برو فکر بدهیهایت باش که انتظار شرکت در مناقصه سراب است مجتبی قدیری اگر پای درددل پیمانکاران نشسته باشید، اولین چیزی که در برابر سؤال چرا در مناقصات شرکت نمیکنید؟ خواهید شنید، این است که «از چاله دربیام برم تو چاه؟»، «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه»، «سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند» […]
برو فکر بدهیهایت باش که انتظار شرکت در مناقصه سراب است
مجتبی قدیری
اگر پای درددل پیمانکاران نشسته باشید، اولین چیزی که در برابر سؤال چرا در مناقصات شرکت نمیکنید؟ خواهید شنید، این است که «از چاله دربیام برم تو چاه؟»، «آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه»، «سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند» و پیمانکارانی که قدری عصبیتر هستند خیلی رک و صریح میگویند «مگه عقلمون پاره سنگه ورداشته» یا «مگه مغز خر خوردم، بیام خودمو به دردسر بندازم».
وقتی سؤال میکنید چه دردسری؟ میشنوید: برنده شدن در مناقصات از «هفتخوان رستم» سختتره! بعد از گذر از این هفتخوان چه چیزی عاید شما میشود؟ هیچچیز!! یک مشت مطالبه که اگر بودجه رسید، چند سال بعد با هزار «جون من و جون تو» شاید بتوانی با تعدیل قیمت، مطالبات خود را از دستگاههای دولتی بگیری! در حالیکه پیمانکار، در این چند سال باید به صورت نقدی، انواع ضمانتنامه را برای مناقصات بخرد، نقدی حقوق و مزایای کارگری زحمتکش را تسویه کند، نقدی، بیمه و مالیات بپردازد. نقدی، کرایه ماشینآلات و خرید اجناس را پرداخت کند و آنقدر «نقد و نقدی» دارد که «داستان هزارویکشبه».
اگر اعتراض کنید، وارد بلکلیست میشوید!
این چند سال اخیر هم با توجه به رکود و کمبود منابع دولتی در تأمین اعتبارات پروژههای عمرانی، مطالبات پیمانکار بدبخت با اوراق خزانه پرداخت میشود. که برای نقد کردن این اوراق در بازار ۳۰ درصد کم میشود. حال سؤال اینجاست چرا باید در مناقصه شرکت کرد و برای برنده شدن، تلاش کرد؟
در حالیکه چند سال پیش تفکر پیمانکاران این بود «سرم را بشکن، نرخم را نشکن» یکهتاز بازار بودند اما بعدها با تکیه بر اصول «مالت را خوار کن، خودت را عزیز» در مناقصات شرکت میکردند. بعدترها، این دیدگاه که «از این ستون به آن ستون فرج است» حاکم شد و حالا با این چالشها و مشکلات به قولی پیمانکاران «بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را میشناسند» و اینکه «فروخته پشیمان، بهتر از نفروخته پشیمان است» را باور ندارند و به قول خودشان «ضرر به موقع، بهتر از نفع بیموقع است» و «هر جا جلوی ضرر را بگیری منفعت است» و به دنبال حفظ خود در بازار هستند.
از نظر پیمانکاران این روزها دستگاههای اجرایی در برگزاری مناقصات همان مثل معروف «شترمرغ است که نه تخم میگذارد و نه بار میبرد».
اینکه برای اجرای پروژههای عمرانی «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»: را خود دستگاههای اجرایی هم قبول ندارند و به قول خودشان «بشنو باور مکن» است. چرا که «به اشتهای مردم، نمیشود نان خورد».
امروز برگزاری مناقصه «آش دهانسوزی نیست» و اگر پیمانکاران «زردآلویی میخوردند، برای هستهاش بود» نه اینکه «هشتشان گرو نه شود» و به «خاطر ثواب، کباب شوند» و «قرض، کمر مردانهشان را بشکند».
به قول پیمانکاران محترم بدهکار و تحت تعقیب «برادری بهجا، بزغاله یکی هفتصنار! » است و شرکت در مناقصات «قرتیبازی است» و باید «به فکر نان بود که خربزه آب است».
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.