ارایه یک تکنیک ادغامی به منظور انتخاب پیمانکاران در حوزههای فناوری اطلاعات ریشه عمیق سیستم مناقصه مسابقهای محمد همتی ۱-مقدمه تشریح مرزهای سازمان یکی از ابعاد اصلی نظریه اقتصاد سازمان از هنگام مطرح شدن نظریه سازمان توسط «کلوز» در سال ۱۹۷ بوده است. درحالی که اکثر تحقیقات موجود، بر یکپارچگی عمومی تمرکز یافتهاند، گام معکوس، […]
ارایه یک تکنیک ادغامی به منظور انتخاب پیمانکاران در حوزههای فناوری اطلاعات
ریشه عمیق سیستم مناقصه مسابقهای
محمد همتی
۱-مقدمه
تشریح مرزهای سازمان یکی از ابعاد اصلی نظریه اقتصاد سازمان از هنگام مطرح شدن نظریه سازمان توسط «کلوز» در سال ۱۹۷ بوده است. درحالی که اکثر تحقیقات موجود، بر یکپارچگی عمومی تمرکز یافتهاند، گام معکوس، یعنی تفکیک عمودی یا برونسپاری، پدیدهای فراگیر در دنیای صنعتی در سالهای اخیر بوده است.
از قرن نوزدهم سیستم مناقصه مسابقهای، ریشه عمیقی در کشور آمریکا دوانده است. هارپ (۱۹۸۸) اشاره میکند که این سیستم از سال ۱۸۴۷ در مناقصات بزرگراهها و پلها در ایالت نیویورک به کار گرفته شده است.
ایده اصلی این روش بر پایه سیستم تعیین برنده مناقصه با کمترین قیمت پیشنهادی، صرفهجویی در منابع مالی کارفرما و ایجاد شرایط رقابتی برابر برای کلیه پیمانکاران شرکتکننده در مناقصه است.
با گذشت سالها تغییراتی برای پذیرش پیمانکاران اعمال شد و در این رابطه اضافه شدن پارامترهای دیگر در فرایند انتخاب و دخالت دادن سایر فاکتورها اضافه بر فاکتور قیمت پیشنهادی را میتوان اشاره کرد. اگرچه ایده اصلی از قرن نوزدهم دست نخورده باقیمانده است، اما این نکته جالب توجه است که تمامی کشورها، برنده با کمترین قیمت را مورد نقد و بررسی قرار دادهاند.
کشورهای اندکی مانند ایتالیا و پرو سیستمی را انتخاب میکنند که پیشنهاددهنده موفق مسلماً شخص دارای کمترین پیشنهاد نیست. فلسفهای که در اینجا وجود دارد این واقعیت است که بهترین پیشنهاد، قابل قبولترین آن است نه الزاماً کمترین آن و بهترین پیشنهاد معمولاً نزدیکترین پیشنهاد به میانگین پیشنهادات رسیده است.
همچنین کرامر مقالهای به نام تشخیص صلاحیت پیشنهاددهنده برای پروژههای عمومی در سال ۲۰۰۲ منتشر کرد. سینگ در سال ۲۰۰۵ یک چارچوب فازی برای انتخاب پیمانکاران و در سال ۲۰۰۷ یک روش فازی برای پیشصلاحیت پیمانکاران پیمانکاران را ارایه داده است.
در مطالعهای که در سال ۱۹۹۹ انجام شد، ۳۵ معیار از تحقیق در صنعت ساختوساز انگلستان به دست آمد. مؤلفین این مقاله این معیارها را بر ۶دسته درک سازمانی ارزیابی پیشنهاد شامل کارفرمایان خصوصی و دولتی، معمار، مهندسی عمران، متره و فعالیتهای مدیر پروژه طبقهبندی کردند.
براساس مطالعه دیگری، معیارهای انتخاب پیمانکار به اندازه ظرفیت وی در انجام کار بستگی دارد. مؤلفین پیشنهاد کردند که ظرفیت پیمانکار باید بهعنوان معیاری اصلی در انتخاب پیشنهاد در نظر گرفته شود.
در تحقیقی که جهت تعیین اوزان معیارهای انتخاب پیمانکار صورت گرفته است، محققین روش فرایند تحلیل سلسلهمراتبی فازی را در مقایسه با روش کلاسیک آن بهکار گرفتهاند که نتایج پژوهش بیانگر کیفیت بالاتر روش فازی در اولویتبندی معیارها نسبت به روش کلاسیک آن، است.
مکاویر و همکارانش (۱۹۹۷) نقش فناوریهای سیستمهای مبتنی بر دانش و تجزیه و تحلیل چندمعیاره را در ارزیابی قابلیتهای داخلی و تأمینکنندگان بیرونی مطرح کردند، بدون آنکه نیاز به جزییات کافی در مورد چگونگی تجزیه و تحلیل در فرایند تصمیمگیری باشد.
درویش و همکاران (۲۰۰۹) در مقالهای باعنوان «بهکارگیری تئوری گراف و روشهای ماتریسی به منظور رتبهبندی پیمانکار» نشان دادهاند که چگونه تئوری گراف و روشهای ماتریسی بهعنوان ابزار تحلیلی تصمیمگیری برای انتخاب پیمانکار میتواند بهکار گرفته شود، بهطوری که مسؤولین پروژه میتوانند این روش را بهعنوان سیستم پشتیبانی تصمیم در شناسایی پیمانکار واجد شرایط جهت انعقاد قرارداد بهکار گیرند.
یانگ و همکارانش (۲۰۰۶) مدلی را درمورد برونسپاری فرایند کسب و کار ارایه کردند که در آن عوامل مؤثر بر چنین تصمیمی باتوجه به مزایا نظیر صرفهجویی هزینه، تمرکز بر مزیت رقابتی، افزایش انعطافپذیری و کیفیت محصولات، ریسکها همچون امنیت اطلاعات، از دست رفتن کنترل مدیریتی، اتحادیه کارگری و مشکلات روحی کارکنان و عوامل محیطی شامل بلوغ بازار، تأمینکنندگان و تصمیم برونسپاری سایر شرکتها ارزیابی میشود.
در مقالهای با عنوان «اهمیت نسبی معیارهای ارزیابی مناقصه و انتخاب پیمانکار»، کاربردهای روش طراحی آزمایشات برای شناسایی اهمیت نه معیار رایجی که در یک ارزیابی واقعی و انتخاب یک پیمانکار، تأمینکننده مؤثر هستند، ارایه شده است. نتایج نشان میدهد که عملکرد در پروژههای قبلی (حسن سابقه)، مهارت فنی و هزینه و تجربه سازمانی مهمترین معیارها در انتخاب واقعی پیمانکار هستند و حجم کار و اعتبار (شهرت) اهمیت کمتری دارند.
ارسلان و همکاران (۲۰۰۸) در مقالهای باعنوان «بهبود فرایند انتخاب پیمانکار فرعی در پروژههای ساختوساز: سیستم ارزیابی تحت وب پیمانکار فرعی»، یک سیستم ارزیابی تحت وب پیمانکار فرعی را پیشنهاد میدهند چنانکه پیمانکاران فرعی براساس یک معیار ترکیبی میتوانند مورد ارزیابی قرار گیرند. این سیستم پیمانکاران اصلی را قادر میسازد که برای کارهای فرعی مربوطهشان مناسبترین پیمانکاران فرعی را انتخاب کنند و به فرایند انتخاب سرعت بخشند و در طی فرایند مناقصه در زمان و وقت خود صرفهجویی کنند.
در پژوهش دیگری تحت عنوان «انتخاب پیمانکاران نوسازی مسکن با استفاده از روش گسترش کیفیت عملکرد فازی هیبرید»، یک روش هیبریدی در ترکیب با تئوری مجموعه فازی و گسترش کیفیت عملکرد به منظور ایجاد مدل انتخاب پیمانکار نوسازی مسکن پیشنهاد شده است. با این مدل ساکنین میتوانند بهترین پیمانکار نوسازی را براساس نیازهایشان انتخاب کنند. برای ارزیابی اثربخشی مدل پیشنهادی یک روش تصمیمگیری چندمعیاره معروف بهPROMETHEE، برای مقایسه نتایج انتخابهای پیمانکاران بهکار گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که روش گسترش کیفیت عملکرد فازی هیربدی پیشنهادی پتانسیل حل مسایل تصمیمگیری چندمعیاره را دارد.
کنز و همکارانش (۲۰۰۰) بهمنظور ارایه چارچوبی جامع برای تصمیم خرید یا ساخت که عوامل مرتبط با چنین تصمیمی را پوشش دهد، دادههایی از تئوری و عمل را در نظر گرفتند. آنها ۴ حوزه را برای گروهبندی عوامل مرتبط با خرید یا ساخت پیشنهاد کردند: فناوری و فرایندهای ساخت، هزینه، لجستیک و مدیریت زنجیره تأمین و سیستمهای پشتیبان. هریک از این حوزهها نیز به نوبه خود عوامل دیگری را در بردارند. بهعلاوه، در این مدل معیارهای عملکردی که دقیقاً با پیشرانهای پیوند دارند، لحاظ شده است. این معیارها، دستیابی به اهدافی که محرک این تجزیه و تحلیل بودند را ارزیابی میکنند.
در پژوهشی که توسط علی آروین تحت عنوان «ارایه مدل تدارک پیمانکار جزء برحسب معیارهای پیمانکار» انجام شده است، محقق به کمک اطلاعات کسب شده از پرسشنامه، یک مدل عددی را بهعنوان ابزار پشتیبان تصمیمگیری تدوین کرده است. این مدل از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین مناسبترین پیمانکار استفاده میکند.
هدف از این پژوهش تبیین و اولویتبندی شاخصهای پیشارزیابی در انتخاب پیمانکاران برای کمک به مدیران شرکت توزیع نیروی برق استان سمنان بهمنظور برونسپاری دفتر فناوری اطلاعات است.
۲- بیان مسأله
تعاریف متعددی از مراحل فرایند برونسپاری در مطالعات مختلف بیان شده است. بهطورکلی مراحل برونسپاری را میتوان شامل تعیین واحد تصمیمگیرنده مناسب، تعیین فعالیتهای قابل برونسپاری، انتخاب پیمانکار، تنظیم قرارداد، برونسپاری، مدیریت و کنترل فرایند و درنهایت تصمیمگیری درباره خاتمه روابط برونسپاری دانست.
مطالعات متعددی در خصوص طراحی و تعیین شاخصهای پیشارزیابی به منظور انتخاب پیمانکاران صورت پذیرفته است. مهمترین بحث در رابطه با شاخصهای پیش ارزیابی، متناسب بودن شاخصها با اهداف سازمانی، همسویی با استراتژی سازمان، اعتبار در طول زمان و امکان بازخورد سریع و دقیق است.
باتوجه به اهداف برنامه تحول اداری کشور و به تبع آن، اهداف برونسپاری در وزارت نیرو و شرکتهای توزیع برق، برونسپاری فعالیتها پس از بسترسازی مناسب، اجتنابناپذیر و موجبات رشد و تعالی کشور را فراهم خواهد کرد. از طرفی باتوجه به رشد روزافزون و سریع تکنولوژی و وابستگی شدید هریک از بخشهای بهرهبرداری و فروش فناوری اطلاعات و ارتباطات و تجهیزات رایانهای و اهمیت حفظ و نگهداری صحیح اطلاعات مشترکین، لزوم واگذاری این بخش به پیمانکاری واجد صلاحیت بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. از سوی دیگر اینکه برونسپاری بر مبنای چه ضوابطی صورت پذیرد و شناسایی پیمانکار اصلح بر مبنای چه عواملی تعیین شود و همچنین نقش و اولویت هر یک از این عوامل نیز دارای اهمیت است.
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر انتخاب پیمانکاران دفتر فناوری اطلاعات شرکت توزیع نیروی برق استان سمنان و در راستای برونسپاری فعالیتهای این دفتر انجام شده است.
۳- مراحل انجام تحقیق
در ابتدا معیارهای اولیه مؤثر بر انتخاب پیمانکاران دفتر فناوری اطلاعات براساس مطالعه کتابخانهای و مصاحبه با افراد خبره شناسایی میشود. در مرحله بعد با استفاده از تکنینک دلفی و بهرهگیری از نظرات کارشناسان معیارهای نهایی تعیین میشود. سلسله مراتب معیارهای اصلی و معیارهای فرعی مؤثر بر انتخاب پیمانکاران دفتر فناوری اطلاعات ایجاد میشود. در گام بعد اوزان معیارها با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی محاسبه میشود. در مرحله بعد رتبهبندی معیارها با استفاده از تکنیکهای مجموع ساده وزین، تاپسیس، الکتره انجام میگیرد. باتوجه به اینکه بهکارگیری تکنیکهای چندشاخصه مختلف به رتبهبندیهای متفاوتی منجر میشود، بنابراین جهت حصول به اجماع، از تکنیکهای ادغامی میانگین حسابی، بردا و کاپلند استفاده میشود. در مرحله بعد تلاش میشود باتوجه به ۳استراتژی اولویتبندی (میانگین، رتبهها، بردا، کاپلند) از طریق تشکیل یک مجموعه رتبهبندی جزیی به اجماع کلی دست یافت. درنهایت با اولویتهای خطی، میتوان براساس مجموعه رتبهبندی جزیی به یک اجماع کلی رسید.
۳-۱-شناسایی معیارهای مؤثر بر انتخاب پیمانکاران دفتر فناوری اطلاعات
ابتدا معیارهای اولیه مؤثر بر انتخاب پیمانکاران براساس مطالعه کتابخانهای و مصاحبه با افراد خبره، تعیین شد که این عوامل عبارتند از سرعت عمل در انجام کارها، قابل دسترس بودن، دارای مجوزهای لازم، کادر فنی متخصص، سابقه کار در حوزه صنعت برق، رتبهبندی انفورماتیک، میزان تحصیلات مدیرعامل، سابقه پشتیبانی مناسب، داشتن نمایندگی، نرمافزار کدباز، تعهد در انجام وظایف، بومی بودن، سیستم مدیریت کاربران، رعایت استاندارد نرمافزاری، سادگی استفاده، سطوح دسترسی، هزینه اجرای نرمافزار، ارتباط با سایر نرمافزارها، قابلیت استفاده در پلتفرمها، هزینه واگذاری نرمافزار، تجربه طراحی و پیادهسازی سیستمها، نحوه گزارشدهی، تحت شبکه جهانی، رتکل اجرایی نرمافزار، وجهه ملی، رعایت ایمنی و بهداشت محیط، سهولت بومیسازی نرمافزاری، نیاز به تغییر در سیستم جاری، وجود نماینده ثابت در شرکت، مستندسازی، اجرا در شرکت مشابه، حسن سابقه، تحت شبکه بودن، زمان گارانتی، زمان اجرای پروژه، توانایی مالی پیمانکار، توانایی رفع مغایرتها، پرداخت بهموقع دستمزد عوامل، معماری سیستم (متمرکز- غیرمتمرکز).
سپس از تکنیک دلفی برای رسیدن به اجماع در خصوص عوامل تأثیرگذار در انتخاب پیمانکاران استفاده شد. تکنیک دلفی جهت بهرهمندی بیشتر از نظرات و ابتکارات کارشناسان و حضار طراحی شده است و همچنین گرهگشای فعل و انفعالات درونگروهی نیز است.
با استفاده از تکنیک دلفی و بهرهگیری از نظرات کارشناسان و خبرگان، ۴ معیار اصلی هزینه (قیمت)، مشخصات فنی، اخلاق حرفهای و تجربهکاری و همچنین ۱۲ معیار فرعی شناسایی شد. این ۱۲ معیار فرعی عبارتند از هزینه واگذاری، سرعت عمل، قابلیتهای ویژه، اجرا در شرکتهای مشابه، حسن سابقه، رعایت استاندارد نرمافزاری-سختافزاری، سابقه کار در صنعت برق، نرمافزارهای کدباز، ارتباط با سایر نرمافزارها، قابلیت دسترسی سریع، کادر فنی متخصص، هزینه اجرا.
۳-۲-تعیین اوزان معیارها با استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
بعد از آنکه ۱۲معیار مؤثر بر انتخاب پیمانکاران مشخص شد، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین اوزان معیارها استفاده شد. پرسشنامههای مقایسات زوجی میان کارشناسان توزیع شد. از آنها خواسته شد به معیارها امتیاز دهند تا پس از تکمیل پرسشنامهها و تحلیل دادهها در نرمافزار اکسپرتچویس، اوزان معیارها (ضریب اهمیت معیارها) تعیین شود. اوزان معیارهای حاصل از بهکارگیری این تکنیک، اساس کار تکنینکهای دیگر قرار گرفت.
۳-۳- رتبهبندی براساس تکنیکهای مجموع ساده وزین، الکتره و تاپسیس
در مرحله قبل اوزان معیارها با بهکارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و گردآوری نظرات خبرگان با استفاده از پرسشنامههای مقایسات زوجی محاسبه شد که با استفاده از آن به تشکیل ماتریس تصمیم برای اجرای روشهای مجموع ساده وزین، الکتره و تاپسیس پرداخته شد. نتایج بهکارگیری این تکنیکها در رتبهبندی ۱۲معیار متفاوت است.
۳-۴- بهکارگیری تکنیکهای ادغامی
در مرحله قبل به جهت اینکه رتبهبندی یکسانی از عوامل توسط ۴ تکنیک به دست نیامد، لذا از تکنیکهای ادغامی شامل میانگین رتبهها، بردا و کپلند جهت رسیدن به اجماع در رتبهبندی استفاده شد.
۳-۴-۱- روش میانگین
در این روش میانگین رتبه هر معیار را برحسب رتبهای که در هر تکنیک کسب کرده، به دست آورده و درنهایت براساس میانگین به دست آمده، رتبهبندی معیارها صورت میپذیرد.
۳-۴-۲- روش بردا
این روش بر قاعده اکثریت استوار است. در فرایند اجرای این روش، ماتریس مربعی از گزینهها تشکیل میدهیم (همانند ماتریس مقایسات زوجی). درایههای ماتریس در محل برخورد هر گزینه با گزینه دیگر، درصورتیکه سطر بر ستون ارجحیت دارد، از حروف M و درجایی که ستون نسبت به سطر، مرجع است و یا هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد، از حرف X استفاده میکنیم. در این روش گزینهای که دارای بردهای بیشتری (M) در سط باشد، اولویت بیشتری دارد.
۳-۴-۳- روش کپلند
روش کپلند مانند روش بردا است با این تفاوت که در این روش تعداد باختها نیز محاسبه شده و از تعداد بردها کم میشود و در نهایت رتبهبندی براساس نتایج به دست آمده انجام میشود.
۳-۴-۴- ادغام روشها و رسیدن به اجماع کلی
در این مرحله تلاش میشود باتوجه به۳ استراتژی اولویتبندی (میانگین، رتبهها، بردا، کاپلند) از طریق تشکیل یک مجموعه رتبهبندی جزیی به اجماعی دست یافت. طبق این ادغام، با اولویتهای خطی میتوان براساس مجموعه رتبهبندی جزیی به یک اجماع رسید.
بعداز اولویت بندی جزیی برای ادغام و رسیدن به اجماع از نتایج، میانگین حسابی رتبه معیارها از هر ۳ روش (میانگین، بردا و کپلند) را محاسبه کرده و حاصل را بهعنوان اجماعی از این روشها میپذیریم.
از طرفی برای رتبهبندی معیارهای اصلی، میانگین هرکدام از زیرمعیارها را محاسبه کرده، نتیجه به دست آمده بیانگر رتبه معیار اصلی است.
نتایج حاصل از ادغام و همچنین درخت سلسله مراتب به ترتیب در جدول و نمودار زیر قابل مشاهده است.
جدول: رتبهبندی عوامل پس از ادغام
رتبه عوامل
میانگین رتبه زیرمعیار
رتبه زیرمعیار
زیرمعیار
میانگین
معیار اصلی
۱
هزینه اجرا
۱٫۵
هزینه (قیمت)
۲
هزینه واگذاری
۳
رعایت استاندارد
۴٫۵
مشخصات فنی
۴
نرمافزار کدباز
۵
ارتباط با سایر افزارها
۶٫۵
۶
سرعت عمل
اجرا در شرکت مشابه
۷٫۵
تجربه
۷٫۶۵
۷
سابقه در صنعت برق
۸٫۶۵
۸
تعهد به انجام وظایف
۹٫۵
اخلاق حرفهای
۱۰
۹
کادر فنی متخصص
۱۱
قابلیت ویژه
۱۲
میزان دسترسی
نمودار: ساختار درختی رتبهبندی معیارها پس از ادغام
۴-نتیجه گیری
این پژوهش که منظور شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب پیمانکاران دفتر فناوری اطلاعات انجام شد، با استفاده از تکنیک دلفی، دوازده معیار در زیرمجموعه ۴ معیار اصلی تجربه، اخلاق حرفهای، فنی و هزینه (قیمت پیشنهادی) شناسایی شد که این معیارها با ۴ تکنیک چندشاخصهای فرایند تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس، الکتره و مجموع ساده وزین اولویتبندی شد. بهجهت اینکه رتبهبندی یکسانی از عوامل توسط ۴تکنینک مذکور به دست نیامد، از تکنیکهای ادغامی شامل میانگین رتبهها، بردا و کپلند از طریق تشکیل یک مجموعه رتبهبندی جزیی جهت رسیدن به اجماع در رتبهبندی استفاده شد. مقاله حاضر با بررسی یک مطالعه موردی این واقعیت را نشان میدهد که انتخاب نوع تکنیک مورد استفاده میتواند تأثیر غیرقابل انکاری بر رتبهبندیهای حاصله داشته باشد. روشهای چند شاخصه دارای تکنیکهای متنوعی در مراحل مختلف تصمیمگیری هستند که انتخاب تکنیک مناسب اغلب به تجربه و سلیقه محقق مربوط میشود و هرچند دستهبندیهایی جهت راهنمایی در انتخاب آنها وجود دارد اما بازهم نمیتوان بهطور قطع گفت چه تکنیکی برای چه مسألهای کاملاً مناسب است. از اینرو یافتن ارتباط معنیدار بین ساختار مسأله و نوع تکنیک مناسب نیازمند تحقیقات بیشتری در این زمینه است.
منبع: ارایه شده در همایش ملی خصوصیسازی در ایران
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.