رویارویی مارگزیدهها و اجنبیها در زمین نفت! سمیه مهدوی- فرانسه، چین و ایران ۳ حلقه نفتی که با زنجیر شدن به یکدیگر قرار است میزان برداشت از میدان گازی واقع در پایتخت انرژی کشورمان را به اوج خود برسانند و فاز ۱۱ پارسجنوبی را از سرگردانی بیرون بیاورند. این موضوع مهمترین اتفاقی بود که در […]
رویارویی مارگزیدهها و اجنبیها در زمین نفت!
سمیه مهدوی- فرانسه، چین و ایران ۳ حلقه نفتی که با زنجیر شدن به یکدیگر قرار است میزان برداشت از میدان گازی واقع در پایتخت انرژی کشورمان را به اوج خود برسانند و فاز ۱۱ پارسجنوبی را از سرگردانی بیرون بیاورند.
این موضوع مهمترین اتفاقی بود که در هفته گذشته توانست چشم بازار نفت را به خود خیره کند و با قرار گرفتن در صدر اخبار، تحلیلهای متعدد داخلی و خارجی را به خود اختصاص دهد.
تحلیلهایی که گاه درآمیخته با طعن به ناواردی مدیران برای دست همکاری دراز کردن به سوی اجنبیها بوده! و گاه با عینک خوشبینی، آن را موفقیت تمام عیار تیم نفتی حاضر در صحنه به حساب میآورند.
قطع به یقین نگاههای افراطی و تفریطی به این جریان که بعضاً با سنگاندازیها همراه شده است، نمیتواند کمکی به حرکت چرخهای اقتصاد نفتی کشور بکند؛ جز اینکه به تنشها دامن زده شود و با جنگهای روانی میزان راندمان کاری به حداقل برساند هیچ نفع و سود دیگری برای کشور و منابع نفتیمان نخواهد داشت. در این بین اتهاماتی نیز به وزارت نفت وارد میشود که دور از انصاف و واقع بینی است.
در نگاه نخست نمیتوان منکر دیپلماسی قوی تیم وزارت نفت با مدیریت بیژن زنگنه شد که با عملکرد قابل قبول خود توانست در وهله اول حرف خود را مقابل همصنفیهایش در اوپک در بحث بازپسگیری سهمش از بازار به کرسی بنشاند؛ و در وهله دوم در پروسه کشدار جذب سرمایهگذاران خارجی سرانجام موفق شد نخستین قرارداد نفتی را در قالب ورژن IPC به واقعیت تبدیل کند.
اما در نگاه دوم و در مقابل هجمه تخریبها باید گفت؛ مردان نفتی کشور وعدههای خود را حداقل در عرصه بینالمللی عملی کردند و فارغ از مخالفتها و حرفها و حدیثهای نهچندان خوشایندی که علیه اقداماتشان صورت گرفت و حتی تا مرز خیانت نیز به ایشان انگ وارد شد، صبورانه و عاقلانه جایگاه ایران را در بازار نفت و پتروشیمی تثبیت کردند.
درحالی که تأمین مالی پروژههای نفت و پتروشیمی از جمله دغدغههای مهم کشور محسوب میشود، برای دستیابی به این مهم اقدام استراتژیکی وزارتخانه نفت یعنی کشاندن شرکتهای خارجی به بازار داخلی با امضای تفاهمنامههای متعدد با کشورهای روسیه، فرانسه، چین، مالزی، ژاپن، انگلیس و… در قالب MOU و HOA محقق شد. هرچند در این بین گفته میشد که تا تبدیل ۲۴ تفاهمنامه بالفعل و بالقوه به قرارداد رسمی، زمان زیادی صرف خواهد شد و عملاً تا آن زمان دست نفتیها به جایی بند نیست و اصولاً نمیتوان به آینده این قراردادها خوشبین بود، اما بالاخره نخستین قرارداد نفتی ایران با کنسرسیوم خارجی اعم از توتال و CNPC امضا شد. این امر نشانه خوبی است برای محقق شدن همان درآمد ۸۴ میلیارد دلاری که از قبل همین قرارداد بهزودی عاید خزانه دولتی خواهد کرد.
درآمدزایی، فراهم شدن بستر مناسب برای تعاملات بینالمللی با سایر همصنفیها، به رخ کشیدن دیپلماسی قوی در برخورد با همتایان نفتی خارجی، از مهمترین نتایجی است که این قرارداد برای کشور به همراه دارد.
اما در پس ورود خارجیها به ایران، نگاههای نگرانی نیز به این قرارداد وجود دارد که همان حکایت ترسیدن شخص مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید را برایمان تداعی میکند. ترسی افراطی و مزمن که میتواند هرآنچه را که دستاندرکاران این صنعت رشته کردهاند در لحظهای پنبه کند!
وقتی کشور به لحاظ مالی و فنی و تکنولوژی تکیهگاه و پشتوانهای ندارد، مجبور به جذب سرمایهگذار خارجی میشود. در این شرایط باید به طرف قرارداد اعتماد کرد ولی نه با چشمان بسته بلکه هوشیارانه و زیرکانه تا هرگونه احتمال دور زدن و خیانت به قرارداد در همان نطفه خاموش شود. در کنار این اعتماد باید ششدانگ حواس سیستم نظارتی بر مدیران و دستاندرکاران جمع باشد تا تخلفات غیرقابل جبران گذشته تکرار نشود. با این نگاه میتوان از این امر به منزله یک فرصت اقتصادی استفاده کرد نه اینکه با منفیبافی از آن یک تهدید سیاسی ساخت!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.