محمد همتي و همكاران چكيده اين پژوهش بهمنظور شناسايي و اولويتبندي عوامل مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات شركت توزيع نيروي برق استان سمنان و در راستاي برونسپاري فعاليتهاي اين دفتر انجام شده است. در ابتدا معيارهاي اوليه براساس مطالعات كتابخانهاي و مصاحبه با افراد خبره، تعيين شده است. در گام بعدي جهت […]
محمد همتي و همكاران
چكيده
اين پژوهش بهمنظور شناسايي و اولويتبندي عوامل مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات شركت توزيع نيروي برق استان سمنان و در راستاي برونسپاري فعاليتهاي اين دفتر انجام شده است. در ابتدا معيارهاي اوليه براساس مطالعات كتابخانهاي و مصاحبه با افراد خبره، تعيين شده است. در گام بعدي جهت رسيدن به اجماع كلي در خصوص معيارهاي نهايي با استفاده از تكنيك دلفي، ۱۲ معيار در زيرمجموعه ۴ معيار اصلي تجربه، اخلاق حرفهاي، فني و هزينه (قيمت پيشنهادي) شناسايي شده است. اين معيارها با ۴تكنيك چند شاخصهاي فرايند تحليل سلسله مراتبي، تاپسيس، الكتره و مجموع ساده وزين، اولويتبندي شدهاند.
نتايج استفاده از تكنيكهاي مختلف در اين پژوهش بيانگر اين نكته است كه انتخاب نوع تكنيك مورد استفاده ميتواند تأثير غيرقابل انكاري بر رتبهبنديهاي حاصله داشته باشد. لذا باتوجه به اينكه رتبهبنديهاي حاصل از اجراي ۴تكنيك فوق با يكديگر همخواني نداشت، براي رسيدن به يك اجماع كلي از تكنيكهاي ادغامي استفاده شده است. نتايج حاصله بيشتر با نظر خبرگان همخواني داشته است.
۱-مقدمه
تشريح مرزهاي سازمان يكي از ابعاد اصلي نظريه اقتصاد سازمان از هنگام مطرح شدن نظريه سازمان توسط «كلوز» در سال ۱۹۷ بوده است. درحالي كه اكثر تحقيقات موجود، بر يكپارچگي عمومي تمركز يافتهاند، گام معكوس، يعني تفكيك عمودي يا برونسپاري، پديدهاي فراگير در دنياي صنعتي در سالهاي اخير بوده است.
از قرن نوزدهم سيستم مناقصه مسابقهاي، ريشه عميقي در كشور آمريكا دوانده است. هارپ (۱۹۸۸) اشاره ميكند كه اين سيستم از سال ۱۸۴۷ در مناقصات بزرگراهها و پلها در ايالت نيويورك بهكار گرفته شده است.
ايده اصلي اين روش بر پايه سيستم تعيين برنده مناقصه با كمترين قيمت پيشنهادي، صرفهجويي در منابع مالي كارفرما و ايجاد شرايط رقابتي برابر براي كليه پيمانكاران شركتكننده در مناقصه است.
با گذشت سالها تغييراتي براي پذيرش پيمانكاران اعمال شد و در اين رابطه اضافه شدن پارامترهاي ديگر در فرايند انتخاب و دخالت دادن ساير فاكتورها اضافه بر فاكتور قيمت پيشنهادي را ميتوان اشاره كرد. اگرچه ايده اصلي از قرن نوزدهم دست نخورده باقيمانده است، اما اين نكته جالب توجه است كه تمامي كشورها، برنده با كمترين قيمت را مورد نقد و بررسي قراردادهاند.
كشورهاي اندكي مانند ايتاليا و پرو سيستمي را انتخاب ميكنند كه پيشنهاددهنده موفق مسلماً شخص داراي كمترين پيشنهاد نيست. فلسفهاي كه در اينجا وجود دارد اين واقعيت است كه بهترين پيشنهاد، قابل قبولترين آن است نه الزاماً كمترين آن و بهترين پيشنهاد معمولاً نزديكترين پيشنهاد به ميانگين پيشنهادات رسيده است.
همچنین كرامر مقالهاي به نام تشخيص صلاحيت پيشنهاددهنده براي پروژههاي عمومي در سال ۲۰۰۲ منتشر كرد. سينگ در سال ۲۰۰۵ يك چارچوب فازي براي انتخاب پيمانكاران و در سال ۲۰۰۷ يك روش فازي براي پيشصلاحيت پيمانكاران را ارايه داده است.
در مطالعهاي كه در سال ۱۹۹۹ انجام شد، ۳۵ معيار از تحقيق در صنعت ساختوساز انگلستان به دست آمد. مؤلفين اين مقاله اين معيارها را بر ۶دسته درك سازماني ارزيابي پيشنهاد شامل كارفرمايان خصوصي و دولتي، معمار، مهندسي عمران، متره و فعاليتهاي مدير پروژه طبقهبندي كردند.
براساس مطالعه ديگري، معيارهاي انتخاب پيمانكار به اندازه ظرفيت وي در انجام كار بستگي دارد. مؤلفين پيشنهاد كردند كه ظرفيت پيمانكار بايد بهعنوان معياري اصلي در انتخاب پيشنهاد در نظر گرفته شود.
در تحقيقي كه جهت تعيين اوزان معيارهاي انتخاب پيمانكار صورت گرفته است، محققين روش فرايند تحليل سلسلهمراتبي فازي را در مقايسه با روش كلاسيك آن بهكار گرفتهاند كه نتايج پژوهش بيانگر كيفيت بالاتر روش فازي در اولويتبندي معيارها نسبت به روش كلاسيك آن، است.
مكاوير و همكارانش (۱۹۹۷) نقش فنآوريهاي سيستمهاي مبتني بر دانش و تجزيه و تحليل چندمعياره را در ارزيابي قابليتهاي داخلي و تأمينكنندگان بيروني مطرح كردند، بدون آنكه نياز به جزييات كافي در مورد چگونگي تجزيه و تحليل در فرايند تصميمگيري باشد.
درويش و همكاران (۲۰۰۹) در مقالهاي باعنوان «بهكارگيري تئوري گراف و روشهاي ماتريسي به منظور رتبهبندي پيمانكار» نشان دادهاند كه چگونه تئوري گراف و روشهاي ماتريسي بهعنوان ابزار تحليلي تصميمگيري براي انتخاب پيمانكار ميتواند بهكار گرفته شود، بهطوري كه مسؤولين پروژه ميتوانند اين روش را بهعنوان سيستم پشتيباني تصميم در شناسايي پيمانكار واجد شرايط جهت انعقاد قرارداد بهكار گيرند.
يانگ و همكارانش (۲۰۰۶) مدلي را در مورد برونسپاري فرايند كسب و كار ارايه كردند كه در آن عوامل مؤثر بر چنين تصميمي باتوجه به مزايا نظير صرفهجويي هزينه، تمركز بر مزيت رقابتي، افزايش انعطافپذيري و كيفيت محصولات، ريسكها همچون امنيت اطلاعات، از دست رفتن كنترل مديريتي، اتحاديه كارگري و مشكلات روحي كاركنان و عوامل محيطي شامل بلوغ بازار، تأمينكنندگان و تصميم برونسپاري ساير شركتها ارزيابي ميشود.
در مقالهاي با عنوان «اهميت نسبي معيارهاي ارزيابي مناقصه و انتخاب پيمانكار»، كاربردهاي روش طراحي آزمايشات براي شناسايي اهميت نه معيار رايجي كه در يك ارزيابي واقعي و انتخاب يك پيمانكار، تأمينكننده مؤثر هستند، ارايه شده است. نتايج نشان ميدهد كه عملكرد در پروژههاي قبلي (حسن سابقه)، مهارت فني و هزينه و تجربه سازماني مهمترين معيارها در انتخاب واقعي پيمانكار هستند و حجم كار و اعتبار (شهرت) اهميت كمتري دارند.
ارسلان و همكاران (۲۰۰۸) در مقالهاي باعنوان «بهبود فرايند انتخاب پيمانكار فرعي در پروژههاي ساختوساز: سيستم ارزيابي تحت وب پيمانكار فرعي»، يك سيستم ارزيابي تحت وب پيمانكار فرعي را پيشنهاد ميدهند چنانكه پيمانكاران فرعي براساس يك معيار تركيبي ميتوانند مورد ارزيابي قرار گيرند. اين سيستم پيمانكاران اصلي را قادر ميسازد كه براي كارهاي فرعي مربوطهشان مناسبترين پيمانكاران فرعي را انتخاب كنند و به فرايند انتخاب سرعت بخشند و در طي فرايند مناقصه در زمان و وقت خود صرفهجويي كنند.
در پژوهش ديگري تحت عنوان «انتخاب پيمانكاران نوسازي مسكن با استفاده از روش گسترش كيفيت عملكرد فازي هيبريد»، يك روش هيبريدي در تركيب با تئوري مجموعه فازي و گسترش كيفيت عملكرد به منظور ايجاد مدل انتخاب پيمانكار نوسازي مسكن پيشنهاد شده است. با اين مدل ساكنين ميتوانند بهترين پيمانكار نوسازي را براساس نيازهايشان انتخاب كنند. براي ارزيابي اثربخشي مدل پيشنهادي يك روش تصميمگيري چندمعياره معروف بهPROMETHEE، براي مقايسه نتايج انتخابهاي پيمانكاران بهكار گرفته شده است. نتايج حاكي از آن است كه روش گسترش كيفيت عملكرد فازي هيربدي پيشنهادي پتانسيل حل مسايل تصميمگيري چندمعياره را دارد.
كنز و همكارانش (۲۰۰۰) بهمنظور ارايه چارچوبي جامع براي تصميم خريد يا ساخت كه عوامل مرتبط با چنين تصميمي را پوشش دهد، دادههايي از تئوري و عمل را در نظر گرفتند. آنها ۴ حوزه را براي گروهبندي عوامل مرتبط با خريد يا ساخت پيشنهاد كردند: فنآوري و فرايندهاي ساخت، هزينه، لجستيك و مديريت زنجيره تأمين و سيستمهاي پشتيبان. هريك از اين حوزهها نيز به نوبه خود عوامل ديگري را دربردارند. بهعلاوه، در اين مدل معيارهاي عملكردي كه دقيقاً با پيشرانهاي پيوند دارند، لحاظ شده است. اين معيارها، دستيابي به اهدافي كه محرك اين تجزيه و تحليل بودند را ارزيابي ميكنند.
در پژوهشي كه توسط علي آروين تحت عنوان «ارايه مدل تدارك پيمانكار جزء برحسب معيارهاي پيمانكار» انجام شده است، محقق به كمك اطلاعات كسب شده از پرسشنامه، يك مدل عددي را بهعنوان ابزار پشتيبان تصميمگيري تدوين كرده است. اين مدل از روش فرايند تحليل سلسله مراتبي براي تعيين مناسبترين پيمانكار استفاده ميكند.
هدف از اين پژوهش تبيين و اولويتبندي شاخصهاي پيشارزيابي در انتخاب پيمانكاران براي كمك به مديران شركت توزيع نيروي برق استان سمنان بهمنظور برونسپاري دفتر فنآوري اطلاعات است.
۲- بيان مسأله
تعاريف متعددي از مراحل فرايند برونسپاري در مطالعات مختلف بيان شده است. بهطوركلي مراحل برونسپاري را ميتوان شامل تعيين واحد تصميمگيرنده مناسب، تعيين فعاليتهاي قابل برونسپاري، انتخاب پيمانكار، تنظيم قرارداد، برونسپاري، مديريت و كنترل فرايند و درنهايت تصميمگيري درباره خاتمه روابط برونسپاري دانست.
مطالعات متعددي در خصوص طراحي و تعيين شاخصهاي پيشارزيابي به منظور انتخاب پيمانكاران صورت پذيرفته است. مهمترين بحث در رابطه با شاخصهاي پيش ارزيابي، متناسب بودن شاخصها با اهداف سازماني، همسويي با استراتژي سازمان، اعتبار در طول زمان و امكان بازخورد سريع و دقيق است.
باتوجه به اهداف برنامه تحول اداري كشور و به تبع آن، اهداف برونسپاري در وزارت نيرو و شركتهاي توزيع برق، برونسپاري فعاليتها پس از بسترسازي مناسب، اجتنابناپذير و موجبات رشد و تعالي كشور را فراهم خواهد كرد. از طرفي باتوجه به رشد روزافزون و سريع تكنولوژي و وابستگي شديد هريك از بخشهاي بهرهبرداري و فروش فنآوري اطلاعات و ارتباطات و تجهيزات رايانهاي و اهميت حفظ و نگهداري صحيح اطلاعات مشتركين، لزوم واگذاري اين بخش به پيمانكاري واجد صلاحيت بيش از پيش ضروري به نظر ميرسد. از سوي ديگر اينكه برونسپاري برمبناي چه ضوابطي صورت پذيرد و شناسايي پيمانكار اصلح بر مبناي چه عواملي تعيين شود و همچنین نقش و اولويت هر يك از اين عوامل نيز داراي اهميت است.
اين پژوهش با هدف شناسايي و اولويتبندي عوامل مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات شركت توزيع نيروي برق استان سمنان و در راستاي برونسپاري فعاليتهاي اين دفتر انجام شده است.
۳- مراحل انجام تحقيق
در ابتدا معيارهاي اوليه مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات براساس مطالعه كتابخانهاي و مصاحبه با افراد خبره شناسايي ميشود. در مرحله بعد با استفاده از تكنينك دلفي و بهرهگيري از نظرات كارشناسان معيارهاي نهايي تعيين ميشود. سلسله مراتب معيارهاي اصلي و معيارهاي فرعي مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات ايجاد ميشود. در گام بعد اوزان معيارها با استفاده از تكنيك فرايند تحليل سلسله مراتبي محاسبه ميشود. در مرحله بعد رتبهبندي معيارها با استفاده از تكنيكهاي مجموع ساده وزين، تاپسيس، الكتره انجام ميگيرد. باتوجه به اينكه بهكارگيري تكنيكهاي چندشاخصه مختلف به رتبهبنديهاي متفاوتي منجر ميشود، بنابراين جهت حصول به اجماع، از تكنيكهاي ادغامي ميانگين حسابي، بردا و كاپلند استفاده ميشود. در مرحله بعد تلاش ميشود باتوجه به ۳استراتژي اولويتبندي (ميانگين، رتبهها، بردا، كاپلند) از طريق تشكيل يك مجموعه رتبهبندي جزيي به اجماع كلي دست يافت. درنهايت با اولويتهاي خطي، ميتوان براساس مجموعه رتبهبندي جزيي به يك اجماع كلي رسيد.
۳-۱-شناسايي معيارهاي مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات
ابتدا معيارهاي اوليه مؤثر بر انتخاب پيمانكاران براساس مطالعه كتابخانهاي و مصاحبه با افراد خبره، تعيين شد كه اين عوامل عبارتند از سرعت عمل در انجام كارها، قابل دسترس بودن، داراي مجوزهاي لازم، كادر فني متخصص، سابقه كار در حوزه صنعت برق، رتبهبندي انفورماتيك، ميزان تحصيلات مديرعامل، سابقه پشتيباني مناسب، داشتن نمايندگي، نرمافزار كدباز، تعهد در انجام وظايف، بومي بودن، سيستم مديريت كاربران، رعايت استاندارد نرمافزاري، سادگي استفاده، سطوح دسترسي، هزينه اجراي نرمافزار، ارتباط با ساير نرمافزارها، قابليت استفاده در پلتفرمها، هزينه واگذاري نرمافزار، تجربه طراحي و پيادهسازي سيستمها، نحوه گزارشدهي، تحت شبكه جهاني، رتكل اجرايي نرمافزار، وجهه ملي، رعايت ايمني و بهداشت محيط، سهولت بوميسازي نرمافزاري، نياز به تغيير در سيستم جاري، وجود نماينده ثابت در شركت، مستندسازي، اجرا در شركت مشابه، حسن سابقه، تحت شبكه بودن، زمان گارانتي، زمان اجراي پروژه، توانايي مالي پيمانكار، توانايي رفع مغايرتها، پرداخت بهموقع دستمزد عوامل، معماري سيستم (متمركز- غيرمتمركز).
سپس از تكنيك دلفي براي رسيدن به اجماع در خصوص عوامل تأثيرگذار در انتخاب پيمانكاران استفاده شد. تكنيك دلفي جهت بهرهمندي بيشتر از نظرات و ابتكارات كارشناسان و حضار طراحي شده است و همچنین گرهگشاي فعل و انفعالات درونگروهي نيز است.
با استفاده از تكنيك دلفي و بهرهگيري از نظرات كارشناسان و خبرگان، ۴ معيار اصلي هزينه (قيمت)، مشخصات فني، اخلاق حرفهاي و تجربهكاري و همچنین ۱۲ معيار فرعي شناسايي شد. اين ۱۲ معيار فرعي عبارتند از هزينه واگذاري، سرعت عمل، قابليتهاي ويژه، اجرا در شركتهاي مشابه، حسن سابقه، رعايت استاندارد نرمافزاري-سختافزاري، سابقه كار در صنعت برق، نرمافزارهاي كدباز، ارتباط با ساير نرمافزارها، قابليت دسترسي سريع، كادر فني متخصص، هزينه اجرا.
۳-۲-تعيين اوزان معيارها با استفاده از فرايند تحليل سلسلهمراتبي
بعد از آنكه ۱۲معيار مؤثر بر انتخاب پيمانكاران مشخص شد، از فرايند تحليل سلسله مراتبي جهت تعيين اوزان معيارها استفاده شد. پرسشنامههاي مقايسات زوجي ميان كارشناسان توزيع شد. از آنها خواسته شد به معيارها امتياز دهند تا پس از تكميل پرسشنامهها و تحليل دادهها در نرمافزار اكسپرتچويس، اوزان معيارها (ضريب اهميت معيارها) تعيين شود. اوزان معيارهاي حاصل از بهكارگيري اين تكنيك، اساس كار تكنينكهاي ديگر قرار گرفت.
۳-۳- رتبهبندي براساس تكنيكهاي مجموع ساده وزين، الكتره و تاپسيس
در مرحله قبل اوزان معيارها با بهكارگيري تكنيك فرايند تحليل سلسله مراتبي و گردآوري نظرات خبرگان با استفاده از پرسشنامههاي مقايسات زوجي محاسبه شد كه با استفاده از آن به تشكيل ماتريس تصميم براي اجراي روشهاي مجموع ساده وزين، الكتره و تاپسيس پرداخته شد. نتايج بهكارگيري اين تكنيكها در رتبهبندي ۱۲معيار متفاوت است.
۳-۴- بهكارگيري تكنيكهاي ادغامي
در مرحله قبل به جهت اينكه رتبهبندي يكساني از عوامل توسط ۴ تكنيك به دست نيامد، لذا از تكنيكهاي ادغامي شامل ميانگين رتبهها، بردا و كپلند جهت رسيدن به اجماع در رتبهبندي استفاده شد.
۳-۴-۱- روش ميانگين
در اين روش ميانگين رتبه هر معيار را برحسب رتبهاي كه در هر تكنيك كسب كرده، به دست آورده و درنهايت براساس ميانگين به دست آمده، رتبهبندي معيارها صورت ميپذيرد.
۳-۴-۲- روش بردا
اين روش بر قاعده اكثريت استوار است. در فرايند اجراي اين روش، ماتريس مربعي از گزينهها تشكيل ميدهيم (همانند ماتريس مقايسات زوجي). درايههاي ماتريس در محل برخورد هر گزينه با گزينه ديگر، درصورتيكه سطر بر ستون ارجحيت دارد، از حروف M و درجايي كه ستون نسبت به سطر، مرجع است و يا هيچ يك بر ديگري ارجحيت ندارد، از حرف X استفاده ميكنيم. در اين روش گزينهاي كه داراي بردهاي بيشتري (M) در سط باشد، اولويت بيشتري دارد.
۳-۴-۴۳- روش كپلند
روش كپلند مانند روش بردا است با اين تفاوت كه در اين روش تعداد باختها نيز محاسبه شده و از تعداد بردها كم ميشود و در نهايت رتبهبندي براساس نتايج به دست آمده انجام ميشود.
۳-۴-۴- ادغام روشها و رسيدن به اجماع كلي
در اين مرحله تلاش ميشود باتوجه به۳ استراتژي اولويتبندي (ميانگين، رتبهها، بردا، كاپلند) از طريق تشكيل يك مجموعه رتبهبندي جزيي به اجماعي دست يافت. طبق اين ادغام، با اولويتهاي خطي ميتوان براساس مجموعه رتبهبندي جزيي به يك اجماع رسيد.
بعداز اولويت بندي جزيي براي ادغام و رسيدن به اجماع از نتايج، ميانگين حسابي رتبه معيارها از هر ۳ روش (ميانگين، بردا و كپلند) را محاسبه كرده و حاصل را بهعنوان اجماعي از اين روشها ميپذيريم.
از طرفي براي رتبهبندي معيارهاي اصلي، ميانگين هركدام از زيرمعيارها را محاسبه كرده، نتيجه به دست آمده بيانگر رتبه معيار اصلي است.
نتايج حاصل از ادغام و همچنین درخت سلسله مراتب به ترتيب در جدول و نمودار زير قابل مشاهده است.
جدول: رتبهبندي عوامل پس از ادغام
رتبه عوامل
ميانگين رتبه زيرمعيار
رتبه زيرمعيار
زيرمعيار
ميانگين
معيار اصلي
۱
هزينه اجرا
۱٫۵
هزينه (قيمت)
۲
هزينه واگذاري
۳
رعايت استاندارد
۴٫۵
مشخصات فني
۴
نرمافزار كدباز
۵
ارتباط با ساير افزارها
۶٫۵
۶
سرعت عمل
اجرا در شركت مشابه
۷٫۵
تجربه
۷٫۶۵
۷
سابقه در صنعت برق
۸٫۶۵
۸
تعهد به انجام وظايف
۹٫۵
اخلاق حرفهاي
۱۰
۹
كادر فني متخصص
۱۱
قابليت ويژه
۱۲
ميزان دسترسي
نمودار: ساختار درختي رتبهبندي معيارها پس از ادغام
۴-نتيجه گيري
اين پژوهش كه منظور شناسايي و اولويت بندي عوامل مؤثر بر انتخاب پيمانكاران دفتر فنآوري اطلاعات انجام شد، با استفاده از تكنينك دلفي، دوازده معيار در زيرمجموعه ۴ معيار اصلي تجربه، اخلاق حرفهاي، فني و هزينه (قيمت پيشنهادي) شناسايي شد كه اين معيارها با ۴ تكينيك چندشاخصهاي فرايند تحليل سلسله مراتبي، تاپسيس، الكتره و مجموع ساده وزين اولويتبندي شد. بهجهت اينكه رتبهبندي يكساني از عوامل توسط ۴تكنينك مذكور به دست نيامد، از تكنيكهاي ادغامي شامل ميانگين رتبهها، بردا و كپلند از طريق تشكيل يك مجموعه رتبهبندي جزيي جهت رسيدن به اجماع در رتبهبندي استفاده شد. مقاله حاضر با بررسي يك مطالعه موردي اين واقعيت را نشان ميدهد كه انتخاب نوع تكنيك مورد استفاده ميتواند تأثير غيرقابل انكاري بر رتبهبنديهاي حاصله داشته باشد. روشهاي چند شاخصه داراي تكنيكهاي متنوعي در مراحل مختلف تصميمگيري هستند كه انتخاب تكنيك مناسب اغلب به تجربه و سليقه محقق مربوط ميشود و هرچند دستهبنديهايي جهت راهنمايي در انتخاب آنها وجود دارد اما بازهم نميتوان بهطور قطع گفت چه تكنيكي براي چه مسألهاي كاملاً مناسب است. از اينرو يافتن ارتباط معنيدار بين ساختار مسأله و نوع تكنيك مناسب نيازمند تحقيقات بيشتري در اين زمينه است.
منبع: ارايه شده در همايش ملي خصوصيسازي در ايران
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.