برنامه‌های کاغذی بی‌اثر در مهاجرت معکوس

برنامه‌های کاغذی بی‌اثر در مهاجرت معکوس مطالعات کارشناسان حاکی از آن است که به تازگی نسبت جمعیت شهر و روستا، ۷۳ به ۲۷ شده و روستا‌ها و شهرهای کوچک به‌طور روزافزون در حال خالی شدن از سکنه و مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند. به گزارش صما، آبان‌ماه سال گذشته بود که معاون وزیر راه و […]

برنامه‌های کاغذی بی‌اثر در مهاجرت معکوس

مطالعات کارشناسان حاکی از آن است که به تازگی نسبت جمعیت شهر و روستا، ۷۳ به ۲۷ شده و روستا‌ها و شهرهای کوچک به‌طور روزافزون در حال خالی شدن از سکنه و مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند.

به گزارش صما، آبان‌ماه سال گذشته بود که معاون وزیر راه و شهرسازی از تحقق مهاجرت معکوس در کشور خبر داد. محمدسعیدایزدی با اشاره به تغییر الگوهای جابه‌جایی جمعیت در کشور گفته بود: روند مهاجرت از روستا به شهر طی ۴ دهه گذشته رو به کاهش بوده و مهاجرت از شهر به شهر رواج بیش‌تری یافته است و در حقیقت ما اکنون شاهد ظهور روند جدیدی از مهاجرت تحت عنوان مهاجرت معکوس هستیم.

اما این در حالی است که طبق تازه‌‌ترین آمار و براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۹۵، جمعیت شهر تهران نسبت به سال ۹۰ یک‌و‌هفت‌دهم درصد افزایش دارد که نشانگر جذابیت شهر تهران برای استقرار جمعیت بوده است.

علاوه بر این، مطالعات کارشناسان حاکی از آن است که به تازگی نسبت جمعیت شهر و روستا، ۷۳ به ۲۷ شده و روستا‌ها و شهرهای کوچک به‌طور روز افزون در حال خالی شدن از سکنه و مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند. بنابراین این آمار نشان می‌دهد که اتفاقاً مهاجرت به شهر‌ها و کلان‌شهر‌ها به جای این‌که کم‌تر شود، بیش‌تر شده و در عین حال به یکی از دلایل اصلی حاشیه‌نشینی در کشور تبدیل شده است.

طرح مهاجرت معکوس یا مهاجرت از کلان‌‌شهر‌ها به شهرهای کوچک و میانی و روستاها، به عنوان یک استراتژی مهم و اساسی، در حالی مورد تأکید دولت‌های اخیر قرار گرفته است که البته هشدار‌ها و صحبت‌‌ها درباره وضعیت نامناسب سکونت در کلان‌‌شهرهایی مثل تهران صرفاً در حد حرف و شعار باقی مانده و اقدام عملیاتی در این حوزه انجام نشده است. از طرفی برنامه‌های وزارت راه و شهرسازی دولت یازدهم نیز در زمینه تدارک برنامه‌های پیشگیری از مهاجرت به سرانجام مشخصی نرسیده است.

مسؤولیت شهردار تهران در کنترل مهاجرپذیری

طرح انتقال پایتخت یا توزیع وزارتخانه‌ها در سطح کشور و یا اعطای تسهیلات و امکانات خاص به آن دسته از افرادی که از تهران به سایر شهر‌ها مهاجرت کنند، به عنوان برنامه‌ها و سیاست‌هایی بوده که طی چند سال اخیر مطرح بوده، اما به مرحله اجرا نرسیده و یکی از دلایل اصلی این مسأله آن است که این موضوع مهم هیچگاه در اولویت نبوده و توجه جدی به آن نشده است.

به همین دلیل است که امروز یکسری آسیب‌های بسیار خطرناک و جدی به صورت اختاپوسی و مخفیانه در حال شکل‌گیری و در حال بلعیدن کلان‌شهرهای ما است و مسؤولان ارشد در سطح وزارتخانه‌ها و نهادهای ذی‌ربط و مدیران میانی از جمله استانداران، فرمانداران و شهرداران در شهرهای کشور توجهی به این معضل ندارند.

در این میان به لحاظ نقش مهم شهردار تهران در راستای کنترل و جلوگیری از افزایش جمعیت تهران، کارشناسان شهری معتقدند که شهردار جدید تهران باید بتواند این موضوع را به صورت جدی دنبال و بین ظرفیت‌های موجود در پایتخت و جمعیت آن تناسب برقرار کند.

بدون شک امروز مدیریت شهری نیازمند تدوین الگوهای جدید متناسب با الگوی جدید شهرنشینی در کشور است. به این معنا که شکل متفاوت و جدیدی از شهرنشینی در منطقه شهری تهران در حال رخ دادن است که به مدیریت خاص نیاز دارد.

کارشناسان با تأکید بر این‌که در راستای جلوگیری از این پدیده ناهنجار، مسؤولان رأس هرم یعنی ریاست جمهوری، وزرای ذی‌ربط و شهرداری‌ کلان‌شهر‌ها باید در سطح کلان تصمیم‌گیری و چاره‌اندیشی کنند، بر این باورند که برای جلوگیری از این پدیده در گام نخست باید در کلان‌‌شهر‌ها دافعه ایجاد شود.

در مقابل برای زندگی در شهرهای کوچک و روستا‌ها باید جاذبه ایجاد شود تا انگیزه ماندگاری ساکنان و اهالی هر منطقه در موطن اصلی خود افزایش یابد و انگیزه مهاجرت به کلان‌شهر تهران را به حداقل برساند.

راه‌های ایجاد جاذبه و دافعه در شهرهای کوچک و بزرگ

در این راستا کارشناسان بر این باورند که ایجاد جاذبه در شهرهای کوچک را می‌توان به صورت پایلوت در برخی مناطق اجرایی کرد. بر این اساس توسعه گردشگری به عنوان یکی از راهکارهایی است که مدنظر صاحب‌نظران قرار دارد. آنها با انتقاد از این‌که غالب شهرهای توریستی کشور محدود به ۴-۵ شهر شده است، تأکید می‌کنند: این در حالی است که بسیاری از شهر‌ها و مناطق کشور ما از پتانسیلی برخوردارند که اگر روی آنها کار شود، همانند شهرهای توریستی، ظرفیت جذب گردشگر و نیز جمعیت را خواهند داشت.

بنابراین توزیع و جذب توریست باید به صورت نرمال و عادلانه انجام گیرد تا بتواند اقدام مؤثری در جهت توسعه و آبادی روستا‌ها و شهرهای کوچک باشد. در این راستا اجرای سیاست‌های آمایش سرزمین الزامی است تا بر این اساس، در مناطق شهری و روستایی محورهای توسعه‏ای مشخص شود.

آنچه مسلم است نبود اشتغال، امکانات رفاهی و درمانی در روستا‌ها موجب شده است تا ساکنان انگیزه بیش‌تری برای مهاجرت و زندگی در کلان‌شهر‌ها پیدا کنند تا بتوانند به هر قیمت ممکن از امکانات شهری بهره‌مند شوند.

از همین رو اشتغال‌زایی در این بخش یکی از الزامات است که متناسب با ظرفیت‌های هر منطقه، باید در خصوص سرمایه‌گذاری در مناطق جمعیت پذیر اقدامات جدی انجام شود. چراکه پیش‌بینی فرصت‏های شغلی از سرازیر شدن جمعیت شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ جلوگیری می‌کند. در عین حال تأمین امکانات مورد نیاز مناطق محروم و کم‌تر برخوردار از جمله امکانات رفاهی و درمانی و همچنین توسعه صنعت حمل و نقل عمومی از دیگر برنامه‌های مهم است.