دریافت وام جنسیتی شد!؟ سمیه مهدوی- در را باز میکنی و به سمت دستگاه دریافت نوبت میروی. رسید نوبت را برانداز میکنی؛ شماره ۱۴۸ روی برگه ثبت شده درحالیکه شماره باجهها روی اعداد ۱۰۰-۹۹ چشمک میزند. باید فاصله ۴۸ نفری را تا رسیدن به نوبتت تاب بیاوری. سالن پر از هیاهو و شلوغی مراجعهکنندگان است، […]
دریافت وام جنسیتی شد!؟
سمیه مهدوی- در را باز میکنی و به سمت دستگاه دریافت نوبت میروی. رسید نوبت را برانداز میکنی؛ شماره ۱۴۸ روی برگه ثبت شده درحالیکه شماره باجهها روی اعداد ۱۰۰-۹۹ چشمک میزند.
باید فاصله ۴۸ نفری را تا رسیدن به نوبتت تاب بیاوری. سالن پر از هیاهو و شلوغی مراجعهکنندگان است، بعد از این پا وآن پا کردنهای بسیار، بالاخره شماره ۱۴۸ پیج میشود.
با خوشحالی و لبخند به امید گرفتن یک وام کلان ۱۰ میلیون تومانی! درحالی که یک پرونده به ضخامت پرونده بابکزنجانی حاوی مدارک لازم برای دریافت وام زیر بغل گرفتهای، رودرروی متصدی بانک مینشینی.
انواع و اقسام کاغذها و فرمها را پر میکنی. یکییکی بندها را میخوانی؛ فیش حقوقی خودت و ۷ نسل قبلتر از خودت! ضامن معتبر به اضافه چک و برگههای صلاحیت در ضمانت به تعداد لازم و…، همه را چک میکنی.
نه خداروشکر تا اینجا روسفیدی، از زیر سنگ هم که شده همه موارد اعم از دلایل و شواهدی را که لازم بوده با صرف یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه!! جمع و جور کردهای. انصافاً این فوت وقت به ازای دریافت مبلغ کلانی که بانک دودستی تقدیمت میکند، میارزد!
بادی به غبغب میاندازی و با اعتماد به نفس مدارک را روی میز میگذاری. دیگر چیزی به پایان کاغذبازیها نمانده؛ نفسی از سر آسودگی میکشی، اما نه، گویا یک بند دیگر به تبصرههای قبلی اضافه شده: «برگه تعهد یا همان رضایتنامه از پدر یا همسر!!» که در آخرین لحظات برایتان رو میشود.
آخرین باری که چنین برگهای را دیدم، دوران مدرسه در مقطع دبیرستان بود که برای اردوی اجباری شلمچه دعوت شده بودیم. راست میگویند که تاریخ در حال تکرار است!
آن زمان تصور میکردم این اجازهنامچهها غیر از امور تفریحی -گردشی، در بخشهای جدیتر فقط برای امر خیر و یا خروج از مرزهای کشور کاربرد داشته باشد. اما خوب؛ جوانی است دیگر، آن موقع عقلمان به این امور که قد نمیداد!
تصورمان از آینده این بود که جوانان بهویژه بانوان پس از فارغالتحصیلی پشت یک میز گردویی خواهند نشست تا بازار کار را مصادره کنند و در امورکلان کشوری جایی برای خود باز کنند. انتظار داشتیم تا زمان جلوس، پشت آن میز گردویی، دوره داد و ستد این رضایتنامهها همانند برخی سنتهای نخنما شده از مد بیفتد! اما خوب کف دستمان را بو نکرده بودیم که قرار است با طیاره زمان آن هم به قاعده یک کف دست از زاویه نگاهمان تا نوک بینی دور دور کنیم!
فرض کنید در شرایطی که به حضور بانوان در امور اجرایی کشور تأکید میشود، یکی از بانوان فعال اقدام به گرفتن وام و یا تسهیلات برای یک بنگاه اقتصادی بکند؛ در این شرایط او به قدری استقلال خواهد داشت که حتی با عبور از موانع دریافت تسهیلات مالی، با اجازهنامچه از همسر یا پدر بتواند خیلی آزادانه به دریافت وام اقدام کند. حال اگر همسر یا پدر به دلیل مشکلات خانوادگی (البته از نوع لجبازی) مصلحت ندانست آن برگه را امضا کند، تکلیف وام و ماجرای آن بنگاه اقتصادی که از بد روزگار مسؤولیتش با آن بانوی مثلاً مستقل است، چه میشود؟
این امر نمیتواند چشمانداز مناسب و ایدهآلی را برای جامعه فعال بانوان در عرصه اقتصاد، سیاست و اجتماع ترسیم کند. همه روشنفکران در کابینه جدید دولت خواستار حضور پررنگ بانوان هستند اما آیا شرایط و بسترمناسب برای آماده شدن این امر فراهم است؟ اقداماتی اینچنینی که جرقهاش از کلانشهرهایی مانند اصفهان زده شده است، چه قدر میتواند در پیشبرد اهداف مذکور کمک کند؟ و اصولاً این رفتارها تا چه میزان به دنبال خود محدودیت میآورد؟
همان زنانی که پیر و جوان، خرد و کلان، روشنفکر و سنتی همه و همه سنگ دفاع از حقوقشان را به سینه میکوبند و شعار مساوات حقوقشان را سر میدهند! با این تفاسیر شاید بهراستی در اموری همچون دریافت چندرغاز وام ناقابل صلاحیت و اعتبار لازم را نداشته باشند، چه برسد به حضور و زمامداریشان در بخشهای مختلف اقتصادی – سیاسی کشور!!
بانوانی که در جامعه امروز در هیچیک از بخشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جا خالی نکردهاند و مصمم درحال بازیابی جایگاه خویش هستند، همان قشری که در نبود سرپرست خانواده بار مسؤولیت را بردوششان گذاشته میشود. سرانجام متوجه نشدیم برخی از این دستگاهها صلاحیت بانوان را قبول دارند یا خیر؟ اگر قبول ندارند چرا این همه شعار در راستای حقوق بانوان سرداده میشود و اگر قبول دارند این رفتارهای ناهنجار از کجا نشأت میگیرد؟ مقصر وقوع چنین ناهنجاریهایی چیست؟ عدم نظارت مناسب در امور؟ باز کردن فضا برای افرادی که در مدیریت تجربه و کیاستی ندارند؟ ویا…
نمیتوان به سخنان نویسنده انگ طرفداری از مکتب فمینیستها را زد. فقط این نکته لازم به ذکر است که تعارض و دوگانگی در جامعه بیدار و هوشیار کنونی خریداری ندارد و مطمئناً به صورتی کاملاً مشخص بارز و عیان میشود.
هرچند در این اوضاع نابسامانی که در بانکها حاکم است، گرفتن وام مانند پیدا کردن یک قطره آب در بیابان خودنمایی میکند. اما وقتی مراجعهکننده در آخرین خوان از هفتخوان بانکی چنین برگهای پیش رویش قرار میگیرد، میتواند بزرگترین ضربه را به تفکر و بینش جامعه امروز بزند و اینگونه ترسیم کند که در کشورهای جهان سوم، پیشرفت و تکامل معنایی ندارد.
اصلاً چرا راه دور برویم…
شاید همین نگاه مهجور به بانوان بود که منجر شد، نمایندگان محترم در خانهملت ایران با دیدن یک بانوی فعال در عرصه بینالمللی از تعجب شاخ درآورند، به حدی که مخفیانه چندبار به صورت خود سیلی بنوازند که خوابند یا بیدار؟! آیا این امر امکانپذیر است که یک زن دوشادوش مردان حرکت کند و حتی گوی سبقت را از آنان برباید؟! و در ادامه همین ناباوری و خوشحالی از این امر ماجرای سلفی گرفتنها را با تنها موجود مؤنث زنده فعال در سیاست به راه بیندازد!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.