راکفلر نما‌ها شمشیرشان را غلاف کنند!

راکفلر نما‌ها شمشیرشان را غلاف کنند! سمیه مهدوی- از مدت‌ها پیش، سفیر نفتی ایران با بیش‌ترین هجمه‌هایی که علیه‌‌ وی انجام شد در مظان انتقادات، مخالفت‌ها و بعضاً اتهاماتی قرار گرفته که بیش‌تر این انتقادات بوی نم سیاسی‌کاری و شاید باندبازی به خود گرفته است. گردباد مخالفت‌ها با هرحرکتی که زنگنه انجام می‌داد، شدت بیش‌تری […]

راکفلر نما‌ها شمشیرشان را غلاف کنند!

سمیه مهدوی- از مدت‌ها پیش، سفیر نفتی ایران با بیش‌ترین هجمه‌هایی که علیه‌‌ وی انجام شد در مظان انتقادات، مخالفت‌ها و بعضاً اتهاماتی قرار گرفته که بیش‌تر این انتقادات بوی نم سیاسی‌کاری و شاید باندبازی به خود گرفته است. گردباد مخالفت‌ها با هرحرکتی که زنگنه انجام می‌داد، شدت بیش‌تری پیدا می‌کرد، تیرهای سمی که با نام انتقاد عجین شده بود بی‌محابا به سمتش نشانه می‌رفت؛ اگر همین حملات انتقادی به معنای واقعی کلمه قصد جدا کردن سره از ناسره و خوب از بد عملکرد آقای وزیر نفت را داشت و در چارچوب انصاف و منطق بیان می‌شد؛ می‌توانست راه‌گشا باشد و چراغ راه! اما واگویه کردن سخنانی غیرفنی و غیرکارشناسانه فقط و فقط سنگ‌اندازی کرد و سدسازی!

روزهای گذشته، گمانه‌زنی‌هایی با محوریت انتخاب دست چپ و راست رییس‌جمهور  صورت گرفت. انتخاب کابینه‌داران، حذف یا ابقای افراد در سمت‌های وزارتی خود مهم‌ترین چالش محافل این روزهای اقتصادی-سیاسی بود. پیدا کردن جانشین برای صندلی وزارت نفت بیش از سایر وزارتخانه‌ها سروصدا براه انداخت و زمزمه‌هایی را مبنی بر حذف زنگنه از چرخه وزارتخانه به گوش رساند. افرادی که با آلوده کردن آب قصد داشتند برای خود ماهی بگیرند و روی آن یک موج سواری جانانه انجام دهند.

تا اینجای کار، حضور زنگنه در لیست کابینه‌داران قطعی و محرز اعلام شده است. در غیراینصورت، تکلیف طرح‌های نیمه‌کاره در وزارت نفت چه می‌شد، چه کسی می‌بایست به صندلی داغ نفت تکیه بزند؟ چه کسی مدبرتر و وزیرتر از بیژن زنگنه که ۲۲ سال از عمر خود را در این سمت گذرانده و مویی در این راه سپیده کرده است؟

حضور زنگنه و یا بهتر بگوییم ابقای وی در پست مهم و کلیدی تصدیگری وزارت نفت، به نفع چه گروهی است و اصولاً برای کدام جماعت گران تمام می‌شود؟

زنگنه طی ۴ سال خدمت بی‌وقفه در داخل و خارج از کشور در دولت یازدهم چه امتیازهایی کسب کرد و چند چراغ را به نفع بازار نفت ایران روشن کرد؟

زنده کردن سهم از دست رفته کشور و گفت‌و‌گو با سران تولیدکنندگان نفت، افزایش میزان تولید، گرداندن چرخ تولید و صادرات و… همه و همه از جمله اقداماتی بود که توانست کشتی پهلو گرفته نفت را دوباره با فشارهای متناوب روی امواج شناور کند. آن هم در شرایطی که برخی در داخل کشور برای فرمانده نفتی ایران قداره کشیدند و جنگ روانی براه انداختند.

شاید برخی بگویند زنگنه شق‌القمر نکرد! اما حداقل می‌توان در چنین اوضاعی به عملکردش دست‌مریزاد گفت.

برای کشور مهم‌ترین امر اثبات اقتدار و حقانیتش در منابع مهم ملی بوده و هست که الحق‌والانصاف زنگنه همچون محمدجوادظریف که یدطولایی در امر دیپلماسی دارد، توانست به‌عنوان یک دیپلمات و شخصیت کاریزماتیک قدم‌های مثبتی در این خصوص‌ بردارد .

در این بین کم نبودند راکفلرنماهایی که با توهم چپاول ثروت ملی برای خودشان زندگی اشرافی فراهم کنند.

اما دلالان و سوداگران همچنان سایه‌شان را از سر تجارت نفت کم نکرده‌اند. باوجود اقدامات وزیر نفت در قلع و قمع آنها هرچند در حد وسع و بضاعتش، باز هم نشد به صورت کامل این بمب‌های سیار را خنثی کند.

نمونه تمام عیار این قضیه بابک زنجانی بود، که پرونده سنگینش جنجال‌آفرین شد و هنوز، این جنجال سروسامان نگرفته است. وزارت نفت می‌دود و طلبش از آن فرار می‌کند. سرنوشت این حجم پول در ابهام به سرمی برد.

متهمی که در این جریان قطعاً تنها نبوده و نیست؛ یا ماجرای دکل‌های گمشده‌ای که هنوز به سرانجام نرسیده‌اند. هریک از این مجرمین یا در تله قانون گرفتار شده‌‌اند یا در سایه زندگی می‌کنند خود را راکفلرهایی می‌دانند تا با تصاحب ثروت نفتی کشور به حق و حقوق نانوشته خود برسند!

گزک‌هایی که زنگنه ( البته به گمان انکارکنندگان وی) به دست مخالفان خود داد، آنقدر ضرب و زور نداشت تا وی را از راه کنار بزند.

حال در دولت جدید انتظار می‌رود با توجه به رویه وزیر نفت دولت یازدهم دسیسه‌چین‌ها، کلاه خود را بالاتر بگذارند و با اتکا به سیاسی‌کاری و باندبازی با سرنوشت چندمیلیون نفر بازی نکنند.

 

اما این پایان کار شیخ‌الوزرا نیست؛ انتظارات از وی بیش از گذشته شده است و این شاید کار را برایش سخت‌تر کند. حال ذره‌بین مخالفین بزرگ‌تر از قبل شده تا با کشیدن مو از ماست و گرفتن بهانه‌های بنی‌اسرائیلی برای هر حرکت وی سفسطه‌ها بسازند.