مجتبی قدیری – پروژههای عمرانی شبیه بازی مار و پله شده است، چرا که برای شروع این پروژهها نیاز به آوردن ۶ نیست فقط کافی است مسؤولی قصد نماید کلنگی به دست گرفته و به زمین بزند، پروژه شروع میشود، تابلو آن به زمین زده شده و پیمانکار با برگزاری مناقصه یا ترکتشریفات انتخاب میگردد. نکته […]
مجتبی قدیری – پروژههای عمرانی شبیه بازی مار و پله شده است، چرا که برای شروع این پروژهها نیاز به آوردن ۶ نیست فقط کافی است مسؤولی قصد نماید کلنگی به دست گرفته و به زمین بزند، پروژه شروع میشود، تابلو آن به زمین زده شده و پیمانکار با برگزاری مناقصه یا ترکتشریفات انتخاب میگردد. نکته اینجاست تا اینجای کار خبری از تأمین اعتبار نیست و بودجهای اصولاً برای این پروژه تعریف نشده است و از منابع دیگر با تزریق به این پروژه قصد داریم کاری بکنیم کارستان.
اما برای اتمام و بهرهبرداری از این پروژه عمرانی بیش از آنکه در مسیر نردبان باشد، مارهای زهرآگین است و در هر گام به جای جلو و بالا رفتن سقوط را شاهد هستیم و از بخت بد در آن هنگامی هم که در مسیر ماری نیست و چند پایه نردبان دیده میشود اعداد تاس بهگونهای میآید که نمیتوان از نردبان بالا رفت.
به راستی چرا بسیاری از پروژههای عمرانی که سالها نیمهکاره رها شده است، چنین سرنوشتی را دارد؟ چون مدیریت دستگاههای اجرایی در کشور اتوبوسی است؛ با تغییر دولتها میآیند و میروند، بدون اینکه پاسخگوی کار خود باشند و در کنار این مدیران محترم اتوبوسی، پیمانکاران شبهدولتی را شاهد هستیم که به راحتی بدون اینکه ترسی از خواب سرمایه و اعتبار کاری خود داشته باشند، با اتحاد با این مدیران محترم، پروژهها را آغاز میکنند؛ اما در نیمه راه به هزاران دلیل دیده شده و نشده، کار میخوابد و پروژه نیمهتمام برای چند سال رها میشود و پیمانکاران شبهدولتی محترم در پروژهای دیگر شانس خود را امتحان میکنند.
در حالیکه بخشی از سرمایههای کشور به خاطر این پروژههای نیمهتمام راکد مانده و دولتمردان بعدی با مدیریت اتوبوسیشان را با چالش و مشکلات مواجه میسازد؛ زیرا مدیری که بدون برنامهریزی و تأمین اعتبار کلنگ زده است و یا بودجه پروژه عمرانی را در جای دیگر خرج کرده است، امروز رفته است، مدیر جدید هم نباید به خاطر گناه ناکرده گردن زده شود و به راحتی مشکلات و چالشها را به دامن مدیر قبل از خود گره میزند و خود را تبرئه میکند؛ در حالیکه مدیران قبلی امروز منتقد شدهاند و نیمهکاره ماندن پروژه را نه از ناکارآمدی خود بلکه قصور مدیران جدید معرفی میکنند.
در حالیکه این راکد ماندن سرمایههای ملی در پروژههای نیمهتمام، اقتصاد بیمار کشور را بیمارتر میکنند و پاسخگویی هم برای آن وجود ندارد. البته در دولت یازدهم مقرر شد تا با برنامهریزی بتوان بسیاری از این پروژههای نیمه تمام را که امروز کارایی لازم را ندارند به اتمام برسانند. اما همانگونه که گفتیم اعداد شانس با آنها یار نبود و نتوانستند از نردبانها استفاده کنند و از بد حادثه گرفتار مارهای زهرآگین بازی مار و پله پروژههای نیمه تمام شدند و در انتهای جدول و مانند در راه ماندهها در ابتدای راه مار و پله با انبوهی پیمانکار بلاتکلیف و سرمایههای راکد و بدون استفاده، ماندهاند به امید آنکه معجزهای به وقوع بپیوندد تا تعداد مارهای مار و پله پروژههای عمرانی کاهش یابد و در مقابل شانسی رخ بنماید یا نردبانها را افزایش دهیم تا با معجزه ششهای تاس بازی، زودتر به انتهای این بازی خستهکننده برسیم تا انشاا… با رونق اجرای پروژههای عمرانی کشور از رکود نجات یابیم. هرچند این کار با تغییر میدان بازی پیمانکاران از بازی مار و پله دولتی به مار و پله خصوصی زودتر به سرانجام میرسد لذا امید به واگذاری پروژهها به مردم میتواند حلال مشکلات این بخش راهبردی باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.