مدلهای سیستماتیک قیمت پیشنهادی در مناقصات

مدلهای سیستماتیک قیمت پیشنهادی در مناقصات   محمد تقی بانکی – بهزاد اسماعیلی تعیین قیمت نهایی برای شرکت در مناقصه تصمیم حساسی است که معمولاً از طریق تجربه و شهود اتخاذ می‌شود. به‌دلیل این‌که عامل‌های بسیاری بر قیمت پیشنهادی نهایی تأثیر می‌گذارند یک فرایند تصمیم‌گیری کمی نشده ممکن است منجر به قیمت‌های پیشنهادی بشود که […]

مدلهای سیستماتیک قیمت پیشنهادی در مناقصات

 

محمد تقی بانکی – بهزاد اسماعیلی

تعیین قیمت نهایی برای شرکت در مناقصه تصمیم حساسی است که معمولاً از طریق تجربه و شهود اتخاذ می‌شود. به‌دلیل این‌که عامل‌های بسیاری بر قیمت پیشنهادی نهایی تأثیر می‌گذارند یک فرایند تصمیم‌گیری کمی نشده ممکن است منجر به قیمت‌های پیشنهادی بشود که به‌طور غیرمنطقی بالا یا پایین هستند. بنابراین تلاش‌های متنوعی برای ارایه مدل‌های سیستماتیک جهت دنبال کردن و تحلیل روندهای مناقصه ارایه شده است. این مقاله بر روندهای گذشته قیمت‌های مناقصه برای برآورد پیشنهاد قیمت مناسب در صنایع ساختمانی ایران تمرکز دارد. قیمت‌ها ممکن است به‌وسیله عوامل خارجی همچون خط‌مشی‌های رقبا، تعداد پروژه‌هایی که شرکت در آنها حضور دارد، تعداد پیمانکارانی که در یک مناقصه رقابت می‌کنند، خصوصیات پروژه و کارفرما تأثیر بپذیرد.

موضوع قیمت مناقصه می‌تواند از دیدگاه پیمانکار یا کارفرما مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به بررسی قیمت پیشنهادی مناقصه از دیدگاه پیمانکاران می‌پردازد و با استفاده از داده‌های تاریخی به‌دست آمده از پروژه‌های قبلی، تحلیل کمی‌ از تأثیر تعداد مناقصه‌گران بر قیمت‌های پیشنهادی در مناقصه انجام گرفته است. با استفاده از رگرسیون و تحلیل واریانس صورت گرفته بر روی داده‌ها، پژوهشگران دریافتند که افزایش در تعداد مناقصه‌گران منجر به کاهش قیمت برنده می‌شود.

مقدمه

برآورد و شرکت در مناقصه دو عمل مهمی است که به‌وسیله پیمانکاران ساختمانی انجام می‌گیرد. تصمیم‌های بسیاری که برای رسیدن به قیمت نهایی پیشنهادی گرفته می‌شوند بر پایه تجربه و شهود قرار دارند. تصمیم‌گیری درباره حاشیه سود مناسب یا ضریب بالاسری برای افزودن یا ضرب کردن در هزینه برآورد شده پروژه مصداقی از چنین تصمیماتی است.

تنها راه برای شرکت پیمانکاری برای بقا و دستیابی به اهدافش، برنده شدن در مناقصات و کسب سود است. اگر چه در برخی شرایط استثنایی، پیمانکاران پروژه‌هایی را به‌دست می‌آورند و بدون آن‌که در مناقصه‌ای برنده شده باشند به کسب سود می‌پردازند، اما این رویه‌ای معمول نیست. مناقصات رقابتی مانند همه شکل‌های دیگر قیمت‌دهی لزوماً با تصمیمات استراتژیکی سروکار دارند که پیمانکاران در مورد قراردادی که باید شرکت کنند و سطحی از مناقصه که آنها را ایمن نگه می‌دارد اتخاذ می‌کنند.

موضوع استراتژی مناقصه، محققان بسیاری را در آمریکا و اروپا از اواسط دهه ۵۰ میلادی به خود علاقه‌مند کرده است. محققان مدل‌هایی را برای تصمیم‌گیری درباره شرکت یاعدم‌شرکت در مناقصه و سود پیمان ارایه داده‌اند. هر چند، ایجاد مدل‌های واقع‌گرایانه که پیچیدگی و عدم‌قطعیت مناقصه یک قرارداد ساختمانی کامل را به‌طور همزمان دربرگیرد بسیار مشکل است. احتمالاً به همین دلیل است که بسیاری از پیمانکاران علاقه‌ای به این مدل‌‌‌ها نشان نمی‌دهند. پیچیدگی مشکل، درباره دو تصمیمی است که باید در مرحله شرکت در مناقصه‌گرفته شود، این کار چنان سخت و طاقت فرساست که حتی پیمانکاران باتجربه احساس می‌کنند که صنعت باید تکنیک‌های بهتری را برای دستیابی به تصمیمات شرکت یا عدم‌شرکت در مناقصه و مقدار سود به‌کار گیرد.

بنابر نظر نویسندگان این مقاله، رویکردهای جدیدی به مشکل مناقصه رقابتی در دنیا در حال شکل‌‌گیری است که بر پایه تجربیات و تحقیقات ۵ دهه گذشته قرار دارد. «ازاما مسلهی» و «طارق هجازی» پیشنهاد کرده‌اند که مدل‌های استراتژی شرکت در مناقصه در ۳ گروه عمده دسته‌بندی شوند. (شکل یک را ببینید)‌‌: ۱) مدل‌های براساس تئوری احتمالات برای حداکثر کردن سود مورد انتظار (به‌طور مثال فریدمن (۱۹۵۶) و گیتس (۱۹۶۷).

۲) مدل‌های براساس سیستم‌های پشتیبان تصمیم‌گیری برای به حساب آوردن طبیعت چند وجهی تصمیم‌گیری‌های شرکت در مناقصه (به‌طور مثال، احمد و مینکارا (۱۹۸۷).

۳) مدل‌های تازه پدیدار شده براساس تکنیک‌های هوش مصنوعی، که برای در نظر گرفتن طبیعت ساخت نیافته و تجربی چنین مشکلات تصمیم‌گیری‌ای پایه‌ریزی شده‌اند (به‌طور مثال توکلی و اوتومو (۱۹۸۹).

حجم زیادی از مطالب پژوهشی درباره استراتژی‌های مناقصه‌گر وجود دارد. فرض پایه محاسبات این است که رابطه‌ای بین مبلغ پیشنهادی و «احتمال» یا «شانس» بردن قرارداد وجود دارد. هدف مدل‌های احتمالی بیان کردن این مطلب به‌صورت عددی است، در ورود به مناقصه رقابتی فرض می‌شود که پیمانکاران ابتدا هزینه‌هایشان را برآورد می‌کنند و سپس سودپیمانکاری را برای پوشش هزینه‌ها (یا برای پوشش هزینه بالاسری شرکت و سود) اضافه می‌کنند.

هدف بیش‌تر چنین کارهایی ایجاد «مدل‌های احتمالی» است که شانس پیروزی در نوعی از مناقصه رقابتی که در صنایع ساختمانی معمول است را تعیین کنند. این مدل‌های احتمالی برای راهنمایی دادن به مناقصه‌گران به‌وسیله تولید بیاناتی از این نوع تلاش کرده‌اند‌‌:

«اگر شما با سودپیمانکاری برابر ۱۲ درصد شرکت کنید، ۳۰ درصد شانس بردن این قرارداد را دارید.» به‌دنبال این محاسبات احتمالی، پژوهشگرانی تلاش کردند تا «سودپیمانکاری بهینه» را به‌دست‌آورند، یعنی سودپیمانکاری که در درازمدت بیش‌ترین سود را ایجاد کند.

تئوری‌های سودپیمانکاری بهینه که تا به حال ارایه شده‌اند آنچنان در عمل مورد استفاده قرار نگرفته‌اند زیرا هنوز میزان بودجه‌ای که از این طریق به شرکت بازگشت داده می‌شود مشخص نشده است. بنابراین، کارهای اخیر استفاده از محاسبات احتمالی را به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی نسبت موفقیت کلی (تعداد کارهای برنده شده بر تعداد مناقصه‌های شرکت کرده) برای کنترل کار به‌دست آمده پیشنهاد کرده‌اند.

این حرف بدین معنی است که شرکت زمانی که ظرفیت آن تکمیل است، سود خود را بالا می‌برد و در زمانی که ظرفیت آن خالی است یا بازار در رکود به سر می‌برد، سود خود را پایین می‌آورد. در این مقاله با ترکیب مفاهیمی که در گذشته استفاده شده‌اند برای ایجاد رویکرد جدیدی به بحث شرکت در مناقصه استفاده شده است. در این پژوهش از مدل رگرسیونی برای کمی کردن تأثیر تعداد رقبا در مناقصات رقابتی استفاده شده است. تحلیل رگرسیونی همچنین طبیعت متغیر فعالیت‌های مناقصه‌ای پویا را همان‌طور که مناقصه‌گران افزوده می‌شوند یا کاهش می‌یابند نشان می‌دهد. پژوهش‌های قبلی به دلیل توجه کم‌تری که به تک‌تک عوامل سازنده تصمیم داشتند از موفقیت اندکی برخوردار بودند. در این مقاله سعی شده است با رویکردی تحلیلی به یکی از این عوامل، گام نخست سلسله پژوهش‌هایی در این زمینه برداشته شود.

ادبیات موضوع

محققان از اواسط دهه ۵۰ میلادی به استراتژی مناقصات علاقه‌مند بودند. از زمانی که مدل ریاضی فریدمن که اولین مدل شناخته می‌شود ارایه شده، سیلی از مدل‌های مناقصه ارایه شده است‌‌؛ هر چند بیش‌تر این مدل‌‌‌ها درچرخه‌های آکادمیک باقی ماندند و هیچ‌گاه راهی به دنیای واقع نیافتند.

«فایک» مدل استراتژی مناقصه را برای استفاده در تعیین سود پروژه‌های ساختمانی ارایه کرد. تمرکز مطالعات فایک و دیگران روی صنایع ساختمانی استرالیا و کانادا بوده است. جسلزکیس و تالوخابا بر ملاحظات مناقصه‌ای در کشورهای در حال توسعه با درنظر گرفتن مخاطره‌های ذاتی موجود در این کشور‌‌ها تمرکز کردند. وانوس و دیگران بررسی پرسش‌نامه‌ای را در میان پیمانکاران سوری‌های انجام دادند. لی و دیگران شبکه‌های عصبی مصنوعی را برای برآورد سود ساخت‌و‌ساز به‌کار بردند.

هر یک از این پژوهش‌ها کمک‌های قابل ملاحظه‌ای را به اتخاذ تصمیمات درباره مناقصه و تعیین سودپیمانکاری انجام داده‌اند. ویت تاکر (۱۹۷۰) تعدادی از قراردادهای مرتبط با پروژه‌های ساختمانی را تحلیل کرد و «توزیع کلی» ۵ قیمت پیشنهادی در مناقصات را که به شکل نرمال بود رسم کرد. براساس کارهای او می‌توان به دقت (حدود ۲۰ درصد) قیمت متوسط مناقصه را برآورد کرد. مدل یا توزیع ویت تاکر به شما احتمال برنده شدن یک پیشنهاد مناقصه را خواهد گفت. ویت تاکر گزارش کرد که آزمون‌هایی که انجام داده است بهبود قابل ملاحظه‌ای را در مقایسه با مناقصاتی که به‌وسیله مدل او پشتیبانی نمی‌شدند نشان داده‌اند.

مک‌کافر (۱۹۷۶) از رویکرد ویت‌تاکر جانبداری کرد و تحلیل مشابهی را انجام داد. او توزیع قیمت‌های پیشنهادی مناقصه را برای کارهای ساختمانی و جاده‌ای ایجاد کرد. توزیعی که او به‌دست‌آورد توزیعی نرمال بود که انحراف استاندارد آن برای قراردادهای جاده۴/۸ درصد و برای قرارداد ساختمانی ۳/۶ درصد بود. استفاده از این توزیع‌های کلی، یا توزیع‌های قراردادهای گروه‌بندی شده به‌وسیله تعداد مناقصه‌گران، پیش‌بینی کم‌ترین قیمت مناقصه و برآورد قیمت پیشنهادی متوسط را ممکن می‌ساخت. باید تأکید شود که چنین ارقامی نیاز دارند که برای هر نوع قرارداد و در هر ناحیه محاسبه و اعتبار آنها سنجیده شود.

یکی از مشکلات تمام تحقیقات گذشته عدم‌بررسی هر یک از عوامل تأثیرگذار بر قیمت پیشنهادی بوده است. به همین دلیل بسیاری از این پژوهش‌ها در حوزه‌های محدودی قابل کاربرد بودند. یکی از مشکلات پیش‌روی پژوهشگران در ایران برای بررسی مناقصات عدم‌دسترسی کامل و راحت به اطلاعات مربوط به مناقصه پیمانکاران می‌باشد. با توجه به داده‌های قابل دسترس و عوامل متعددی که بر قیمت پیشنهادی تأثیر می‌گذارند، نویسندگان این مقاله تصمیم گرفتند به بررسی رابطه تعداد مناقصه‌گران و قیمت پیشنهادی شرکت در مناقصه بپردازند. پژوهش‌های تحقیقی اندکی برای ارزیابی رابطه بین تعداد مناقصه‌گران در یک پروژه و قیمت‌های پیشنهادی انجام گرفته است.

این پژوهش در جهت تأیید یافته‌های گذشته و تحلیل مستقیم تأثیر تعداد مناقصه‌گران در گروهی کنترل شده از پروژه‌ها صورت گرفته است.

طبیعت مناقصه در ساختمان

فرایند تصمیم‌گیری استراتژیک درباره مناقصات ۳ گروه وسیع از عوامل مؤثر را در خود جای داده است‌‌: عامل‌های داخلی، خارجی و محیطی. عوامل داخلی آن‌هایی هستند که مرتبط با شرکتند‌‌؛ همچون متخصصان، تجربه، منابع، توانایی‌‌‌ها و غیره. عوامل خارجی شامل موارد خارج از شرکت همچون‌‌؛ تعداد مناقصه‌گران، مخاطره (ریسک) مناقصه، نوع پروژه، ملزومات جریان نقدینگی، عامل‌های مربوط به مناقصه و غیره می‌شود. عوامل محیطی، شرایط اجتماعی و اقتصادی شامل مواردی چون‌‌؛ موجود بودن پروژه‌های دیگر، موجود بودن نیروی انسانی با صلاحیت (کارگر، مکانیک، کارمند اداری، امثالهم)، دسترسی به پیمانکاران جزء با صلاحیت و موجود بودن ماشین‌آلات و تجهیزات مورد نیاز می‌شود. این سه د سته عامل به‌صورت تعاملی و تقابلی بر روی تصمیمات استراتژیک مناقصات رقابتی در صنعت ساختمانی تأثیر می‌گذارند. در اینجا یکی از عوامل خارجی، تعداد مناقصه‌گران، مورد بررسی قرار گرفته است. برای یافتن هر گونه رابطه‌ای بین تعداد مناقصه‌گران و قیمت پیشنهادی، از تحلیل رگرسیونی استفاده شده است.

محیط تحقیق

در ایران سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی مسؤولیت تعیین رتبه پیمانکاران و مشاوران را در همه زمینه‌های مرتبط با ساخت‌وساز بر‌ عهده دارد. محدوده این تحقیق به شرکت‌های پیمانکاری دارنده رتبه یک محدود شده است.

صنایع ساختمانی ایران هماکنون دوره‌ای با نرخ تورمی بالا را تجربه می‌کنند که منجر به ایجاد محیطی رقابتی‌تر می‌شود. در نتیجه نیاز به استفاده از مکانیزم‌های سیستماتیکی برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک بیش از پیش مورد توجه بوده و از توجیه بالایی برخوردار است.

فرضیه

تعاریف بسیاری برای آزمون فرض وجود دارد، هر چند همه آنها در یک موضوع اتفاق نظر دارند که روندی برای گرفتن تصمیمات منطقی درباره رخدادهای واقعی است، به ویژه زمانی که می‌خواهیم بدانیم آیا متغیری بر دیگری اثر دارد یا نه؟ در این مورد، آیا تعداد مناقصه‌گران بر قیمت پیشنهادی برنده تأثیر دارد؟ این تحقیق اعتقاد دارد که رابطه‌ای بین این دو عامل وجود دارد و به‌صورت آماری آن را از طریق ایجاد فرضیه دنبال کرده و سپس آن را آزموده است. در اینجا فرضیه‌ای داده شده است که با کاهش تعداد مناقصه‌گران، قیمت پروژه افزایش خواهد یافت. بدون توجه به این‌که آیا کاهش در نتیجه محدودیت مصالح، زمان‌بندی مناقصه و عدم‌علاقه کلی پیمانکاران است.

الف- فرضیه صفر

فرضیه صفر (H0) این پژوهش این است‌‌: در میان شرکت‌های رتبه یک پیمانکاری صنعت ساختمانی ایران، بر پایه مقیاس رقابتی تعداد اسناد مناقصه برای یک پروژه، هیچ رابطه قابل اندازه‌گیری بین تعداد مناقصه‌گران و انحراف اندازه‌گیری شده به‌وسیله تفاوت نسبی بین برآورد پیش از مناقصه کارفرما و کم‌ترین قیمت پیشنهادی وجود ندارد.

ب- روش تحلیل

روش تحلیل برای این پژوهش از چند مرحله تشکیل شده است. مرحله اول جمع‌آوری و بررسی ادبیات موضوع برای فهمیدن این است که آیا شواهد کافی برای پشتیبانی این تئوری که با افزایش رقابت، همچنان که به‌وسیله افزایش تعداد اسناد مناقصه دریافت شده اندازه گرفته می‌شود، منجر به کاهش قیمت می‌شود، وجود دارد یا نه.

بخش دوم پژوهش به تحقیق رابطه بین افزایش تعداد مناقصه‌گران و کم‌ترین قیمت پیشنهادی می‌پردازد. این پژوهش ۱۱۶ پیشنهاد مناقصه را در بر می‌گیرد که در مجموع ارزش قراردادهای اعطاء شده بالغ بر ۱۳۳ میلیارد تومان می‌شود. این مناقصات منجربه عقد ۱۶قرارداد شده است.

ج- جمع‌آوری داده‌ها

با توجه به طبیعت تحقیق، جمع‌آوری داده‌ها با هدف حداکثر کردن تعداد پاسخ دهندگان برای دستیابی به نمونه‌ای از پیمانکاران موجود در بخش ویژه‌ای از بازار صنایع ساختمانی صورت گرفت.

اطلاعات مورد استفاده در پژوهش از طریق بازیابی و تحلیل نتایج مناقصه برای ۱۶ کار عمومی در ایران جمع‌آوری شده‌اند. داده جمع‌آوری شده از ۱۶ برنامه ساختمانی جداگانه بر ارزش قرارداده اعطاء شده، بودجه هر پروژه و تعداد مناقصه‌گران هر پروژه تمرکز داشت.۱۱۶ پیشنهاد مناقصه دریافت شد. این داده‌ها پایه تحلیل را تشکیل می‌دادند.

در همه مناقصات به جز ۳ تا از آنها تعداد شرکت‌کنندگان کم‌تر از ۷ شرکت بود. قیمت نهایی قرارداد در همه پروژه‌ها بیش از ۵ میلیارد تومان بود. نوع قرارداد‌ها ۳ عاملی بود و همه آنها در سال ۲۰۰۶ برگزار شده بودند. روند برگزاری مناقصه‌ها مشابه روند تمام مناقصه‌های معمول در ایران بود.

یافته‌های تحقیق

برای هر ۱۶ پروژه تعداد مناقصه‌گران، کم‌ترین قیمت پیشنهادی و برآورد پیش از مناقصه کارفرما موجود بود. انحراف کم‌ترین قیمت پیشنهادی با برآورد پیش از مناقصه کارفرما، در جدول یک نشان داده شده است. این نتایج مورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل همبستگی این داده‌ها انجام گرفت. نتایج این تحلیل که در جدول ۲ نشان داده شده است، بیان می‌دارد که رابطه معنی‌دار آماری‌ بین تعداد مناقصه‌گران در یک پروژه و کم‌ترین پیشنهاد دریافتی وجود دارد.

همبستگی بیان می‌دارد که از ۱۶ مناقصه تحقیق شده، ۵۹۹٫۵ درصد احتمال دارد که رابطه بین این دو عامل تنها بر پایه شانس اتفاق نیفتاده باشد. همچنین می‌توان فهمید که این رابطه همبستگی (۰٫۶۶۷-) است. این همبستگی منفی بیان می‌دارد که شرکت هرچه بیش‌تر مناقصه‌گران منجر به قیمت پیشنهادی کم‌تر می‌شود.

هسته تحقیق، رابطه بین متغیرهای مستقل (انحراف قیمت مناقصه از برآورد پیش از مناقصه) و متغیرهای وابسته (تعداد مناقصه‌گران) همبستگی معنی‌داری را نشان می‌دهد. سپس سؤالی پیش می‌آید که رابطه شرایط برگزاری مناقصه و پیش‌بینی تأثیر آن بر قیمت پروژه چیست؟

بنابراین داده‌ها تحت تحلیل رگرسیون خطی قرار گرفتند تا تأثیر این رابطه «پیشگویی» شود. رگرسیون نرخ کاهش در هزینه پروژه را که می‌توان در نتیجه افزودن یا کاستن یکی از مناقصه‌گران انتظار داشت به ما می‌گوید. به عبارت دیگر به‌دنبال فهمیدن این هستیم که در صورت کاهش یک نفر از شرکت‌کنندگان تأثیر آن بر قیمت برنده در مناقصه چه خواهد بود.

مدل رگرسیونی به ما می‌گوید که به‌طور متوسط با افزوده شدن یک رقیب به مناقصه، قیمت پیشنهادی ۲۷٫۹ درصد افزایش می‌یابد. نتیجه آن است که برای فرضیه اصلی پژوهش، فرضیه صفر رد می‌شود. همان‌طور که تعداد مناقصه‌گران افزایش می‌یابد، کاهش قابل ملاحظه‌ای در قیمت برنده در مناقصه شاهد هستیم. به عبارت دیگر در صورت دعوی شدن عده زیادی از پیمانکاران به یک مناقصه، میزان مینوس افزایش خواهد یافت.

سپس تحلیل همبستگی از تعداد پیشنهادات مناقصه و انحراف متوسط از برآورد پیش از مناقصه اجرا شده به عمل آمد. فهمیده شد که هیچ ارتباط معنی‌دار آماری بین تعداد پیشنهادات ارایه شده و انحراف متوسط از برآورد پیش از مناقصه وجود ندارد. براساس ANOVA انجام گرفته روی داده‌ها هیچ رابطه معنی‌داری یافت نشد(۰٫۵۲۵=sig).

هیچ رابطه معنی‌دار آماری بین تعداد مناقصه‌گران و کاهش مربوط در متوسط قیمت پیشنهادی وجود ندارد و این نمایش دهنده ترسیم توزیعی انحراف هر مناقصه از برآورد اولیه در مقابل تعداد مناقصه‌گران است. اگر چه شیب رو به پایین در خط رگرسیون دیده می‌شود، داده‌ها از رابطه معنی‌داری پشتیبانی نمی‌کنند.

نتیجه گیری

در این پژوهش نتیجه گرفته شد که افزایش تعداد مناقصه‌گران منجر به کاهش قیمت برنده پیشنهادی در مناقصه می‌شود. این پژوهش انحراف بین کم‌ترین پیشنهاد و برآورد پیش از مناقصه را با تعداد مناقصه‌گران مقایسه کرد زیرا این کار قبلاً آزموده نشده بود و می‌تواند به عنوان معیاری برای اندازه‌‌گیری میزان رقابتی بودن محیط استفاده شود. روشن شد که تعداد مناقصه‌گران به روش معنی‌دار آماری بر پیشنهاد برنده در مناقصه تأثیر می‌گذارد.

به‌طور کلی یافته‌های این تحقیق حوزه‌هایی را برای پژوهش‌های آتی معرفی می‌کند. به علت آن‌که این پژوهش بخش محدودی از صنعت ساختمان را مورد مطالعه قرارداده است تحقیقات بیش‌تری می‌تواند روی بخش‌های وسیع‌تری از صنعت انجام گیرد و با افزودن بر تعداد پروژه‌های جمع‌آوری شده بر اعتبار یافته‌های آن بیفزاید. بهتر آن است که در پژوهش‌های آتی، با افزایش تعداد پروژه‌ها، دسته‌بندی‌هایی براساس نوع پروژه‌هایی که به مناقصه می‌روند از قبیل ساختمان، فرودگاه، راه و موارد دیگر صورت بگیرد.

نتایج به‌دست آمده در این پژوهش تا حدودی به برآورد هزینه‌ها توسط کارفرما (مشاور کارفرما) بستگی دارد. دقت این برآورد‌ها می‌تواند مورد تردید قرار بگیرد. دقت برآورد به‌طور کلی توسط ۳ عامل اصلی تأثیر می‌پذیرد‌‌: کسی که برآورد می‌کند، چگونگی تهیه برآورد، سطح اطلاعاتی که از برآورد در آن زمان معلوم است. این پژوهش تنها بر یکی از عوامل مؤثر بر استراتژی تصمیم‌گیری در مناقصات تمرکز داشت، کارهای آینده می‌توانند عوامل متعدد دیگر و تأثیر آنها را به‌صورت جداگانه و دسته‌جمعی بررسی کنند. به‌دلیل آن‌که شرکت در مناقصات برای پیمانکار هزینه‌بر است، پیمانکار باید با توجه به شرایط شرکت خود و عوامل خارجی نظیر تعداد مناقصه‌گران تصمیم به شرکت یا عدم‌شرکت در مناقصه بگیرد. در این مقاله تأثیر افزایش و کاهش تعداد مناقصه‌گران بر هزینه پروژه کمی شد و در موقعیت‌هایی که محیط بسیار رقابتی است پیمانکار باید آگاه باشد که برای پیروز شدن، نیاز به ارایه قیمت‌های بسیار پایین دارد و در غیراین صورت باید از شرکت در مناقصه منصرف شود.

 

 منبع: چهارمین کنفرانس بین‌المللی مدیریت پروژه