یک، دو، سه و … بوم !

یک، دو، سه و … بوم ! سمیه مهدوی- با آرامش خاطر همیشگی کلاه ایمنی‌‌اش را بر سر می‌گذارد و به سمت مته حفاری حرکت می‌کند، اما در یک چشم به هم زدن …بوم! فشار بیش از اندازه گاز در عرض ۳ ثانیه دستگاه را منفجر کرده و کارگر را با تکه‌های آهن به گوشه‌ای […]

یک، دو، سه و … بوم !

سمیه مهدوی- با آرامش خاطر همیشگی کلاه ایمنی‌‌اش را بر سر می‌گذارد و به سمت مته حفاری حرکت می‌کند، اما در یک چشم به هم زدن …بوم! فشار بیش از اندازه گاز در عرض ۳ ثانیه دستگاه را منفجر کرده و کارگر را با تکه‌های آهن به گوشه‌ای پرتاب می‌کند.

 از این دست حوادث در بخش‌های نفت و پتروشیمی کم رخ نمی‌دهد، حوادثی واقعی با حواشی غیرواقعی که با قرق کردن کوچه پس کوچه‌های صنایع، خوش‌رقصی می‌کنند!

معمولاً پس از رخ دادن چنین حوادث صنعتی، چند روزی درگیر پیدا کردن مقصر اصلی جریان می‌شوند و با تکذیب و تأییدهایی، پرونده مذکور ختم می‌شود. البته با توجه به بزرگی و کوچکی ابعاد حادثه در این بین ممکن است یکی دو نفر از مدیران نیز از کار برکنار شوند. اما اگر کمی عقبتر برگردیم یعنی یک سکانس قبل از زمانی که کارگر یا پیمانکار زمینگیر حادثه انفجار شود؛ متوجه چندین نکته تراژدی‌ خواهیم شد؛ تراژدی واقعی کردن یا همان گرانی قیمت‌های اقلام و خدمات دولتی در کنار حقوق‌های غیرواقعی.

نبود امنیت شغلی، عدم وجود شرایط ایمنی و HSE، عدم مدیریت درست، تجهیزات فرسوده، به تأخیر افتادن استخدام در بخش‌های مختلف و… از جمله چالش‌هایی است که سایه‌‌اش به‌دنبال نیروهای پیمانکاری در حرکت است. در کنار این موارد، پس و پیش شدن در پرداخت حقوق و مطالبات، خود مزید بر علت سخت شدن شرایط کاری این قشر از کارکنان نفت و پتروشیمی می‌شود.

حال با وقوع این اتفاقات برای کارکنان با توجه به موارد مذکور چه سرنوشتی انتظار خانواده‌های آنها را می‌کشد؟ حداقل حقوق با توجه به شرایط سخت کاری این افراد، که همان میزان هم به موقع پرداخت نمی‌شود، پس از این حادثه که سرپرست خانواده قربانی ماجرا شده و یا در خوشبینانه‌‌‌ترین حالت دچار نقص عضو شده و کارایی خود را از دست داده است، چه آینده‌ای را می‌توان برایشان به تصویر کشید؟

آن هم در شرایطی که همه کالا‌ها و خدمات اطراف و اکنافمان از شیر مرغ گرفته تا جان آدمی‌زاد در حال واقعی‌سازی هستند. آب، برق، نان، مرغ، بنزین و حتی پیاز همه و همه سوار بر موتور واقعی‌سازی شده‌اند تا خود را به خط پایان گرانی برسانند؛ طبیعی است که در این اوضاع بلبشو دخل و خرج جور در نیاید!

اما سؤال اینجاست که با توجه به احساس نیازی که زیرساخت‌های کلان اقتصادی برای واقعی‌سازی یا همان گرانی اقلام و کالا‌ها دارند، چرا به موازات آن حقوق و دریافتی‌های جامعه کارگری تکانکی نمی‌خورد؟

چرا واقعی‌سازی فقط حول و حوش خدمات و کالاهایی می‌چرخد که باید جامعه برای آن هزینه پرداخت کند، ولی میزان پول و حقوقی که باید از جیب متقاضیان و خریداران پرداخت شود واقعی‌سازی نمی‌شود؟ به‌خصوص میزان پرداختی کارگران که پر کردن سبد خریدشان به میزان قابل توجهی پول و شارژ بودن حساب بانکی آنها بستگی دارد.

وضعیت معیشتی کارکنان نفت یکی از مهم‌ترین مسایل پیش روی مدیران و دست‌اندرکاران این عرصه محسوب می‌شود. با توجه به این مهم تاکنون چه اقدامات مثبت و سازنده‌ای در این خصوص از سوی متصدیان امر صورت گرفته است؟

با توجه به پروسه واقعی‌سازی که در سطح جامعه مد شده است، جمع ضدین در پروسه واقعی‌سازی‌ها این فرایند را دچار سکته می‌کند.

اگر بگوییم چرخه اقتصاد کشور که با گرداب تورم و رکود همسایه و هم‌قدم شده؛ بر روی دستان نیروهای بومی و کارگران داخلی می‌چرخد، سخن گزافی نگفته‌ایم. آینده جامعه کارگری در هاله‌ای از ابهام به‌سر می‌برد و زنگاری که بر آینه اقتصاد داخلی نشسته، با وعده وعیدهای مدیران قصد پاک شدن ندارد.