سایه بسازبفروشها دوباره قد کشید! سمیه مهدوی- پنجره را که باز میکنی، یک دیوار بتنی نخراشیده جلوی دیدگانت سبز میشود. با یک خیز نه چندان بلند، سنگینیات را روی انگشتان پا میاندازی تا شاید بتوانی بر بلندای قامت آن دیوار زمخت فائق شوی و سایهاش را از مقابل بهشتی که تو را از دیدنش محروم […]
سایه بسازبفروشها دوباره قد کشید!
سمیه مهدوی- پنجره را که باز میکنی، یک دیوار بتنی نخراشیده جلوی دیدگانت سبز میشود. با یک خیز نه چندان بلند، سنگینیات را روی انگشتان پا میاندازی تا شاید بتوانی بر بلندای قامت آن دیوار زمخت فائق شوی و سایهاش را از مقابل بهشتی که تو را از دیدنش محروم کرده، کنار بزنی، اما نه…، فایدهای ندارد.
سرت را میچرخانی تا از زوایای دیگری شانست را امتحان کنی، اما زهی خیال باطل؛ چرا که همه راهها به ویلاها و ساختمانهای آجری منتهی میشوند. حالا آن بهشت دیروزی، در محاصره پنتهاوسها قرار گرفته و با قلع و قمع درختان چند صد سالهاش تبدیل به تکه صخرههای بیروح شده است.
دیگر از طبیعتی که همیشه مایه آرامش و انبساط خاطر آدمی میشود، چیزی باقی نمانده. وقوع این فاجعه زیستمحیطی علاوه بر اینکه چرخه زندگی سایر موجودات را مختل میکند سایه شوم خود را بر جامعه انسانی نیز گستردهتر از پیش میکند.
روزگاری این امکان فراهم بود تا برای فرار از دود و ترافیک کلانشهرها و به امید دیدن طبیعت بکر راهی مناطق شمالی کشور شویم، حال باوجود همهچیزخوارهایی که به ساحل دریا، کوه، جنگل و حتی کویر هم رحم نمیکنند، به کجا میتوان پناه برد؟!
دریا مرکزی برای انباشته شدن زباله و آبهای فاضلاب شده، کوهها را با تراش ساختمانسازی آنقدر تراشیدهاند که فقط تلی از خاک و سنگریزه از آن باقی مانده، همان مقدار منظره هم تبدیل به باغچه انحصاری ساختمانهای بدترکیب و آجری برخی حضرات شده است!
در حین همین پوستاندازی و دگردیسیها، روستاها تبدیل به شهرکهایی شدهاند که به جای جذب توریست و رونقبخشی به این صنعت درآمدزا بیشتر به پیست بسازبفروشها تبدیل شده است!
قطع به یقین سروصدای ساختوسازهای بیرویه در مناطق مختلف کشور به گوش مسؤولان رسیده، اما تاکنون چه تمهیداتی برای جلوگیری از رشد روزافزون این قبیل هنجارشکنیها صورت گرفته است؟ چرا یکهتازیهای متخلفان و مجرمان در این گونه پروندهها در نطفه خفه نمیشود؟ شاید در مجازاتی که برای این گروه مجرمین در نظر گرفته شده، باید یک تجدید نظر اساسی صورت گیرد.
اگر برخورد قانون با این قبیل پروندهها سختگیرانهتر و قاطعانهتر از قبل باشد، میتوان امیدوار بود سدی بزرگ برای مقابله با نفوذ این افراد ایجاد میشود.
عواقب این مدل زمینخواری و ساختوسازهای غیرمجاز ریشه به تیشه اقتصاد کشور میزند. هوس به چنگ آوردن سودهای هنگفت عدهای فرصت طلب، آتش به دامان طبیعتی انداخته که در جایگاه خود میتوانست تحولی بنیادین در صنعت گردشگری ایجاد کند. اما صد افسوس که تا چند صباح دیگر نه درختی خواهد ماند نه مرتعی، نه دریایی و نه کوهی؛ چه برسد به اینکه از این نمد بشود کلاهی برای اقتصاد نفتی کشور بافت.
براساس آماری که معاون دادستان کل کشور سال گذشته ارایه کرده بود، سالانه ۲۰۰هزار پرونده مربوط به زمینخواری و دستاندازی به بیتالمال روی میز دستگاههای قضایی میرود.
درحالی که قانون جلوگیری از کوهخواری و زمینخواری دهها سال قبل تدوین شده، ولی تاکنون چشمه این تخلفات خشک نشده است.
بارها و بارها مسؤولان و افراد ذیصلاح خواهان رسیدگی به این قبیل پروندهها شدهاند اما متأسفانه این تراژدی به حرکت صعودی خود ادامه میدهد. بنابراین تا دیرتر از این نشده باید جلوی ضرروزیان را گرفت، تا از سوخت شدن هزاران هزار هکتار از اراضی ممانعت کرد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.