مستندات جهانی و مدعیان داخلی آیا ورزش از سیاست جداست؟ با وجود ادعاهای مطرح شده درباره جدایی ورزش از سیاست، شواهد بسیاری حاکی از آن است که رویدادهای ورزشی در سراسر دنیا به نوعی تحت تأثیر عوامل سیاسی قرار دارد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ موضوع جدا بودن یا نبودن ورزش از سیاست مسألهای است […]
مستندات جهانی و مدعیان داخلی
آیا ورزش از سیاست جداست؟
با وجود ادعاهای مطرح شده درباره جدایی ورزش از سیاست، شواهد بسیاری حاکی از آن است که رویدادهای ورزشی در سراسر دنیا به نوعی تحت تأثیر عوامل سیاسی قرار دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ موضوع جدا بودن یا نبودن ورزش از سیاست مسألهای است که هر از گاهی به بهانههای مختلف مطرح میشود و اخیراً هم به بهانه بازی دو ملیپوش فوتبال کشورمان مقابل تیمی از رژیم اشغالگر قدس این بحث دوباره مطرح شده و در این بین افرادی به جدایی این دو مقوله اعتقاد دارند و در مقابل آنها کسانی هستند که این دو مورد را از هم «جداناپذیر» میدانند.
در همین رقابتهای انتخابی جامجهانی روسیه وقتی داور قطری قرار بود دیدار امارات و تایلند را قضاوت کند با اعتراض اماراتیها روبهرو شد (که اخیراً روابطشان با قطر تیره شده) و بنا بر دلایل سیاسی، فیفا این داور را تغییر داد و این همان دخالت سیاست در ورزش است.
اما در روی دیگر سکه فیفا شعارهای تماشاگران در حمایت از امیر قطر را در بازی با کرهجنوبی سیاسی تلقی میکند و حق را به امارات میدهد.
اماراتیها در فوتبال انتخابی جام جهانی دعوای سیاسی با قطر را به فیفا تحمیل میکنند و فیفا نیز موضوع را تأیید میکند پس چطور میتوان ورزش را از سیاست جدا دانست.
نمونه دیگری که میتوان از تداخل سیاست و ورزش ذکر کرد به «قانون مهاجرت ترامپ»، رییسجمهور جنجالی آمریکا، برمیگردد. ترامپ پس از روی کار آمدن قانونی وضع کرد که به موجب آن چند کشور عمدتا مسلمان حق مهاجرت به آمریکا را نداشته باشند. به این ترتیب ورزشکاران چند کشور جهان برای حضور در این کشور دچار مشکل میشوند و فیفا یا هیچ مرجع جهانی در این باره تصمیمی نمیگیرد آیا این موضوع سیاسی نیست؟
ورزش آمده است که در راستای اعتقادات ملی و مذهبی به عنوان تیغ دو لبه عمل کند.
از یک سو، سلامت جامعه را در آینده تضمین کند و از سوی دیگر ابزاری باشد برای نشان دادن باورهای اخلاقی، ایدئولوژیکی و سیاسی…
این را ما معنا نکردیم این روال ورزش در جهان است.
بازیهای المپیک که معتبرترین آوردگاه ورزش جهان است، گاهی اوقات عرصه نمایشهای سیاسی میشود. بهطوری که تمامی کشورهای جهان، حتی کشورهای جنگ زده و بحرانزده تلاش میکنند حتی با کمترین نفرات در آن حضور پیدا کنند تا نام خود را به عنوان کشوری مستقل به جهانیان معرفی کنند.
کشورهای تازه استقلال یافته المپیک را میدان مناسبی برای نشان دادن پرچم مستقل خود میدانند. این همان بهرهبرداری از ورزش در جهت منافع سیاسی است.
اما نمونهای دیگر، مسابقات دانشجویان جهان در چین تایپه برای رییسجمهور این کشور یک دستاورد ویژه داشت.
«تسایاینگون»، رییسجمهور چینتایپه در سخنرانی خود در ورزشگاه محل برگزاری مراسم افتتاحیه از نام« تایوان» استفاده کرد و همین موضوع باعث شد که ورزشگاه غرق در هیاهو شود.
این استفاده ابزاری از ورزش است در جهت اهداف سیاسی است.
باز هم به فوتبال برمیگردیم؛ رفتار متناقض فیفا نشان داده است که این سازمان جهانی هم، تحت تأثیر اتفاقات سیاسی تصمیمگیری میکند و بر خلاف آییننامه و اساسنامه خود گزینشی تصمیم میگیرد و مصلحتی میاندیشد.
در روزهای اخیر برخی از چهرههای ورزشی با بهانه محرومیت احتمالی دو بازیکن ملیپوش کشورمان و بهانه تعلیق فوتبالمان، از جدایی سیاست از ورزش دم میزنند که این موضوع با روال کنونی فوتبال در جهان منافات دارد.
نقش سیاست در فوتبال اخیراً بارها در رقابتهای جام جهانی و مسابقات قارهای خود نمایی کرده است و جالب است آنهایی که بیشتر با فوتبال و سیاسی کاریهای آن آشنا هستند امروز ساز جدایی سیاست از ورزش را میزنند.
این افراد دیدگاه جدایی سیاست از ورزش را در حالی مطرح میکنند که به خوبی میدانند فوتبال ایران خود در سالهای اخیر قربانی موضع سیاسی فیفا بوده است.
نهاد جهانی که بر طبق اساسنامهاش قرار است مخالف دخالت سیاست در ورزش باشد، در اقدامی کاملاً سیاسی و غیرحرفهای سالها میلیونها دلار پولی را که متعلق به فدراسیون فوتبال ایران بوده است به بهانه تحریم، بلوکه کرده است.
با راهیابی تیمهای فوتبال به رقابتهای جهانی فیفا مبالغی را به عنوان پاداش برای آنها در نظر میگیرد، این رقم برای ایران در مجموع ۳٫۵ میلیون دلار بوده اما تحریمهای آمریکا علیه ایران مانع از دسترسی فدراسیون به این منبع مالی شد و پس از روی کار آمدن مهدیتاج به عنوان رییس فدراسیون فوتبال ایران، اواخر سال گذشته بود که او برای گرفتن پول بلوکه شده ایران دست به دامن مقامات سیاسی کشورمان شد.
تاج به همراه حمیدرضاآصفی، عباسترابیان و سفیر ایران در سوئیس جلسهای را با جیانی اینفانتینو و فاطماسامباسامورا، رییس و دبیرکل فیفا برگزار کردند و برای تسهیل در دریافت پول از سوی ایران، راهکارهایی را هم پیشبینی کردند و پس از آن تنها توانستند بخشی از مبلغ را پس بگیرند.
اگر این دخالت سیاست در ورزش نیست، چه نام دیگری میتوان بر آن گذاشت؟
نمونه دیگری از دخالت آشکار سیاست در فوتبال به حکم کنفدراسیون فوتبال آسیا در قبال ایران برمیگردد. وقتی عربستانسعودی و به دنبال آن متحد سیاسیاش، امارات، به بهانه واهی نا امن بودن ایران حاضر نشدند برای برگزاری دیدارهای لیگ قهرمانان آسیا به ایران سفر کنند، کنفدراسیون فوتبال آسیا تحت فشار آنها در تصمیمی کاملاً سیاسی کشورمان را از حق میزبانی محروم کرد و حکم داد دیدار نمایندگان ایران مقابل حریفان عربستانی و اماراتی در کشوری ثالث برگزار شود.
این رویکرد دو طرفه از سوی سیاسیون و مخالفان سیاست در استفاده از ورزش از سال ۱۹۶۸ نیز وجود داشته است، در آن زمان اعضای کریکت زیمبابوه با پوشیدن بازوبند سیاه و سفید در المپیک تابستانی اعتراض خود را به مرگ دموکراسی در بزرگترین رقابت جهان نشان دادند.
فیفا بارها عنوان داشته است در بحث مبارزه با تداخل ورزش و سیاست ما باید قانونهای اساسی کشورهای مختلف را لحاظ کنیم اما این اظهار نظر که زمان سپبلاتر هم مطرح شد با واکنش گروههای فشار کشورهای مختلف وتو شد و به نوعی قانون مصلحتاندیشانه اجرا شد.
نقش ورزش در اقتصاد و سیاست این روزها بیشتر از ماهیت خود ورزش است و آنها که مدعیاند این موضوع در ایران باید تفکیک شود سخت در اشتباهند چرا که این یعنی عقب ماندن از دیگر کشورها در بحثهای سیاسی و ورزشی و اقتصادی، برای پیشرفت ورزشی لازم است که از ابزارهای قدرتمندی مثل وزارت امور خارجه، وزارت ورزش و مجلس شورای اسلامی استفاده کرد چرا که گاهی اتفاقاتی را که ما صرفاً ورزشی میدانیم در مجامع بینالمللی اصلا ورزشی نیست و تشخیص این نگاه در حیطه و توانایی ورزش نیست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.