که به صورت رسمی از طریق قرارداد، حقالامتیاز و یا شراکت و توافقات غیررسمی انجام انجام میپذیرد. کشورها و شرکتهایی که درگیر فرایند انتقال فناوری میشوند قادر به دریافت مزایای فناوری جدید با استفاده از تجربیات سایر کشورها و ایجاد زمینههای کسب فناوری جدید میگردند و از هزینهها و ریسکهای همراه با توسعه فناوریهای بومی و یا درونسازمانی اجتناب میورزند. با وجود این حتی در فرایند انتقال فناوری، چالشهای مهمی فراروی انتقالدهنده و انتقالگیرنده فناوری قرار میگیرد که غلبه بر آنها مستلزم برنامهریزی و تلاش هماهنگ و گسترده تمامی نهادهای ذیربط است.
در کشور ما تدوین و اجرای پروژههای عظیم در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی و تأمین تجهیزات و کالاهای مورد نیاز آنها فرصتهای استثنایی برای توانمندسازی و ارتقای فناوری صنایع بهوجود آورده است. این فرصتها در کنار مزیتهای نسبی تولیدی کشور نظیرر هزینه پایین نیروی متخصص، قیمت پایین انرژی و دسترسی به منابع اولیه جذابیتهای مهمی را برای صاحبان فناوریها جهت انتقال تکنولوژیهای جدید به کشور ما به وجود میآورد. مدلهای مختلفی برای استفاده از این فرصتهایی طلایی به همراه افزایش توانمندیهای داخلی، انتقال و ارتقای فناوری مطرح شده است که در یک دستهبندی میتوان مدلهای رسمی آنها را به ۷ مدل شامل: سرمایهگذاری مستقیم، سرمایهگذاری مشترک(اتحاد صنعتی)، حق امتیاز با لیسانس، قراردادهای فرعی و دست دوم تقسیم نمود. از مدلهای غیررسمی نیز میتوان به استخدام پرسنل فنی و علمی، خرید و واردات ماشینآلات سرمایهای و دریافت کمک فنی بهوسیله سازندگان اصلی ماشینآلات، مهندسی معکوس، اعزام نیرو به کشور صاحب فناوری برای آموزش و کسب تجربیات عملی با برگزاری کنفرانسها و همایشهای بینالمللی تجاری و صنعتی اشاره نمود.
در کنار این مدلها اخیراً مدلهای دیگری نظیر تأسیس شرکتهای تابعه در کشورهای صاحب فناوری، ایجاد مراکز تحقیقاتی در کشورهای صنعتی و تملک شرکتهای خارجی و یا خرید پارهای از سهام آنها دنبال میشود. انتخاب نوع فناوری جدید و مدل انتقال و یا ارتقای فناوری باید با توجه به زیرساختها و چالشهای موجود کشور صورت پذیرد در غیر اینصورت ورود فناوری جدید پیامدی جز اکتساب ضعیف و در نهایت تداوم وابستگی و عدم رشد توانمندی به دنبال ندارد.
با وجود تمامی فرصتهای طلایی که در کشور برای افزایش توانمندیها و انتقال و ارتقای فناوریهای صنایع داخلی وجود دارد، تجربیات گذشته نشان میدهد که از این فرصتها به خوبی استفاده نشده است. در این میان شناخت چالشهای فرآوری افزایش توانمندیها و مدلهای انتقال و یا ارتقای فناوری کمک شایانی به شناسایی و برنامهریزی برای رفع موانع موجود و انتخاب بهترین مدلهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری مینماید.
تجربیات حاصل از پروژههای بزرگ پیشین نشان میدهد که در بهرهگیری از فرصت استثنایی سرمایهگذاریهای کلان در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، رفتار سازندگان و صنایع داخلی جهت افزایش توانمندی و ارتقای فناوری خود یکسان نبوده است. در این راستا شاید بتوان سازندگان داخلی را به ۳ گروه عمده تقسیم نمود. گروه نخست آن دسته از سازندگانی را شامل میشود که سعی بر آن دارند تا با درک صحیح از نیازهای تکنولوژیک و شناخت راهکارهای ارتقای فناوری بیشترین بهره را از این فرصت طلایی برده و ضمن برآورد نیاز پروژهها نسبت به ارتقای توانمندیهای خود اقدام نمایند. گروه دوم از سازندگان استراتژی انتظار را پیش روی گرفتهاند. این گروه بدون تلاش جهت ارتقای فناوری، سعی بر آن دارد تا با استفاده از اهرمهای مختلف سهم خود را از سفارشات تجهیزات و کالاهای این پروژهها حداکثر سازد بدون آنکه نسبت به کسب و عملیاتی نمودن فناوریهای جدید یا ارتقای فناوری موجود خود اقدام قابل توجهی صورت دهد. گروه سوم را سازندگان و شرکتهایی تشکیل میدهند که رفتاری بین گروه اول و گروه دوم از خود بروز میدهند. این گروه در شرایطی خاص و به طور محدود برای ارتقای فناوری خود اقدام مینماید. استراتژی این شرکتها شباهت بیشتری به گروه دوم دارد.
گروه نخست با وجود آنکه استراتژی خود را افزایش توانمندی و ارتقای فناوری قرار داده است ولی در راه نیل به این هدف مواجه با چالشهای بسیاری بوده است. چالشهای فوق را میتوان به دو گروه چالشهای برونی و درونی تقسیمبندی نمود که مهمترین آنها در ذیل به طور خلاصه مورد اشاره قرار گرفته است:
چالشهای بیرونی
*چارچوبی قانونی و تنظیمی از قوانین، مقررات و آییننامههایی که توسط دولت و سازمانهای مختلف وضع شده است بهگونهای است که بسترسازی و فراهم نمودن تسهیلات برای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری سازندگان داخلی را امری مشکل میگرداند.
*فعالیت نهادهای آموزش نیروی انسانی متخصص بهگونهای است که سازندگان و شرکتها در جذب نیروی انسانی آموزشدیده، متناسب با نیازهای آنها برای ارتقای فناوری، با مشکلات عدیدهای مواجه میگردند.
*تأمین حداقل تسهیلات مالی برای شروع حرکت افزایش توانمندی و توسعه و ارتقای فناوری سازندگان داخلی امری لازم است. با این وجود ارایه تسهیلات مالی توسط دولت و یا بانکها به صورتی است که عملاً چالشهایی فراروی سازندگان برای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری قرار میدهد.
*بهره بالای ریال که موجب بروز مشکلات مالی فراوان در نظام اجرای طرحهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری سازندگان داخلی میگردد.
*ناکافی بودن نظام پوشش و مدیریت ریسک و عدم هماهنگی نظام بانکی و بیمهای کشور با نیازهای طرحهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری سازندگان داخلی.
*توسعهنیافتگی فرهنگ استقبال، ارزیابی و پذیرش فناوریهای جدید در بسیاری از کارفرمایان و نهادهای دولتی.
*عدم تمرکز و هماهنگی مسیرهای انتقال فناوری در کشور.
*بازار ناقص فناوری در سطح جهانی و عدم تمایل بسیاری از صاحبان فناوری به انتقال کامل آن و در بسیاری از موارد انحصاری بودن فناوری به شرکت یا شرکتهای خاص.
*محدودیتهای ناشی از فضای سیاسی در انتقال فناوری از برخی کشورهای توسعهیافته.
*تغییرات پرشتاب برخی از فناوریها در سطح جهانی.
*محدودیت اطلاعات تفصیلی در سطح بینالمللی برای مقایسه فناوریهای مختلف در حالی که اطلاعات در سطح کلان بهطور گستردهای منتشر میگردد.
چالشهای درونی
*مالکیت دولتی در بسیاری از شرکتها و سازندگان داخلی.
*ارزیابی ناکافی از فناوریهای جدید در انتخاب فناوری هدف برای انتقال، بهویژه با توجه به زمینههای لازم برای جذب آن.
*تجربه ناکافی و عملکرد ضعیف برای انطباق فناوری جدید با شرایط داخل.
*عدم توجه جدی به ۳ عامل زمان، هزینه و کیفیت در طرحهای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری.
*تجربه و مهارت ناکافی در تدوین و نهاییسازی قراردادهای انتقال فناوری با شرکت انتقالدهنده.
*محدودیت شرکتها و سازندگان دولتی در اعزام نیروهای تخصصی برای آموزش به خارج از کشور و متعاقب آن محدودیتهای فراروی این شرکتها در نگهداری و استفاده از نیروهای آموزشدیده خود.
*تدوین ناکافی فرایندهای کاری اعم از مدیریتی و فرایندهای محصولساز و در نتیجه عدم امکان «درسآموزی» مستمر از اشتباهات گذشته
*موقعیت ضعیف چانهزنی که در راه انتقال کامل فناوری در نتیجه عوامل مختلف روی میدهد.
*علاوه بر چالشهای بیرونی و درونی فوق چالشهای دیگری پیش روی گروههای دوم و سوم سازندگان و شرکتهای داخلی قرار گرفته است.
عمدهترین این چالشها عبارتند از:
*عدم درک صحیح از قانون حداکثر ساخت داخل در دستگاههای اجرایی، به گونهای که قانون فوق بهعنوان تضمینی از تداوم سفارشات و بازار کار با توانمندی و فناوری موجود قلمداد گردیده است.
*ضعف در پذیرش فرهنگ همکاری میان شرکتها (و یا ایجاد شرکتهای بزرگتر).
*به روز نبودن اطلاعات شرکتها بهویژه در رابطه با تغییرات ضوابط فنی و استانداردهای جهانی.
*فقدان برنامه راهبردی افزایش توانمندی و ارتقای فناوری.
*ضعیف بودن فرهنگ ارتقا و تعالی که به کار سخت، خطرپذیری و مسؤولیتپذیری تشویق میکند.
گامهای اساسی به سوی توانمندسازی و ارتقای فناوری
با وجود چالشهای مختلف بیرونی و درونی پیش روی سازندگان و شرکتهای داخلی برای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری آنها، در حرکت به سوی توانمندسازی و ارتقای فناوری گامهای مختلفی باید برداشته شود. در این میان مسأله مهم و اساسی آن است که فناوری ارتقا یافته باید بتواند در کشور مورد پذیرش قرار گرفته و ریشه نماید تا آنکه زمینههای استفاده واقعی از آن فراهم آید. گامهای اساسی برای نیل به این منظور یافتن پاسخ برای سؤالات زیر است.
چه نوع از فناوری جدیدی باید هدف قرار گیرد؟
با توجه به عدم دسترسی نسبی به منابع مالی کافی و هزینههای بالای تحقیق در فناوریهای جدید سازندگان و شرکتهای داخلی باید ریسک کسب این فناوریها را از طریق یک تحلیل استراتژیک عمیق بررسی نمایند. هدف از این تحلیل اطمینان از این است که دستاوردهای آینده فناوری جدید از هزینهها و ریسکهای مالی و قانونی آن با ارزشتر و مهمتر است. در حالی که انجام این تحلیل استراتژیک یک قدم ضروری در راه اکتساب یا انتقال فناوری جدید است، سازندگان و شرکتهای داخلی غالباً مواجه با مشکلاتی میشوند که مانع موفقیت آنها در این تحلیل میگردد.
به طور مشابه با انتقال فناوری، تحلیل استراتژیک توسعه فناوری جدید توسط سازندگان و شرکتهای داخلی، به دلیل مخاطرات ناشی از عملیاتی نشدن آنها باید با حساسیت بیشتری دنبال شود.
از چه مسیری و یا با چه طریقی انتقال یا ارتقا صورت گیرد؟
پرسش اساسی دیگری که در راه افزایش توانمندی و ارتقای فناوری باید پاسخ داده شود انتخاب مسیر و یا مدل انتقال یا ارتقای فناوری است. در بخشهای پیشین مدلهای انتقال و ارتقای فناوری به اختصار توضیح داده شد. آگاهی از نقاط قوت و ضعف هر یک از مدلهای فوق و مقایسه آنها با امکانات و محدودیتهای موجود میتواند کمک شایانی به انتخاب مسیر صحیح نماید. در این میان شایان ذکر است که شبکهسازی با مشتریان مهم، عرضهکنندگان و رقبای نوآور میتواند به سازندگان و شرکتهای داخلی کمک کند که خود را در مسیر اطلاعات مرتبط به انتقال و ارتقای فناوری و نوآوری نگاه دارند. همچنین این روش در کاهش هزینههای کسب اطلاعات مؤثر است زیرا این شبکهها هنگامی که به عنوان یک سیستم شراکتی سازماندهی میشوند دسترسی رایگان به اطلاعات مهمی را که غالباً در بازار آزاد غیرقابل دسترس هستند، فراهم میسازد.
چگونه فناوری جذب گردیده و جایگاهی در کشور برای آن ایجاد شود؟
اگرچه اکتساب و یا توسعه فناوری جدید اولین قدم سازندگان و شرکتهای داخلی برای ارتقای عملکرد رقابتپذیری آنها است اما موفقیت در اجرای نهایی، نه تنها به کسب و یا توسعه فناوری بستگی دارد بلکه به توانایی سازندگان و شرکتها برای اداره مؤثر فناوری جدید و فعالیتهای کلیدی مرتبط به آن برای انطباق موفق فناوری از قبیل آموزش، بازاریابی، سرمایهگذاری مالی و… نیز بستگی دارد. سازندگان و شرکتهای داخلی نه تنها باید برای هر یک از فعالیتهای فوق قائل شوند بلکه باید ظرفیت انطباق فناوری جدید را نیز به حداکثر برسانند. مدیریت فناوری جدید نیازمند این است که مدیران، یک دیدگاه درازمدت استراتژیک نسبت به کسب و کار اخذ کنند و برای نظارت و کنترل تأثیر تغییرات تکنولوژیکی بر روی موقعیت بازار خود تلاش آگاهانهای انجام دهند.
نتیجهگیری
بدون تردید طراحی و اجرای پروژههای عظیم کشور در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی فرصتهای استثنایی را برای افزایش توانمندی و ارتقای فناوری در صنایع داخلی فراهم نموده است. با این وجود تجربه سالیان دراز مدیران موفق اجرایی کشور حاکی از آن است که چالشهای بسیار مهمی فرآوری رشد و ارتقای فناوری سازندگان و شرکتهای داخلی قرار گرفته است. غلبه بر چالشهای فوق تنها با فرهنگسازی، شناخت مشکلات، هماهنگسازی و عزم تمامی نهادهای ذیربط برای فائق آمدن بر مشکلات امکانپذیر است.
به تجربه ثثابت شده است که در صورت درک صحیح سازندگان و شرکتهای داخلی از الزامات فنی و اجرایی پروژههای عظیم ملی، حتی اگر در پروژههای نخست بخش قابل ملاحظهای از تجهیزات موردنیاز به اجبار از فروشندگان و سازندگان خارجی تهیه گردد، در پروژههای بعدی به تأمین بخش عمدهای از تجهیزات و کالاها از سازندگان داخلی، منطبق بر الزامات پروژهها منجر خواهد شد. از این رهگذر است که علاوه بر تأمین نیاز پروژههای عظیم ملی، توانمندسازی و ارتقای فناوری سازندگان و شرکتهای داخلی با استفاده بهینه از فرصتهای بهوجود آمده میسر میشود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.