دربی ۸۲ بیشک یکی از بهترین بازیهای سرخآبیها بود. در کنار کریخوانیها شایع هواداران، نباید از حق گذشت و نقش مربیان دو تیم در ارایه یک بازی تهاجمی که در نهایت یک بازی جذاب را آفریدند، نادیده گرفت. به گزارش ایسنا، دربی ۸۲ پایتخت با برتری ۴ بر ۲ پرسپولیس به پایان رسید. […]
دربی ۸۲ بیشک یکی از بهترین بازیهای سرخآبیها بود. در کنار کریخوانیها شایع هواداران، نباید از حق گذشت و نقش مربیان دو تیم در ارایه یک بازی تهاجمی که در نهایت یک بازی جذاب را آفریدند، نادیده گرفت.
به گزارش ایسنا، دربی ۸۲ پایتخت با برتری ۴ بر ۲ پرسپولیس به پایان رسید. بازی آنقدر جذاب و مهیج بود که اگر ادعا شود کسی که این بازی را ندیده، فرصت بزرگی را از دست داده است، ادعای دور از واقعیتی نخواهد بود. این بازی آنقدر فرصت و موقعیت برای هر دو تیم داشت که تلویزیون فرصت نمیکرد بسیاری از صحنههای آهسته را مجدداً به نمایش بگذارد و البته شجاعت ترکی در اعلام خطاها و دوری کردن او از اصطلاحاً مدیریت بازی در جذاب شدن بازی نقش زیادی داشت.
این بازی گذشت اما هجمه بزرگی از سوی هواداران و رسانهها متوجه استقلال و کادرفنی این تیم شد. کم نبودند پیشکسوتان استقلال که به شدت از مظلومی انتقاد کردند و البته هیچ شکی در این نیست که حتماً اشکالاتی وجود داشته که استقلال باخته اما کاش زیباییهای این دیدار را هم بیشتر میدیدیم.
پرویز مظلومی میتوانست تیمش را دفاعی به زمین ببرد و با یک تساوی سرد و کسلکننده تیمش را همچنان بالای پرسپولیس نگه دارد و در آن سو برانکو هم میتوانست دست به اقدامی مشابه بزند و با خود بگوید با تساوی برابر استقلال، در ۴ هفته بعد میتوان قهرمانی را به دست آورد چراکه بازیهای تیمش به مراتب سادهتر از استقلال است اما این دو تیم با آرایشی تهاجمی به میدان آمدند و یک نمایش کم سابقه در تاریخ دربیها ایجاد کردند.
روزگاری حسرت این را میخوردیم که چرا دربیهای ما مثل دربیهای میلان و اینتر، رئال و بارسلونا، رم و لاتزیو و … پرگل و تماشایی نیست. چرا دربیهای ما کسالتآور است و همیشه مساوی بالاترین احتمال در این رقابتهاست. اما روز جمعه دربی را دیدیم در حد و اندازههای خارجیها. همان دربیهایی که بارسلونا ۶ بر دو پیروز میشد و همه از دیدن بازی لذت میبردند.
کاش زیباییهای دربی را خراب نکنیم و به این فکر کنیم که با کوبیدن مظلومی و تیمش در این برهه، باعث میشویم در دربیهای بعدی هر مربی که در رأس دو تیم باشد، با عصای احتیاط به زمین میآید و برایش مهم نیست که ۴۰ میلیون بیننده این بازی وقتشان را برای چه گذاشتهاند.
اما در کنار زیباییهای این بازی، نباید از بیفرهنگی برخی از تماشاگران ساده گذشت.
شهرآورد ۸۲ پایتخت یک نقطه تاریک داشت، اتفاقی که همانند قبل باز هم تنها برای آن میتوان افسوس خورد، آهی سرد کشید و هیچ نگفت که چرا خود ما هم برای خودمان خوب نمیخواهیم.
درست است که طبقات اول و دوم ورزشگاه آزادی جایی برای دور ریختن زباله ندارد، اما آیا ما خودمان هم نمیتوانیم آنچه را تبدیل به زباله کردهایم پاک سازیم تا در انتهای شهرآورد تصویری تاریک و غیرقابل دفاع از فرهنگ و تمدن خود ارایه ندهیم.
قابل درک نیست که چرا در جاده زبالههایمان را از ماشین به بیرون پرتاب میکنیم، در خیابان به جوی و پیاده راه میاندازیم و در طبیعت آنها را رها میسازیم. گویی این امر با رفتار ما عجین شده که بخوریم و بیاشامیم، اما هرگز پاک نکنیم، محیطی را که به زباله کریه کردهایم.
دیروز آزادی باز هم شاهد رفتاری ناپسند از سوی هزاران هوادارش بود، باز هم زباله تنها خلعتی بود که بر تن آزادی و سکوهایش به ارمغان آوردیم، ای کاش حال که مسؤولان ورزشی به فکر ما نیستند و خبری از صندلی و سطل زباله در گوشهگوشه ورزشگاه نیست، کمی خودمان دلمان برای داشتههایمان بسوزد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.