جنگ جهانی سوم کلید خورد!؟ سمیه مهدوی- جنگ جهانی سوم در راه است، اما این بار نه خبری از سلاح و ادوات جنگی است و نه ردپایی از اهداف وسوسه انگیزی چون تصاحب چاههای نفت و کشورگشاییهای نظامی؛ دعوا و کشمکش بر سر «آب» است و بس. سایه این تنش به شدت در منطقه خاورمیانه […]
جنگ جهانی سوم کلید خورد!؟
سمیه مهدوی- جنگ جهانی سوم در راه است، اما این بار نه خبری از سلاح و ادوات جنگی است و نه ردپایی از اهداف وسوسه انگیزی چون تصاحب چاههای نفت و کشورگشاییهای نظامی؛ دعوا و کشمکش بر سر «آب» است و بس.
سایه این تنش به شدت در منطقه خاورمیانه گسترده شده است، به گونهای که میتوان بوی این فاجعه را از دو فرسخی چاههای آب استشمام کرد.
از آنجایی که خاورمیانه سهم بسیار کمی از منابع آب جهانی دارد، میتواند مرکز ثقلی باشد برای جرقه خوردن جنگ جهانی مذکور.
دیگر باید انتظار روزگاری را کشید که نفتکشها به جای ماده سیاه بدبو حامل هزاران لیتر آبی شوند که شبانه از یک لنج به یک پایانه دیگر درحال قاچاق آب خواهند بود!! «نفتکش»هایی که باید به آنها لقب «آبکشی» را داد که به جای شناور شدن در آب، برروی سنگریزهها و ماسهزارها درحال خزیدن خواهند بود!
با گرم شدن روز افزون زمین، عدم مدیریت و مصرف درست و استراتژی کشورها مبنی بر مصادره کردنها با کمی چاشنی تنش قومی-قبیلهای، منابع آبی را به شدت در مضیقه و تنگنا قرار دادهاند.
منابعی که با ادامه پیدا کردن این روند دیگر وجود خارجی نخواهند داشت و تا چند صباح دیگر منازعهکنندگان آبی خواهند ماند و حوضشان!
این امر ریشه در سیاستهای پیدا و پنهان کشورهای تجاوزکنندهای دارد که میخواهند شیر آب را به روی یکدیگر ببندند و در نهایت دشمن و رقیب فرضی خود را زیر تلی از خاک و گردوغبار مدفون کنند.
طرح «گاپ» ترکیه و محرومیت ایران از منبع آبی هورالعظیم به اضافه هجوم گردوخاکهایی که به واسطه اجرا شدنش کشور را زمینگیر خواهد کرد؛ یک اقدام مصادرهای در پوشش سدسازیهای سریالی برروی منابع آبی که سرنوشت چندین کشور را در هم تنیده است، بدون کسب مجوزهای بینالمللی و خارج از قوانین صادره یک اجحاف بزرگ در حق مردمان کشورهای منطقه مانند ایران، عراق، سوریه و… تلقی میشود. در این فاجعه زیستمحیطی مثل همیشه ردپای صهیونیستها را میتوان مشاهده کرد.
این امر برای ایران که به خودی خود در باتلاق عدممدیریتهای داخلی دست و پا می زند، قوز بالای قوز محسوب میشود؛ بهخصوص اینکه از دیرباز مدیریت بخشهای آبی داخل کشور تبدیل به یک کلاف سردرگم شده است.
اما اینجا در خصوص مواضع کشورمان با دو مسأله روبهرو هستیم؛ یک جنگ داخلی و یک جنگ خارجی؛ جنگی که اجنبیها با بستن شمشیرهایشان بر رویمان قصد دارند کشور را تبدیل به یک بیابان کنند و دست آخر با سدسازیهای خود کشورمان را در زیر خاک و گردوغبار دفن کنند. این جریان دخالت سریع و حساب شده وزارتخانههای امور خارجه و وزارت نیرو و سازمان حفاظت از محیطزیست را میطلبد.
اما در بعد دوم که مربوط به جریانات داخلی کشور میشود؛ باز هم دستدست کردنهای بیشمار در مدیریت و نظارت برداشتهای غیرمجاز و بیش از اندازه شرایط را سختتر از گذشته میکند.
اخیراً یکی از مدیران کشاورزی از حفر ۸۰۰ چاه تنها در دو ماه خبر داد که برای مسدود کردنشان باید زمانی قریب به ۷۰ سال صرف کرد! شاید در اینجا باید گفت؛ خود کرده را تدبیر نیست. اگر سیستم نظارتی از حفر چاههای غیرمجاز که از سوی دستگاههای ذیربط وجاهت قانونی ندارد؛ به صورتی مدون و جدی ممانعت کند دیگر نیازی نیست با صرف هزینههای هنگفت مالی و زمانی رفتارهای متخلفان را در نطفه خاموش کرد.
بد نیست در شرایطی که محیطزیست ایران از سوی عوامل داخلی و خارجی تحتفشار گرفته است؛ مدیران و پشت میزنشینان طی جلساتی از نظرات کارشناسان و افراد زبده و صاحب نظر در این خصوص بهرهمند شوند. بهخصوص در امر توسعه ریزگردها که عواقب زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی به همراه دارد، میتواند بسیار مثمر ثمر عمل کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.