نخبگان در جاده مرگ سمیه مهدوی- باز هم حادثهای دیگر کام ملت ایران را تلخ کرد و شیرینی اعیاد این روزها را کمرنگ جلوه داد. کشته شدن ۹ دانشآموز در حرکت شبانه اتوبوس فاجعهای آفرید، فراموش نشدنی. حوادث جادهای از آن دست اتفاقاتی هستند که هر ساله جان عده کثیری از مسافران را میگیرد؛ عدهای […]
نخبگان در جاده مرگ
سمیه مهدوی- باز هم حادثهای دیگر کام ملت ایران را تلخ کرد و شیرینی اعیاد این روزها را کمرنگ جلوه داد. کشته شدن ۹ دانشآموز در حرکت شبانه اتوبوس فاجعهای آفرید، فراموش نشدنی.
حوادث جادهای از آن دست اتفاقاتی هستند که هر ساله جان عده کثیری از مسافران را میگیرد؛ عدهای را یتیم و عدهای دیگر را داغدار فرزندان و جگرگوشههایشان میکند، اما در این خصوص چه کاری میتوان انجام داد که آمار حوادث اینچنینی را کاهش داد و به حداقل رساند؟
بهویژه آنکه وقتی خانوادهها تنها سرمایههای زندگی خویش را در اختیار نهادی به نام آموزش و پرورش میگذارند و هیچ تضمینی برای حفظ سلامتیشان داده نمیشود؛ این امر منجر به مخدوش شدن اعتماد و اطمینان بین این دو مهره اصلی که حکم رگولاتور جامعه را دارند، میشود.
با این تفاسیر و با توجه به اهمیت موضوع باید دید این کمکاری و نقصان از کجا نشأت میگیرد؟ خوابآلودگی راننده، دستاندازهای جاده، نقص فنی وسیله نقلیه و یا… بهراستی کدامیک مقصر اصلی هستند؟ حال بعد از پیدا کردن مقصر باید چه مجازاتی برایشان در نظر گرفت؟
با دریافتن این مهم یکی از نمایندگان مجلس به زبان اعتراضی خواستار تدوین آییننامه جامع اردوهای دانشآموزی شد؛ نکتهای که در این بین مطرح شد ممنوعیت حرکت شبانه اتوبوس بود، البته این امر در هیچیک از بندهای قانونی وجود خارجی ندارد.
راه افتادن موج عذرخواهیها، پیام تسلیتها و شاید استعفاها قطع به یقین نمیتواند از آلام داغداران این ماجرا کم و جبران مافات کند؛ اما سؤال اینجاست که چرا همیشه در جایی که باید علاج واقعه را قبل از وقوع ماجرا کرد، بعد از اینکه کار از کار میگذرد، بهفکر راهکار میافتیم؟! تازه اگر راهکارها مصوب بشوند، معلوم نیست در آینده تا کجا و تا چه مرحلهای اجرایی خواهند شد. مهمتر اینکه از اتفاقات گذشته درس عبرت نمیگیریم و رویهها را اصلاح نمیکنیم.
مرگ ۹دختر نوجوان نخبه و داغدار شدن خانوادههایشان از یک سو و نقص عضو و قطع نخاع شدن بازماندگان این سانحه از سوی دیگر ماجرای بسیار تأسفآور و دلخراشی را رقم زده است.
در این خصوص نباید دست روی دست گذاشت تا معجزهای رخ دهد، این امور نیازمند تدبیر و نظارت دقیقی است. نوشداروهای بعد از مرگ سهرابها از عمق فاجعه کم نمیکند و مرهمی برای بازماندگان نخواهد بود.
درحال حاضر با توجه به بزرگی سانحه و تلخی آن دولتمردان درجه یک کشور دستور رسیدگی به پرونده و یافتن مقصر و یا بهتر بگوییم مقصران آن را دادهاند.
تا اینجای کار با توجه به اخبار منتشر شده؛ راننده، متهم ردیف اول این حادثه تلخ شناخته شده است. بیاحتیاطی، خوابآلودگی و بیدقتی منجر شد تا اردوگاه دختران نوجوان تبدیل به مسلخگاهشان شود.
اما چه کسانی شریک در جرم راننده خاطی هستند؟ همانهایی که با برنامهریزیهای الا بختکی و بدون نظارت کافی فقط درپی گرفتن امضای رضایتنامه از خانوادهها شدند تا اگر اتفاقی بیفتد مسؤولیت را از گردن خودشان ساقط کنند؟
کمی عقبتر برگردیم؛ درست ۱۵ سال پیش دبستان دخترانهای تعدادی از دانشآموزان را برای بازدید از موزه پست و تلگراف، راهی یک اردوی تفریحی میکند. در پایان بازدید؛ معلمان، دانشآموزان را برای قایقسواری به سمت پارک شهر میبرند و به دلیل نبود غریق نجات و پر کردن ظرفیت بیش از اندازه قایق واژگون و در نهایت ۶ نفر غرق میشوند.
در یک نگاه، روندی که این ماجرا طی میکند در چند خط خلاصه میشود؛ تعطیلی برخی مراکز تفریحی؛ لغو چندماه اردوهای مدارس، محکومیت مقصران به پرداخت جزای نقدی و پرداخت دیه به خانوادههای قربانیان از نتایج پایانی این سناریوی تلخ بود. با گذشت ۱۷ سال از این رویداد چه تدبیری در وضعیت نظارتی آموزش و پرورش در برگزاری اردوها اتخاذ شده است؟
سختگیری و اعمال نظارت بیشتر و محکمتر همان اصلی است که باید به صورت مستمر در رگ و پی برنامههای آموزش و پرورش با همکاری سایر نهادهای مربوط به این جریان، ریشه بدواند؛ البته به شرط اینکه با گذشت چندین سال از ماجرا تلخی این سانحه و ضرورت در نظارت به دست فراموشی سپرده نشود.
کار نباید تا جایی پیش رود که خانوادهها نسبت به این نهاد بیاعتماد شوند و جای اعتماد، ترس و دلهره فیمابینشان حاکم شود.
اینکه خاطیان این پرونده چه اشخاص حقیقی و چه اشخاص حقوقی چند درصد مقصر هستند؛ موضوعی است که در اولویت دوم قرار دارد، اولویت اول رسیدگی به ضعفهای موجود در سیستم آموزشی مدارس است و نگاه هوشمندانه به حوادثی که طی چند سال اخیر رویداده، وقتی زنگ هشدار اتفاقاتی مانند آتشسوزی در مدرسه شینآباد (که در پی آن ۲۹ دانشآموز در آتش سوختند) و یا دو حادثهای که شرح ماوقع آن داده شد، به صدا در میآید؛ باید به هوش بود تا با رصد کمبودها بستر مناسبی برای مدیریت و سروسامان دادن به اوضاع فراهم شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاه بسته شده است.